آموزش تدوین فیلم(2)

 

چه زمانی تصویر را برش بزنیم؟

سوم: ترکیب بندی

اگر چه تدوینگر نمی تواند ترکیب بندی عناصر بصری را در نمایی که برای تدوین به او سپرده شده، کنترل کند، اما مطمئنا می تواند چیزی که دو نما را از طریق تکنیکهای تدوین به هم پیوند می دهد، انتخاب کند. با توجه به اینکه کمپوزیسیون درست در عناصر بصری نهفته است، تدوینگر می تواند به مخاطب برای دیدن بهتر و در گیر شدن در این تصاویر کمک کند.

یک تکنیک ساده این است که دو نمای پایه اما با ترکیب بندی مناسب را در نظر بگیرید و آنها را سر هم نشان دهید. یک دیالوگ دو نفره بهترین مثال برای این منظور است. صحنه شما با یک نمای باز از دو نفری آغاز می شود که روبه روی هم پشت یک میز نشسته اند و مشغول گفتگو با هم هستند. وقتی شخصیت اول حرف می زند، شما به یک نمای نیمه بسته از صورت او کات می کنید او در سمت چپ کادر نشسته در حالی که به سمت راست کادر نگاه می کند. حالا همزمان با انتظاری که در مخاطب شکل گرفته، شما به سمت شخصیت دوم در جهت مخالف نشسته کات خواهید کرد.

 با اینکه شما کمپوزیسیون بین نماهای نیمه بسته را شخصا خلق نکرده اید اما در عوض توانستید با استفاده از تکنیک قرینه سازی شخصیت ها در سمت چپ و راست کادر جذابیت بیشتری ایجاد کرده و باعث شدید که مخاطب همچنان با صحنه های فیلم درگیر بماند. این کات کردن نماهای نیمه بسته پشت سر هم به مخاطب این امکان را می دهد که حرکات چشم را به خوبی دنبال کند.

وقتی بیننده به شخصیت اول که در سمت چپ کادر مشغول صحبت است، نگاه می کند، توجهش به سمت چپ کادر می رود. هرچند مخاطب می داند که توجه شخصیت اول در واقع به سمت راست کادر است. وقتی به سمت کاراکتر دوم کات کنید، مخاطب خط چشمان کاراکتر اول رادر فضای خالی دنبال می کند و نگاه مخاطب روی چهره کاراکتر دوم در سمت راست کادر می ایستد. محل قرار گرفتن کاراکتر دوم از نظر ترکیب بندی باید جایی باشد که که با خط نگاه کاراکتر اول همخوانی داشته باشد. بنابراین مخاطب برای پیگیری رد چشمهای کاراکتر اول در تصویر به نوعی مورد تشویق شده باشد.

مثل توپ تنیسی که از این سو به آن سوی زمین تنیس در حرکت است. هنگام کات کردن از یک شات به شات دیگر چشمان مخاطب هم در تصویر به این ور و آن ور می چرخد تا بتواند اطلاعات تازه ای درباره هر کدام از شخصیت ها پیدا کند. شما می خواهید تمرکز مخاطب را با حرکت دادن چشمانش بدون اینکه مجبور به جستجوی زیادی برای به دست آوردن بخش دیگری از اطلاعات باشد جلب کنید. جستجوهای ظریف می تواند تجربه تماشای فیلم را جذاب تر نماید اما جستجو های پیچیده تنها به بیشتر گیج شدن مخاطب منجر می شود. کمپوزیسیون زیبا و چند لایه ی نماها صحنه را جذاب تر می کند، اما سعی کنید به نحوه کات کردن ها و به اینکه مخاطب در این فضای بصری پیچیده چطور به اطلاعات جدید دست می یابد دقت کنید.

چهارم: زاویه دوربین

زاویه دوربین این یکی از عناصر کلیدی یک نماست که به شما کمک می کند تعیین کنید که آیا می توانید و یا باید به نمای دیگری کات کنید یا نه؟ برای اینکه دو نما را بتوان به راحتی در کنار هم تدوین کرد باید تفاوت معقولی در زاویه دوربین در هر برداشت وجود داشته باشد. هنگامی برنامه ریزی در مرحله پیش تولید برای مقدار فیلم خام و زاویه های متفاوت دوربین در یک صحنه، محل قرار گیری دوربین و زوایای دوربین طوری در نظر گرفته می شود که بهترین نتیجه را در پی داشته باشد و اینها در نهایت تبدیل به نماهایی می شود که گروه تصویربرداری آنها را برداشت می کنند. به دلیل وجود فاکتورهایی مثل بودجه و زمان، تنها نماهای مشخصی از زوایای مشخصی ضبط می شوند و تیم تولید سعی می کند که بیشترین حجم اطلاعات را در کمترین تعداد نما با بهترین کادرهای ممکن برداشت کند. اما تدوین گر هرگز نمی داند دوربین هنگام برداشت آن صحنه در چه زاویه ای قرار داشته است مگر اینکه فیلمهای خام را باز بینی کنید. تدوین گر تنها می تواند در پروسه تدوین نهایت سعیش را برای قرار دادن شات ها از زوایای افقی کنار هم قرار دهد.

دلیل این امر ساده است. اگر دو شات با کادر بندی خیلی شبیه به هم و زاویه نزدیک به هم برداشت شوند، در نهایت هنگام تماشا توسط مخاطب به نظر خیلی شبیه هم می رسند حتی اگر تفاوتی جزئی در آنها مشاهده شود. این شباهت در نظر مخاطب به شکلی می رسد که انگار او در حال مشاهده یک صحنه واحد است و آن تفاوت جزئی در لحظه کات مانند یک پرش یا نویز به نظر می رسد.

 اصطلاح برش پرشی (Jump Cut) در تحلیل های تدوین فیلم ها زیاد به کار می رود. در این مورد مانند بیشتر مواقع این اصطلاح به حقیقتی که در آن هنگام مشاهده فیلم، بیننده با یک پرش یا یک خطا یا یک تعلیق یا تغییر بسیار جزئی در تصویر رو برو می شود. در مثال کنونی ما از دو نما با زاویه های بسیار نزدیک به هم، می بینیم که تصویر نمای اول و نمای دوم در ظاهر بسیار به هم شبیه هستند. مخاطب آنها را به عنوان دو تصویر متفاوت از یک منظره نمی بیند. تصویر در چشم آنها می پرد که باعث می شود آن ها به صورت خود آگاه متوجه آن شوند و نتیجه این امر از بین رفتن تمرکز آنها برای تماشای فیلم است. این از بین رفتن تمرکز موضوعی است که همیشه یک تدوین گر باید از آن خودداری کندپایان.

تاریخ نشر مطلب:
دوشنبه، -۱۰۹ فروردین -۶۲۱






نظرات کاربران




    فخری ۱۳:۵۳ - ۹۷/۰۴/۱۲

    دمت گرم


معرفي فيلم هاي روي پرده