ماجرای توزیع کتاب‌هایِ قاچاق در بازار چه بود؟!

شاید گزافه نباشد که بگوییم انتشار کتاب در ایران مسیری را می‌رود که انتهای آن چندان مشخص نیست،‌ اگر روزی شرایط به گونه‌ای بود که خارج از صنف تیشه به ریشه نشر می‌زد‌، امروز گویی خود ناشران حلقه را بر حلقوم نشر می‌فشارند و سعی می‌کنند از هر فرصتی برای ضربه زدن به نشر بهره ببرند. چرا که هر روز ابعاد تازه‌ای از فساد در نشر نمود پیدا می‌کند،‌ گویی همه حلقه‌های این زنجیره به هم پیوسته از مولف گرفته تا توزیع کننده و حتی نهاد متولی درگیر فساد شده‌اند. به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا‌،اگر روزی فروش کاغذ یارانه‌ای در بازار آزاد بزرگترین تخلف ناشران بود و هنوز که هنوز است، برخی از تبعات این اقدامات متضرر هستند،‌ اگر روزی خرید و فروش بن کتاب نهایت تخلف نشر تلقی می‌شد، امروز شاهد شکل‌های دیگری از فسادِ نشر هستیم که اگر گفته نشود همه، اغلب قریب به اتفاق آن‌ها ناشی از مشکلات اقتصادی است. فساد رنگ‌های متعددی گرفته از قاچاق کتاب و کتاب‌سازی‌ها‌ گرفته تا مترجم‌های دروغین‌و قیمت‌گذاری‌های غیر واقعی. برای بررسی موارد بیشتر در حوزه فساد نشر به سراغ امیر حسین‌زادگان مدیر انتشارات ققنوس رفتیم. حسین‌زادگان از جمله ناشرانی است که در جریان قاچاق کتاب متضرر شده و حتی از سوی قاچاقچیان تهدید جانی نیز شده است.خلاصه گفتگوی او با تسنیم را مرور می کنیم:

در دو سال گذشته قاچاق کتاب به عنوان مهمترین مفسده این روزهای نشر مطرح بوده است ناشران بسیاری از این پدیده متضرر شدند،‌ انتشارات ققنوس نیز یکی از ناشران متضرر است که البته شکایت هم کردید‌، ماجرا به چه شکل بوده است؟

بله،‌ ما شکایت‌های زیادی کردیم، چندین پرونده در دادگاه تشکیل شد ولی متاسفانه به جایی نرسید، حتی اتحادیه وکیلی برای این کار پیدا کرد و بودجه‌ای گرفت و قرار شد کار را پیگیری کند، اما نتیجه خاصی نگرفتیم، چند پرونده تشکیل دادیم که تا جایی نیز پیش رفت،‌ اما یکدفعه به بن بست خورد.وضعیت به گونه‌ای شده است که مهم نیست چه نوع کتابی است، کدام ناشر است هر کتابی که فروش داشته باشد یک عده به صورت افست آن را منتشر می‌کنند، سایت‌هایی که به صورت پی دی اف کتاب‌ها را بارگذاری کرده و یا سایت‌هایی که نسخه صوتی کتاب را عیرقانونی برای دانلود قرار می‌دهند‌، همه در مصداق  قاچاق کتاب می‌گنجد.

متاسفانه قبح قضیه آنقدر ریخته است که علناً در روز روشن بدون هیچ واهمه‌ای این کتاب‌ها توزیع می‌شود‌، برای نمونه روزهای آخر سال 96 یک وانت سرباز کتاب‌های ما را در روز روشن در شهر پخش می‌کرد‌، این نشان می‌دهد که بحث دزدی برایشان بحث کم‌اهمیتی است و این اقدام دیگر قبح دزدی را هم ندارد.وقتی قباحت کاری ریخت دیگر سخت بشود با آن مقابله کرد. خیلی از همکاران ما چه در صنف و چه خارج آن خواستار و پیگیر مبارزه با این پدیده بودند اما وقتی قبح کار ریخت دیگر حس کردند پیگیری آنها فایده‌ای ندارد. الان هنوز که هنوز است، بخش قابل توجهی از صنف خواستار برخورد با این معضل هستند اما هرچه زمان را از دست بدهیم مجال کمتری برای اینکار فراهم می‌شود.

این متاسفانه جزو مشکلاتی است که به نظر من در دوره قبل پیش آمد،‌ برای انتشار بسیاری از کتاب‌ها در اداره کتاب موانعی پیش آمد که منجر شد نسخه قاچاق کتاب‌ها بیرون آید،‌ سوای همه این‌ها باید توجه کنیم که در بحث قاچاق کتاب فقط نویسنده و ناشر هستند که ضرر می‌کنند، وقتی من ناشر می‌بینم نمی‌توانم سرمایه و سود درستی داشته باشم، دلسرد می‌شوم و سعی می‌کنم که سرمایه‌گذاری چندانی نداشته باشم‌. برای سرمایه‌گذاری‌های جدید نیز ناشر صرف نظر می‌کند.‌

این پدیده قاچاق کتاب به شیوه‌ای دیگر نیز در حال انجام است‌، به نظر می‌رسد‌، تنها به صورت زیرزمینی انجام نمی‌شود‌، بلکه آشکارا توسط خود ناشران نیز انجام می‌شود. برای نمونه ما می‌بینیم که در دو سال اخیر شمار کتابسازی‌ها افزایش چشمگیری یافته است و ترجمه‌های متعدد از یک کتاب که همگی کپی شده از یک ترجمه اصلی است‌، با عناوین جعلی توسط ناشران چاپ و به فروش می‌رود.

بله‌، معمولاً ترجمه نمی شود یا عین ترجمه اصلی را کپی می‌کنند یا آن را کمی ویرایش می‌کنند و به عنوان کتاب جدید و با ترجمه جدید منتشر می‌کنند. عمده ترین بحثی که موجب رونق این کار می‌شود، نمایشگاه‌های فصلی که است که درمترو،‌ راه‌اهن،‌ فرودگاه و یا سازمان‌های مختلف می‌گذارند. کتاب‌هایی که در این مکان‌ها بفروش می‌رسد‌، عمدتا متفاوت با کتاب‌های کتابفروشی‌هاست‌، 80 درصد این کتاب‌‌‌ها اصلا به کتابفروشی‌ها راه پیدا نمی‌کنند چون جعلی هستند. اما مهمترین دلیل این رخداد فروش بالای کتاب‌هاست چرا که ناشر جعلی کتاب را با تخفیف‌های بسیار بالا حتی تا 60 و 70 درصد بفروش می‌رساند که عملا تیشه به ریشه نشر می‌‌زند.

این ترجمه‌های موازی اتفاقاً توسط خود ناشران انجام می‌شود،‌ به نظر می‌رسد مصداق ضرب‌المثل «از ماست که بر ماست» اینجا مطرح است. شما برخورد هم با این ناشران و اقداماتشان داشته‌اید؟

بله‌، توسط ناشران غیر حرفه‌ای افست می‌شوند‌‌، ناشران افست‌کار و دیجیتال کار از این بازار سوء استفاده‌های بسیار می‌کنند.ما نیز در مواردی با این ناشران درگیر شدیم،‌ برای نمونه چندی پیش متوجه شدیم که کتاب «ماجراهای جاودان در فلسفه» را ناشری رد تهران چاپ کرده است که عینا از روی کتاب ما کپی شده است،‌ به اتحادیه ناشران و کتابفروشان مراجعه کردیم و پرونده‌ای تشکیل شد‌، در جلسه اتحادیه زینک کتاب توقیف شد و ما خسارتی دریافت کردیم.

هم‌چنین ناشر دیگری در سال گذشته «ملت عشق»‌را کپی کرده بود و با اسم مترجم دیگری می‌فروخت‌، شکایت کردیم و غرفه‌اش در نمایشگاه کتاب تهران را بستیم‌‌، بعدا متوجه دشمی این ناشر 40 عنوان از تمام کتاب‌های پرفروش ناشران را انتخاب کرده بود‌، حروف‌چنین مجددی انجام داده بود و با مترجمی نامعلوم به بازار فرستاده بود.

رسیدگی به اینگونه شکایت‌ها به نظر بهتر از قاچاق کتاب است‌.

بله،‌ اما آنقدر زمان بر است که معمولا جوابگو نیست یکی دو مورد اینگونه پیگیری شد، اما حجم این اقدامات آنقدر زیاد است و کتاب‌های قاچاقی که چاپ می‌شوند آنقدر بسیار است که بازار جداگانه‌ای در کنار بازار اصلی کتاب در جریان است، شاید 20 تا 30 درصد شمارگان ‌کل کتاب‌های ما قاچاق و زیرزمینی فروش می‌رود.

این موضوع جدای از مسئله فرهنگی که ایجاد می‌کند‌ و سود  مولف و ناشر را از بین می برد‌، تمام آمارها را هم مخدوش می‌کند‌، اکنون آماری که خانه کتاب برای نشر اعلام می‌کند‌، آمار صحیحی نیست‌، چرا که ناشران در شمارگان کتاب‌های خود نیز غیرشفاف عمل می‌کنند.

اعلام غیر واقعی شمارگان کتاب هم برای خودش معضلی شده است،‌ اساساً چرا ناشران رقم‌های غیر واقعی برای آن اعلام می‌کنند؟

یکسری از ناشران هستند که کتابی را 300 نسخه چاپ می‌کنند ولی در شناسنامه 3 هزار نسخه می‌زنند‌، این مفسده است‌،‌ برخی ناشران تصور می‌کنند که اگر شمارگان کتاب را واقعی بزنند،‌ مثلاً بگویند که ما از این کتاب 500 نسخه چاپ کرده‌ایم خود به خود محکوم به شکست هستند  در حالیکه آمارهای غیرواقعی کل آمار کتاب و کتابخوانی کشور را زیر سوال کی‌برد. برخی دیگر از ناشران هم برای بازارگرمی از یک کتاب 4 هزار نسخه چاپ می کنند ولی با 4 شناسنامه و می‌گویند کتاب به چاپ چهارم رسید. اما این اقدامات حرفه‌ای نیست. گاهی برای یک کتاب باید سرمایه‌گذاری بیشتری کرد چون جواب می‌دهد برای نمونه ما «ملت عشق»  را ماهی دو یا سه بار تجدید چاپ می‌کنم و هر چاپ نیز 4400 نسخه. اما کتاب‌هایی هم داریم که 500 تا 700 نسخه از آن منتشر می‌شود. که مخاطب خاص دارند،‌ مخاطب اگر کتابخوان باشد، برایش فرقی ندارد کتاب به چاپ چندم رسیده یا ناشر چند نسخه از آن را منتشر کرده است.

به تخفیف‌های غیرمعمول کتاب اشاره کردید،‌ در ماه‌های گذشته بسیاری از ناشران و کتابفروشان به تخفیف‌ها انتقاد کرده و آن را موجب ورشکستگی نشر عنوان کرده‌اند‌، حتی برخی این موضوع را پیش کشیدند که نمایشگاه کتاب تهران نباید فروش داشته باشد چرا که کتابفروشی‌ها را به کام مرگ می‌کشاند‌، نظر شما در این زمینه چیست؟

به نظر من اینکه ناشری در نمایشگاه تخفیف 50 درصدی می‌دهد‌، فساد است. نمایشگاه کتاب تهران جایی است که کتاب باید بیشتر در آن نمایش داده شود‌، اگر ما بخواهیم نمایشگاهی به سبک فرانکفورت داشته باشیم، موفق نیست، ما در ایران حتماً باید فروش داشته باشیم، در فرانکفورت  بحث فروش رایت و کپی رایت و معاملات کلانی که رخ می‌دهد،‌ مطرح است،‌ اگر ناشری 100 میلیون تومان هزینه می‌کند‌، ده برابر آن را در خواهد آورد‌، اما در ایران قضیخ فرق می‌کند. در ایران مردم نیز حاضر نیستند‌، بیایند نمایشگاه کتاب برا ببینند و بعد از کتابفروشی‌ها بخرند.

اگر تخفیف‌ها در نمایشگاه محدود باشد،‌ خواه ناخواه حمایت از کتابفروشی‌هاست‌، اما مساله دیگری که به نظر من باید نمایشگاه کتاب تهران را برگزرا کرد،‌ این است که ویترین کتابفروشی‌های ما محدود است. روزانه صدها عنوان کتاب و سالانه نزدیک به صد هزار عنوان کتاب منتشر می‌شود،‌ باید جایی باشد که این کتاب‌ها نمایش داده شود. کتابفروشی‌ها گنجایش این همه را ندارد. ضمن اینکه ما اگر جنبه فروش را از نمایشگاه کتاب تهران بگیریم عملاً بازدیدکننده‌ای نخواهیم داشت، اما اگر تخفیف‌ها را درست اعمال کنیم موفق تر خواهیم بود.

بررسی کتاب‌های ناشرانی که تخفیف‌های غیرقابل قبول می‌زنند،‌ نشان می‌دهد که آن‌ها قیمت یک کتاب 30 هزار تومانی را 50 هزار تومان می‌زنند و بعد با تخفیف 50 درصدی آن را 35 هزار تومان بفروش می‌رسانند که این هم مفسده است.

تاریخ نشر مطلب:
دوشنبه، ۰۷ خرداد ۱۳۹۷






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده