نقد کوتاهی بر فیلم لتیان/، دربارۀ اِلی و دربارۀ یاسی!

جمشید خاوری: چند رفیق برای تفریح به یک ویلا در اطراف سد لتیان می روند و در آن جا رازهایی از گذشتۀ روابط آنها برملا می شود. ایده ای که برای اولین بار در فیلم درخشان «دربارۀ الی» دیدیم و بعد با تغییراتی در سینمای ایران بارها تکرار شد. ( اتفاقا تهیه کنندۀ لتیان، اثری در همین ژانر را قبلا بنام هت تریک با حضور جدیدی و ایزدیار ساخته است) تا آنجا که نگارنده به خاطر دارد در دهۀ اخیر حداقل شش فیلمساز جوان با تقلید از سینمای اصغر فرهادی اولین فیلمشان را ساخته اند که علی تیموری یکی از آنهاست.

بزرگترین مشکل لتیان، فیلمنامۀ آن است که از سطح فراتر نمی رود. شخصیت ها از اول تا آخر، تغییری نمی کنند و عمدتاَ نمی توانند در درام تاثیر گذار باشند. در فیلمنامه نویسی یک بحث به نام ارائه اطلاعات به صورت قطره چکانی وجود دارد که باید در طول فیلم اعمال شود اما در یک سوم پایانی لتیان، از دست شان در می رود و تماشاگر بمباران اطلاعاتی می شود! در آخر هم بُحرانی کم رمَق ایجاد می شود که همه را به جان هم می اندازد و پایانی بد را رقم می زند. چرا بد؟ چون فیلمساز می توانست با یک پایان منطقی – مثل خروج طاها یا مانی از زندگی سلما- فیلمش را آبرومندانه جمع کند و رضایت حداقلی تماشاگر را بدست آورد که این گونه نشد.

بی انصافیست که از لتیان حرف بزنیم اما از بازی تصنعی، نچسب، سردرگم و اغراق شدۀ امیر جدیدی چیزی نگوئیم. تیپ/شخصیتی پا در هوا که بدون منطق و در یک سراشیبی تند، از یک آقازادۀ خرپولِ عاشق، تبدیل به یک هیولای قاتل می شود!

تاریخ نشر مطلب:
یکشنبه، ۳۰ شهریور ۱۳۹۹






نظرات کاربران




    said ۱۰:۱۶ - ۹۹/۰۷/۱۰

    افتضاح بود


معرفي فيلم هاي روي پرده