همه چیز دربارۀ سازمان «اوج»؛ از کجا بودجه می گیرد؟ چه ماموریتی دارد؟ چرا سریال می سازد؟

نسرین شریف: نام سازمان هنری رسانه ای «اوج» کی سر زبان ها افتاد؟ چند سال پیش بود که نام «اوج» به گوش تان خورد؟ کمی که فکر کنید یاد ماجراهایی در تهران می افتید. راستش اولین بار این تهرانی ها بودند که با نام سازمان هنری رسانه ای اوج آشنا شدند، آن هم وقتی در ترافیک های روزانه و شبانه بیلبوردهایی را درباره مذاکرات ایران و 5+1 می دیدند. این بیلبوردها معمولی نبودند. سال 92، درست در روزهایی که تیم مذاکره کننده مشغول بحث با کشورهای مختلف بود، بیلبوردهایی با تیتر «صداقت آمریکایی» در سطح شهر تهران به چشم خورد، اما این عنوان بیلبوردها بود که جنجالی شد. طرح هایی که در این بیلبوردها دیده می شد نظر بیننده را به خودش جلب می کرد.

دو تصویر معروف، مدت ها در شبکه های اجتماعی چرخیدند. اولی تصویری از دو مذاکره کننده بود که طرف آمریکایی یک سگ هار آماده حمله را کنار دستش نگه داشته بود و مذاکره کننده ایرانی تک و تنها روبروی او نشسته بود. دومی، طرحی از دو مذاکره کننده بود که مقابل هم سر میز مذاکره نشسته بودند و مذاکره کننده آمریکایی با کت و شلوار نظامی و اسلحه ای که از زیر میز به طرف مذاکره کننده ایرانی با ریش پروفسوری گرفته، نشان داده می شد. آن روزها شهرداری خودش را از هر تفسیری مبرا کرد و گفت که این بیلبوردها در اجاره نهادهای خصوصی اند. اما همان زمان سازمان هنری رسانه ای «اوج» در جوابیه ای به روابط عمومی سازمان زیباسازی، از قرارداد بین این دو سازمان پرده برداشت.

آن روزها «اوج» مخفف سازمانی تندرو و مخالف مذاکرات هسته ای بود، سازمانی که به قول موافقان دولت نظریات گروه های مخالف دولت روحانی را ترویج می کرد. این اولین بروز جدی سازمان «اوج» بود، سازمانی که مدیر جوانش با محاسن بلند، زیر ذره بین رفت و کنجکاوی ها درباره ماهیت این سازمان و مدیرعاملش به یکی از سوژه های مطبوعاتی و حتی رسانه های مختلف مجازی بدل شد. اما سازمان هنری رسانه ای اوج چه جور سازمانی بود؟

اوج چگونه شکل گرفت؟

اوج در معرفی خودش، خلاف قاعده معمول عمل کرد: اگر سری به سایت این سازمان بزنید می بینید که به جای معرفی موسسان یا هیات مدیره، شرحی از انگیزه های شکل گیری و وظایف این سازمان توضیح داده شده است. نویسنده مطلب معرفی سایت سازمان اوج گفته است که برای تشکیل این نهاد که خودش را مردم نهاد می داند، چهار اصل مد نظر بوده: خلوص، تجربه، برنامه ریزی و جوانگرایی واقعی. اما «رکن اصلی که در وسط این چهار ستون قرار گرفته و عمود اصلی خیمه اوج است، البته که همانا سکاندار و ناخدای کشتیِ طوفان زده انقلاب اسلامی است...

خدا را به وجود این نعمت بزرگ شاکریم و خود را سرباز مطیع اصل 110 قانون اساسی یعنی حضرت سیدنا القائد و نائب الامام می دانیم.» ظاهرا از سال 88 تا 90 بحث درباره شکل گیری این سازمان مطرح بوده و در نهایت سازمان هنری رسانه ای اوج با 5 ماموریت شکل گرفته: «سیاست گذاریِ راهبردی در حوزه تولیدات هنری گفتمان انقلاب اسلامی، شناسایی و توانمندسازی موسسات یا استعدادهای جوان و خودجوش، سازماندهی و نهایتا سفارش تولید محصولات حرفه ای، توزیع نظارت و ارزیابی فعالیت های گفته شده.» اما آیا تولیدات «اوج» منحصر به بیلبورد می شود؟

سازمان اوج

«اوج» سازمانی است که بیشتر یادآور حوزه هنری دهه شصت است. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، در بدو شکل گیری مجموعه ای از هنرمندان در رشته های مختلف را گرد آورد و تولیدات مختلف، از کتاب و شعر و مجله گرفته تا فیلم و نقاشی را در دستور کار قرارداد. آن زمان حوزه محل تجمع هنرمندان انقلابی بود، آنهایی که تجلی آرمان های انقلاب را در کار هنری می دیدند. سه دهه بعد، سازمان «اوج» با ماموریتی مشابه وارد کار شد؛ آنها به مرور خانه طراحان انقلاب اسلامی، مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی، خانه مستند انقلاب اسلامی، خانه فیلم داستانی انقلاب اسلامی، خانه انیمیشن انقلاب اسلامی و خانه سرود انقلاب اسلامی را راه اندازی کردند و به سرعت هم نیروهای جوان را به کار گرفتند.

آنها بعد آموزش به جوان ها به مرور وارد عرصه تولید شدند. تبلور محصولات اوج در شبکه افق دیده می شود؛ تلویزیونی که ظاهرا قرار بود به طور مستقل از سازمان صدا و سیما فعال شود و نیروهای جبهه انقلاب را تقویت کند. آن روزها که «افق» به نام «عصر» شناخته می شد، هنوز معلوم نبود چه کسانی پشت این شبکه هستند. وقتی مسئولین عالیرتبه نظام با تاسیس شبکه ای جدا از سازمان صدا و سیما مخالف کردند، «افق» با حمایت گروهی از فعالان جریان های متمایل به انقلابی ها شکل گرفت.

بخش عمده ای از تولیدات آنها در زمینه مستند، برنامه سازی، کلیپ و ... از این شبکه پخش شد. اما فکر نکنید که کار اوج منحصر به همکاری با «افق» است. در حال حاضر شبکه های کودکان و نوجوانان مثل «نهال»، «امید» و «پویا» از تولیدات «اوج» استفاده می کنند. همان طور که شبکه «مستند» هم مستندهای این سازمان را گهگاه پخش می کند. خانه سرود این سازمان هم کلیپ های متعددی تولید کرده که البته مشهورترین آنها، کلیپ های پر سروصدای امیر تتلو روی ناوچه و در خلیج فارس است.

اوج از کجا پول می آورد؟

از همان روزهایی که بیلبوردها در سطح شهر دیده می شد، خیلی ها کنجکاو بودند که بدانند این سازمان با حمایت چه نهاد یا گروهی فعالیت می کند. آن روزها روابط عمومی «اوج» کم حرف بود و تنها با ذکر این که موسسه های مختلف مردم نهاد که عقاید مشابهی داشته اند، سرمایه اولیه این سازمان را تامین کرده اند، بسنده می کرد. آن زمان بیشتر از هر نهادی، نام سپاه پاسداران به عنوان تامین کننده سرمایه «اوج» شنیده می شد. آبان 93 بود که سردار رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در یک نشست خبری گفت: «موسسه اوج از همان آغاز جهت گیری معینی را برای فعالیت در حوزه انقلاب، دفاع مقدس و بیداری اسلامی اعلام کرد که هر سه حوزه چسبندگی خاصی با حوزه فعالیت های سپاه پاسداران دارد.

از این منظر بدون همکاری تنگاتنگ و حمایت های نهادهایی مانند سپاه و ارتش این فعالیت به ثمر نمی رسید. این موسسه به اعتبار نوع تعریفی که از فعالیت های خود داشته، توانسته بیشتر از امکانات حمایتی سپاه بهره مند شود و به این اعتبار اگر در آینده افراد دیگری هم بخواهند فعالیت هایی با همین مختصات داشته باشند، می توانند از این حمایت ها بهره مند شوند.» اگرچه مسئول روابط عمومی سپاه در ادامه تاکید کرد که با توجه به رویکرد حمایتی سپاه از مجموعه اوج، تولیدات این مرکز را نمی توان الزاما خروجی و محصول رسمی مجموعه سپاه دانست، بعدها هم مدیرعامل «اوج» در نشست خبری اش تاکید کرد که «افتخار سازمان اوج این است که از هیچ سفارتخانه خارجی پول نمی گیرد و با افتخار از سپاه پاسداران حمایت می گیرد.»

اوج چه می کند؟

گفتیم که اوج تا به حال فیلم ها و برنامه های متعددی تولید کرده؛ مثلا مستندهای متنوع و متعددی درباره تاریخ معاصر ساخته که مشهورترین آنها مربوط به نخست وزیران دوره محمدرضا پهلوی است اما مشهورترین کارهای «اوج» به فیلم های سینمایی ربط پیدا می کند. از سال 1394 بود که سازمان به ساخت فیلم علاقه پیدا کرد، آن هم با پروژه ای از ابراهیم حاتمی کیا، «بادیگارد» فیلمی بود که حاتمی کیا همکاری خود با اوج را با آن آغاز کرد. حاتمی کیا سابقه همکاری با نهادهای انقلابی، از روایت فتح تا سپاه را داشت. اما همیشه این رابطه به دلیل تعارض بین خواست سرمایه گذاران و فیلمساز دچار اختلال می شد

ولی حسنی با حمایت همه جانبه از حاتمی کیا، به او کمک کرد تا فیلمش را با خیال راحت بسازد. این یک شروع بود و به دنبال آن دو فیلم «ایستاده در غبار» و «هیهات» هم تولید شد. اولی را محمد حسین مهدویان ساخته بود؛ او که سریال «آخرین روزهای زمستان» را درباره حسن باقری ساخته بود، می خواست فیلمی به نام «ژنرال» بسازد اما دولت مجوز فیلم را صادر نکرد و مهدویان به فکر افتاد تا یک داکیودراما را کارگردانی کند: این بار درباره یک سردار دیگر جنگ، احمد متوسلیان. «اوج» در قراردادی با مهدویان، به او این امکان را داد تا هم فیلم و هم سریالی را کارگردانی کند. همین فیلم بود که در جشنواره سه سال پیش، کلی سروصدا کرد و حتی بیشتر از «بادیگارد» به چشم آمد.

«هیهات» هم یک تجربه تازه بود؛ فیلمی درباره عاشورا و محرم که قرار بود مضامین این واقعه را در دنیای امروز بازنمایی کند. کارگردان های جوانی مثل روح الله حجازی، دانش اقباشاوی، هادی مقدم دوست و هادی نائیجی اپیزودهای این فیلم را کارگردانی کردند. این یک شروع برای «اوج» بود؛ او موفق شده بود سه فیلم متفاوت را تولید کند، روندی که طی دو سال اخیر ادامه پیدا کرده و فیلم هایی مثل «سوءتفاهم»، «به وقت شام»، «تنگه ابوقریب» و «فهرست مقدس» را تولید کرد.

چرا سریال می سازد؟

«اوج» درباره معیار انتخاب هایش چندان توضیحی نداده، اما رویکرد آن طی دو سال اخیر نشان می دهد که برای آنها هم مثل هر نهاد حکومتی، مضمون مهم است. تنها ویژگی مهم این نهاد، همکاری با گروه های حرفه ای اما مورد تایید رسانه های متعلق به یک جریان فکری است. حاتمی کیا که چهره مورد تایید است اما باقی فیلمسازان از طیف کسانی اند که دست کم یک فیلم آنها مورد تایید نهادهای انقلابی و به خصوص رسانه های مربوط به آنها قرار گرفته است. «سوءتفاهم» ساخته احمدرضا معتمدی است که یکی از چهره های تئوریک و معتقد است، «هیهات» ساخته چهار کارگردان است که همه آنها فیلم هایی مورد تایید رسانه های حزب اللهی را ساخته اند.

«تنگه ابوقریب» ساخته بهرام توکلی اگرچه محصول روشنفکرانه«اوج» به حساب می آید، اما تهیه کننده آن، فیلم «ویلایی ها» را تهیه کرده است. اگرچه در سابقه او فیلم هایی مثل «ابد و یک روز» و آثاری مثل «اینجا بدون من» و «آسمان زرد کم عمق » دیده می شود اما بعد «ویلایی ها» با پیشنهاد ساخت فیلمی برای اوج مطرح شد. اصلا همین رویکرد است که باعث شده «اوج» وارد عرصه تولید سریال هم بشود: «پایتخت» سریال محبوبی است که هم چهره های سیاسی و هم عموم مردم از آن استقبال کرده اند، بنابراین آنها در رویکرد تازه شان «پایتخت» را با این ایده که ربطی به حوادث منطقه پیدا کند، تولید کرده اند. سریال های دیگر این سازمان هم قابل توجه اند:

«آسمان من» سریالی است درباره تیم حفاظت پرواز که با یک ماجرای تازه روبرو می شوند، سریال «آشوب» به کارگردانی امیر پوروزیری و تهیه کنندگی مهدی همایونفر (مدیرعامل سابق روایت فتح) یکی از محصولات جنگی این سازمان است که فعلا در مرحله تولید است. «در میان خاکستر» به کارگردانی و نویسندگی سجاد امیریزدانی و تهیه کنندگی مهدی همایونفر به وقایع خرمشهر بین سال های 1357 تا 1359 می پردازد، «گیله وا» به کارگردانی اردلان عاشوری درباره روزهای پایانی جنگ جهانی اول، قحطی ایران و قیام جنگل است. «هنگام بیداری» به کارگردانی سیروس مقدم از برنامه های تازه «اوج» است و «سر دلبران» به کارگردانی محمد حسین لطیفی به موضوع سبک زندگی و نقش مسجد در زندگی عموم مردم می پردازد.

می بینید؟ تمام این آثار یک جریان فکری را دنبال می کنند و فارغ از این که سازندگان چه کسانی هستند، کاملا در خدمت اهداف «اوج» پیش می روند.

کارنامه اوج

راستش «اوج» موفق ترین سازمان هنری مربوط به انقلاب است که فعالانه در همه زمینه ها، جز مطبوعات حضور دارد. در حالی که حوزه هنری تمرکز خودش را روی انتشار کتاب، تولید مستند و پخش فیلم سینمایی گذاشته و دیگر مثل سابق فیلم تولید نمی کند. تلویزیون دچار مشکلات عدیده مالی است و موسساتی مثل موسسه شهید آوینی و روایت فتح هم مشکلات بروکراتیک و ایدئولوژیک در تولید فیلم دارند. «اوج» با سرمایه گذاری روی فیلم ها توانسته جریان تازه ای را شکل دهد. برخی می گویند دست و دلبازی در تولید دلیل اصلی است. خب، نمی شود از سرمایه گذاری های کلان «اوج» به راحتی گذشت.

زمانی که شبکه «عصر» در حال تبدیل شدن به «افق» بود، یکی از مدیران وقت صدا و سیما گفته بود که برخی، قیمت تولیدات را بالا برده اند؛ اشاره ای گنگ به افزایش دستمزدها به دست سازمان «اوج». اما سرمایه گذاری معقول روی فیلم ها تنها یک دلیل است. تلاش برای جذب حداکثری سینماگران هم رویکردی است که دست کم در سال 96 از طرف این سازمان دیده شده؛ اگرچه این سازمان هم مثل باقی نهادها خطوط قرمز ایدئولوژیک دارد اما به نسبت باقی ارگان ها با دست بازتری عمل می کند و افرادی با سلایق مختلف را برای مستندسازی، ساخت سریال و فیلم می پذیرد. حالا که کارنامه اوج را نگاه می کنیم مقایسه ای در ذهن مان شکل می گیرد: اگر در دهه های قبل، بنیاد سینمایی فارابی، سرمایه گذار و جهت دهنده به تولیدات سینمای ایران بود، حالا به نظر می رسد که «اوج» توانسته خط فکری اش را بیشتر از این نهاد گسترش دهد.

ماموریت اوج چیست؟

این مهم ترین مسئله است: «اوج» فعلا جای خالی نهادهای فرهنگی و هنری دیگر را پر کرده است. اگر نهادهای دیگر از بیت المال پول می گیرند و کار نمی کنند، این سازمان تلاش می کند که آثار مطابق با الگوهای مورد نظر جریان های منتسب به انقلاب را تولید کند. این که تولیدات این نهاد، به صرفه است یا نه، اقتصادی است یا غیر اقتصادی، اثرگذار است یا بی تاثیر، به زمان نیاز دارد؛ فیلم هایی که تا به حال تولیدی کرده معمولا فروش معقولی داشته اند اما فروش معقول دلیلی بر موثر بودن نیست، باید دید این فیلم ها مخاطب عام و خاص را چقدر درگیر ایده های تولیدکنندگان کرده اند و آیا دغدغه های مشترک بین آنها ایجاد شده یا خیر. آیا «پایتخت» توانسته ظلم داعش را نشان دهد یا این که این مسئله ای حاشیه ای در سریال فرض شده است.

آیا «به وقت شام» پاسخ منطقی به سوال مخاطب ایرانی درباره جنگ سوریه داده یا این که فقط در حادثه خلاصه شده و این جنگ بستری برای یک فیلم اکشن بوده است. آیا «تنگه ابوقریب» غربت نیروهای ایرانی را در میدان نبرد نشان داده یا تنها تجربه ای در میزانسن بوده است و مهم تر این که این هزینه ها ارزش اش را داشته یا نه. اوج با شفافیت می تواند به درک همه ما کمک کند؛ این که چقدر هزینه کرده، چه برنامه ای برای آینده دارد و تا چه اندازه به سینماگران حرفه ای روی خوش نشان می دهد. این سازمان در عرصه تولید از تمام تشکیلات دولتی و حکومتی پیشی گرفته و بیش از هر چیز، بدل به همان سازمانی شده که بسیاری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ذهن دارند: تولیدکننده آثار صوتی و تصویری متناسب با ایدئولوژی رسمی کشور. این همان برگ برنده ای است که فعلا اوج را محبوب نهادها کرده است./منبع:روزنامه تماشا

تاریخ نشر مطلب:
شنبه، ۲۵ فروردین ۱۳۹۷






نظرات کاربران





معرفي فيلم هاي روي پرده