یادداشت های روزانه جشنواره فیلم فجر/8

دارکوب/ ساخته بهروز شعیبی

فیلم تبلیغاتی کاندیدای ۴درصدی که هم از اهمیت فروشگاه «شهروند» و تلاشهای زیرزمینی برای توسعه مترو می گوید و هم مکثهای طولانی  دارد بر خانه های کنار دریاچه چیتگر! ذوب در ۴درصدی ها آن قدر هست که حتی نایلون دست زن معتاد هم لوگوی «شهروند» دارد و کمپ ترک اعتیاد هم از دستاوردهای ۴درصدی!! اگر خانه قمرخانم محل سکونت معتادان را هم می بردند شمرون سمت مجتمع کاندیدای ۴درصدی، ذوب کامل می شد!!

هشتاد دقیقه طول دادن فیلم برای نمایش اتفاقی که مدام درباره اش حرف زده میشود، کم نیست آقای شعیبی؟! اینکه زن معتاد چطور گم شده و بعدتر چطور پیدا شده معلوم نیست! اصرار بی دلیل همسر دوم برای سر زدن به پاتوق معتادین، پیدا کردن زن معتاد و بروز ماجرایی جدید از کجا نشات گرفته؟! این زن، مددکار اجتماعی است یا هوو؟!؟! شاید هم سر زدن به نقاط جنوبی شهر ریشه دارد در رونمایی از اقدامات کاندیدای ۴درصدی در شوش و گمرک و پاسگاه نعمت آباد؟!

بازی بد امین حیایی که از «ثبت…» تا «شعله ور» با یک میمیک بازی میکند و حتی عضلات دستانش هم بر یک مدار حرکت می کنند! بازی بد مهناز افشار که با ادبیات پویش «بدسرپرست تنهاتر است» سراغ ایفای نقش زنی در آستانه فروپاشی آمده!رفتار و گفتار افشار کجا همپوشانی دارد با زنی که بخاطر دسیسه همسر سابق شوهر باید دودستی تلاش کند برای حفظ زندگی؟!

پایان بندی سرخوشانه از دگرگونی ناگهانی زن معتاد تا روی آوردی دفعتی مرد عصبی به دیالوگ و قرار دادن کودک در آغوش زن معتاد و اعتراف نهایی زن دوم نزد زن معتاد از کدام تحلیل آمده؟! از سینمای امید ی که رییس معزول مدام وعده اش را میداد؟!/ مهدی فلاح‌صابر

 

تنگه ابوقریب/ بهرام توکلی

“تنگه ابوقریب” تمام تلاشش را می‌کند که عظمت “دفاع” و نه جنگ را بر پرده بزرگ سینما بکشاند و گوشه‌ای از خشونت عریان و تکاندهنده جنگ را تصویر کند و از این بابت پرده را به آتش می‌کشد. فیلم، توان تکنیکی سینمای ایران را چندین درجه ارتقا داده است. بازیگران بی‌اندازه تلاش کرده‌اند تا به شخصیت‌هایی باورپذیر و واقعی بدل شوند. آنقدر عظمت نگاه این آدم‌ها حس کردنی است که در کمتر فیلمی در سینمای ایران به آن برخورده‌ایم. فیلم آینه تمام قد ایثار و رشادت آدم‌هایی است که تاریخ این مملکت الی‌الابد مرهون جانفشانی آنهاست. “تنگه ابوقریب” در کارنامه اکثریت عوامل پشت و جلوی دوربین، یک نقطه اوج است و از این بابت باید به همه عوامل فیلم تبریک گفت.در “تنگه ابوقریب”، یک روز تراژیک در یک مکان مشخص در روزهای آخر جنگ انتخاب شده تا بهانه‌ای باشد برای نمایش جزییاتِ آنچه بر رزمندگان گذشته است.

فیلم اما به ترسیم کامل یک موقعیت بسنده کرده است. “تنگه ابوقریب” در دوراهی سینمای داستانی و مستند سرگردان است. هم می‌خواهد داستان نگوید و تنها یک موقعیت را با جزییات باور کردنی نمایش دهد و هم قهرمان و بازیگر داشته باشد و روی همان‌ها فوکوس بکشد. شاید اگر بازیگران مشهور سینما این‌همه با تاکید در قاب نبودند می‌شد فیلم را بهتر هضم کرد. اما آنچه یک فیلم سینمایی را از مستند جدا می‌کند، بازی است. وقتی اینهمه روی بازیگران فوکوس می‌کشیم و هیچ شخصیت دیگری جز این چندنفر مجال حضور در مدیوم شات را هم ندارد، یعنی داریم آدرس قواعد کلاسیک سینمای داستانی را می‌دهیم. پس باید سایر قواعد آن را هم مراعات کنیم. داستان گفتن یکی از آنهاست. دراماتیزه کردن یک “حماسه” قطعا از نمایش صِرف آن اثرگذارتر است. و کاش بخشی از زحمت عظیمی که صرف این فیلم بزرگ و مهم شده به یک فیلمنامه دراماتیک اختصاص می‌یافت. شاید در آن صورت “تنگه ابوقریب” به یک اتفاق بزرگ و فراموش نشدنی در سینمای ایران بدل می‌شد. با تمام اینها این فیلم، مهم‌ترین فیلم بهرام توکلی پس از “پرسه در مه” و نقطه درخشان دیگری در کارنامه درخشان سعید ملکان است./کیوان کثیریان

 

ماهورا/ساخته حمید زرگر نژاد

ماهورا ساخته حمیدزرگر نژاد نمونه یک سینمای تکامل یافته در گونه سینمای دفاع مقدس است. قصه ای در دل یک جغرافیای بکر و مردمانی که سینمای دفاع مقدس کمتر به سراغ آن ها و مصائب دوران جنگ پیرامون آن ها رفته است. فیلم بر خلاف فیلم دیگر جشنواره یعنی تنگه ابوقریب مولفه های استانداردی برای این نوع از سینما را کنار هم دست و پا کرده است. جغرافیای فیلم دارای هویت مشخص است که گاه در قامت یک کاراکتر قصه را به پیش می برد. روابط میان انسان ها دقیق و کامل شکل گرفته است و در شخصیت پردازی از هیچ یک از افراد درون قصه دور نمی شود.

بازی های روان بازیگران فیلم از جمله ساعد سهیلی و کامران تفتی و احمد کاوری در کنار دیالوگ های فیلم که اکثرا به زبان عربی است توانسته است بیشتر بار واقعیت پذیری قصه را به دوش بکشد.

فیلم چند صحنه درخشان دارد از جمله سکانس پایانی آن و شناسایی جنازه هایی که به صورت دسته جمعی زنده بگور شده اند که کاملا تاثیرگذار از آب درآمده است. شاعرانگی درون فیلم و مرز میان واقعیت و رویا و قصه عاشقانه امین با بازی ساعد سهیلی به عنوان نخ تسبیح درام فیلم به خوبی کارکرد خود را برقرار کرده است.«ماهورا» فیلم خوش ریتمی است و نشان از ظهور فیلمسازی می دهد که در حوزه سینمای دفاع مقدس حرف های مهمی برای گفتن دارد./علی نعیمی

تاریخ نشر مطلب:
شنبه، ۲۱ بهمن ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده