گفتگوی اختصاصی با عباس رافعی کارگردان فیلم «بُهت»/اگر می گذاشتند، فیلمِ من در سینماها پنج میلیارد می فروخت!

جمشید خاوری: «بُهت» سیزدهمین فیلم سینمایی عباس رافعی در مقام کارگردان است که برخلاف فیلم قبلی وی، نه در جشنواره ای جایزه گرفته نه حتی حضور داشته و از همه مهمتر، رنگ پرده سینما هم ندیده است. شاید کسانی که به نحسی عدد 13 اعتقاد دارند این اتفاق های بد را به پای همان نحسی 13 بنویسند اما این فیلم جزو نخستین آثاری بود که به اکران آنلاین تن داد تا لااقل شانس خود را در این پلتفرم ها برای دیده شدن امتحان کند. با عباس رافعی کارگردان ۵۸ سالۀ این فیلم کمی درباره خود اثر و بیشتر درباره شرایط امروز سینما و اکران آنلاین حرف زده‌ایم :

 

پس از ساخت «فصل فراموشی فریبا» و حالا فیلم «بُهت» به نظر می‌رسد موضوعات مربوط به زنان برای تان اهمیت بیشتری پیدا کرده است ...

*اگر یادتان باشد من اولین فیلمم یعنی «رازمینا» که سال ۱۳۷۵ ساختم یک داستان زنانه داشت اما به علت فضایی که آن سال‌ها بر سینمای ایران حاکم بود ماجرا را معمایی با چاشنی اکشن و هیجان به تصویر کشیدم و بعد از آن هم «پروانه ای در باد» را ساختم که درباره زنی بود که از زندان آزاد می شود و به دنبال فرزندش می‌گردد که شوهرش با خود برده است ...

درست است. اما مسیر فیلمسازی شما با فیلم هایی مثل «کیمیا و خاک» و «آزاد راه» تغییر کرد و حالا دوباره به سمت سینمای زنانه رفته اید. چرا ؟

*به نظر من در جامعه ما داستان های مرتبط به خانم ها دراماتیک تر از داستان‌های مردانه است. چون زنان به خاطر فرهنگ سنتی جامعه، کشمکش های بیشتری را تجربه می‌کنند و با چالش هایی همچون استقلال فردی، حجاب، امنیت اجتماعی و نگاه جنسیتی مواجهند که من به عنوان فیلمنامه نویس وقتی به آنها می پردازم می بینم که چه از بُعد آسیب‌های اجتماعی و چه از جنبه های روانشناختی و درون گرایانه حرف‌های زیادی برای گفتن وجود دارد .

تاکنون چندین بار در سینما و تلویزیون به موضوع "رحم اجاره‌ای" پرداخته شده و قصه بِکر و تازه‌ای نیست. دلیل انتخاب این سوژه چه بود ؟

*موضوع فیلم، رحم اجاره ای نیست. من از این موضوع به عنوان بستری برای بیان حرف های دیگر استفاده کردم. به قول هیچکاک، رحم اجاره ای مک گافینِ داستان است. اگر شما دقت کنید می‌بینید که تم اصلی فیلم «بُهت» پنهان کاری است. یعنی تمام ماجراهای فیلم از آنجا شکل می‌گیرد که دو زن، پنهان از چشم شوهر هایشان با هم قول و قرار می گذارند و این موضوع لو می رود ...

اما این طور به نظر می‌رسد که شما با یک نگاه فمینیستی به ماجرا نگاه کرده‌اید. با این که زن ها مقصرند اما در پایان این مردها هستند که هر کدام به نوعی بد می شوند و زن ها را تنها می‌گذارند .

*نگاه این فیلم، فمینیستی نیست. اتفاقاً حرفم این است که این عکس العملی که از مردهای قصه سر می زند نتیجۀ عملی است که زنها انجام داده‌اند. آنها پنهان کاری کرده‌اند. رضا وقتی ماجرای رحم اجاره‌ای را می فهمد به زنش می گوید من هم یک طرف این قضیه هستم. چرا تنهایی این تصمیم را گرفتی؟ و یا وقتی زنش می گوید باردار هستم. او می‌گوید «باردار» نیستی بلکه «بار بَر» هستی (چون بچه مال او نیست) فرید هم به زنش می گوید با این که دوستت دارم اما به خاطر این کاری که انجام دادی نمی‌توانم با تو زندگی کنم .

یکی از ضعف‌های فیلم این است که اتفاق ها چفت و بست لازم را ندارند و رابطه ها در نیامده مثلاً تماشاگر نمی فهمد که آتنا و فرید بالاخره زن و شوهر هستند یا نه ؟

*در چند دیالوگ به وضوح اشاره می شود که آنها زن و شوهر نیستند، هم خانه هستند. به نوعی ازدواج سفید دارند. فرید عشق قدیمیِ آتنا بوده که سالها قبل ازدواج کرده، زن و بچه ای دارد که خارج از کشورند و حالا که همدیگر را دوباره پیدا کرده اند، آتنا می‌خواهد از او بچه دار شود تا فرید با او ازدواج کند . تمام تلاش آتنا تحت مالکیت درآوردنِ فرید است و مدام در حال بافتن ریشه های درهم پیچیده و شکننده زندگی است. (در سه سکانس به شکل تصویری و نمادین آتنا را می بینیم که با ریشۀ گیاهان مشغول بافتن چیزی است که در سکانس پایانی می بینیم تندیسی از مرد است) نام آتنا در یونان باستان به معنای خدای بافندگی است.

بازیگران اکثرا یک حضور معمولی دارند اما محمدرضا رهبری که نقش رضا را بازی می‌کند کارش واقعاً ضعیف و سطح پایین است. چرا این نقش را به یک بازیگر حرفه‌ای ندادید بازی کند ؟

*ایشان پیشنهاد تهیه کننده بودند و من انتخاب دیگری نداشتم ! ضمن اینکه قبلا در چند سریال بازی کرده بودند.

عده‌ای معتقدند که اکران آنلاین فرصت خوبی برای فیلم‌هایی است که امید چندانی در فروش گیشه ندارند. از جمله فیلم شما ....

*اکران آنلاین برای فیلم های «هنر و تجربه» که مخاطب خاص دارند مناسب است نه برای فیلم های اجتماعی، ملودرام، خانوادگی و کمدی. فیلم «بُهت» موضوعی اجتماعی و خانوادگی دارد و اگر در سینما اکران می‌شد مخاطبان خود را پیدا می‌کرد.

به نظر خودتان اگر این فیلم در یک شرایط مناسب در سینماها اکران می شد چقدر می فروخت؟

*فکر می کنم حدود چهار یا پنج میلیارد تومان می فروخت !

از دیدگاه شما "اکران آنلاین" چه معایب و مزایایی دارد و اصولاً زیرساخت هایش برای اجرا در ایران فراهم شده یا نه ؟

*متاسفانه در ایران هنوز این فرهنگ جا نیفتاده که مردم در اینترنت پول بدهند و فیلم تماشا کنند. خیلی ها فکر می‌کنند اگر یک فیلم را رایگان دانلود کنند نشانۀ زرنگی است! در حالی که دارند دزدی می کنند. از طرف دیگر، در این پلتفرم ها، فیلم به خوبی دیده نمی شود. شما وقتی سینما می روید یک آدابی را رعایت می‌کنید. یعنی کنار هم می نشینید، چراغ ها خاموش می شود و حواس همه به پرده است. اما در اکران آنلاین، شما فیلم را از طریق تلویزیون، لپ‌تاپ یا گوشی می بینید و خیلی نمی توانید تمرکز کنید.

 برای منِ فیلمساز هم اکران در سینما بهتر است چون می توانم بروم در کنار تماشاچی فیلم را ببینم و عکس العمل او را بسنجم که با دیدن کدام صحنه گریست یا خندید و یا اینکه کجای فیلم خسته شد .

شما این فیلم را سال ۹۶ ساخته اید. چرا در سه سالِ اخیر روی پرده نرفت؟

*به خاطر اینکه مافیای اکران اجازه نمی‌داد فیلم در موقعیت خوبی اکران شود. یا سینماهای کمی می‌دادند یا می‌گفتند در زمان های مُرده اکران کنید. همین پارسال گفتند دی ماه اکران کنید که نشد. بعدش هم که جشنواره است و عملاً سینماها مشتری ندارند. از اواسط اسفند هم فیلم های اکران نوروز روی پرده می‌روند و هر فیلمی در این ایام اکران شود می سوزد.

این مافیای اکران مگر چقدر قدرت دارد که برای سینمای ایران تعیین تکلیف می‌کند؟

*ببینید در صنعت سینما سه گروه فعالیت دارند . تهیه کنندگانی که فیلم تولید می‌کنند. دفاتری که فیلم را پخش می‌کنند و آنهایی که سینمادار هستند. وقتی یک تهیه‌کننده خودش دفتر پخش هم داشته باشد یا یک پخش‌کننده، خودش صاحب سینما هم باشد انحصار و مافیا به وجود می‌آید.

در نتیجه، سینمادار و پخش کننده قدرتشان بیشتر می‌شود و آنها هستند که تصمیم می گیرند چه فیلمی در چه زمانی روی پرده برود. طبیعی است هر کسی به دنبال منافع خودش است و برای محصول خودش تبلیغ می کند. مثل این است که یک مغازه دار، خودش ماست تولید می کند و می فروشد. شما حتی اگر ماست بهتری هم تولید کرده باشید هیچ وقت نمی توانید به او بگویید ماست من را در ردیف جلوی ویترین بچین و ماست خودت را پشت آنها بگذار !

پس شورای صنفی اکران و نظارت وزارت ارشاد این وسط چه نقشی دارند ؟

*در شورای صنفی اکران وقتی کانون کارگردانان نماینده‌ای ندارد یعنی فیلمساز به عنوان صاحب معنوی اثر نقشی در انتخاب شرایط اکران فیلمش ندارد. در مورد وزارت ارشاد هم کمتر مسئولی را می‌بینیم که دلسوز باشد. شما تصور کنید وقتی یک مسئول را از آتش نشانی یا ثبت احوال می‌آورند و در وزارت ارشاد مدیر می کنند؛ اولا که تخصص ندارد ثانیا تا بخواهد بر اوضاع مسلط شود او را بر می دارند. بنابراین خودش را با این تشکل ها و آدم های با نفوذ و قدیمی های صنف مافیا درگیر نمی کند. چند ماه پشت میزش می‌نشیند، حقوق و مزایایش را هم می‌گیرد و می رود ...

اما این وضعیت در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نبود. با این که محدودیت ها بیشتر از الان بود اما اکران فیلم ها حساب و کتاب داشت ...

*بله. به خاطر اینکه قانون درستی وجود داشت و همه از آن پیروی می‌کردند. هر سال معاونت سینمایی وزارت ارشاد یک دفترچه منتشر می‌کرد که سیاست های سینمایی و برنامه اکران سال بعد در آن مشخص بود. یعنی منِ فیلمساز می دانستم که فیلمم مثلاً از ۲۵ شهریور سال بعد به مدت دو ماه در 2۰ سینما اکران خواهد شد. بنابراین وقت داشتم که برای تبلیغات برنامه ریزی کنم اما امروز می بینیم فلان تهیه کننده فیلم می‌سازد و چون خودش پخش کننده هم هست، سه ماه بعد آن را اکران می‌کند ولی فیلمی که امثال من ساخته اند را سه سال پشت خط اکران نگه می دارند !

تاریخ نشر مطلب:
سه شنبه، ۳۱ تیر ۱۳۹۹






نظرات کاربران





معرفي فيلم هاي روي پرده