یک پیشنهاد ویژه به فیلمسازان/ این سوژه ها، سینمای ایران را می ترکاند!

بسیاری از اتفاقات ریز و درشت سال های اخیر پتانسیل تبدیل شدن به فیلم سینمایی دارند؛ از فاجعه پلاسکو تا ماجراهای کودک ربایی. در این گزارش هشت حادثه مهم را بازخوانی کرده ایم و پیشنهاد داده ایم هر کدام را چه کسی می تواند بنویسد و کارگردانی کند ...

حادثه تروریستی تهران

کارگردان پیشنهادی: محمد حسین مهدویان

شرح حادثه: صبح روز 17 خرداد امسال یک اتفاق، پایتخت را برای چند ساعت در التهاب فرو برد. بعد از سال ها بار دیگر حادثه تروریستی تبدیل به کلیدواژه پر تکرار مردم شد و تا چند روز این اتفاق نقل محافل بود. در این روز چند نفر از عناصر گروهک تکفیری داعش به ساختمان مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی (ره) حمله کردند که در نهایت 22 نفر (17 قربانی و پنج مهاجم) کشته و دست کم 52 نفر زخمی شدند. این حملات نخستین حمله داعش در خاک کشورمان و اولین حمله تروریستی در تهران در بیش از یک دهه محسوب می شود.

ابعاد دراماتیک: گروگانگیری و حملات انتحاری بارها و بارها سوژه فیلم های سینمایی شده و مخاطب از آنها استقبال کرده. طراحی عملیات، حمله انتحاری، گروگانگیری و در نقطه مقابل تلاش برای از بین بردن عناصر مهاجم پر است از درام. این یعنی حادثه تروریستی تهران به خودی خود بار دراماتیکی دارد. فیلم وقتی مهم تر و کارآمدتر می شود که موضوع آن عام تر باشد و محدود به روایت حادثه 17 خرداد نشود. می دانیم داعش دورخیز زیادی برای حملات تروریستی در کشورمان داشته و توسط ماموران خنثی شده، اینها می توانند شاخ و برگ اتفاق باشند.

 نسبت حادثه و کارگردان: محمد حسین مهدویان با فیلم «ماجرای نیمروز» توانایی اش را در ژانر حادثه اثبات کرد. او روایتی جذاب و نفسگیر از ترورهای دهه شصت توسط گروهک منافقین و چگونگی دستگیری موسی خیابانی به تصویر کشید و می تواند یک گزینه مطلوب برای ساخت فیلمی درباره حادثه 17 خرداد تهران باشد.

 فیلمنامه نویس: فیلمنامه «ماجرای نیمروز» را ابراهیم امینی نوشته و به قول معروف امتحان خود را پس داده. امینی بلد است ماجراهای واقعی را به خدمت روایت سینمایی دربیاورد.

قهرمان: شهاب حسینی گزینه خوبی است برای ایفای نقش فرمانده عملیات مبارزه با انتحاری های داعش. چهره ای سمپات دارد و می تواند غضب و مهربانی را همزمان نشان دهد.

ضدقهرمان: بابک حمیدیان و حامد بهداد از جمله بازیگرانی هستند که قابلیت بازی در نقش عوامل تروریستی را دارند. گوشه ای از خشونتی که ته چهره شان وجود دارد را به همراه رفتار هیستریک، قبلا به نمایش گذاشته اند.

 کارگردان جایگزین: جلیل سامان؛ این کارگردان سه سریال با موضوع منافقان ساخته و نشان داده می تواند رفتار گروهک داعش را هم دراماتیزه کند.

 فاجعه پلاسکو

کارگردان پیشنهادی: مصطفی کیانی

 شرح حادثه: 30 دی سال پیش ساختمان قدیمی پلاسکو واقع در چهارراه استانبول تهران آتش گرفت و سه ساعت و نیم بعد فرو ریخت. تعداد زیادی مامور آتش نشانی در حال مهار آتش سوزی، در بیرون و داخل ساختمان بودند و عده ای از آنها زیر آوار ناشی از فرو ریختن ساختمان ماندند. پس از 9 روز تلاش شبانه روزی، آتش فرونشست و جسدها از زیر آوار خارج شدند. 26 آتش نشان و شش شهروند جان خود را در این حادثه تلخ از دست دادند و کسبه ساختمان پلاسکو متحمل ضررهای فراوان مالی شدند.

ابعاد دراماتیک: حتی روایت شفاهی حادثه پلاسکو و اتفاق هایی که پیش از حادثه تا پس از آن رخ داد، تکان دهنده است چه برسد که بخواهد تبدیل به یک اثر سینمایی شود. این اتفاق اوج و فرود و بیم و امید فراوان دارد و می توان چندین فیلمنامه از دل آن بیرون کشید.

 نسبت حادثه و کارگردان: مصطفی کیایی سال پیش فیلمنامه «پلاسکو» را نوشت و در بانک فیلمنامه خانه سینما ثبت کرد و حالا مترصد فراهم آمدن شرایط تولید است. درام کیایی در ژانر حادثه ای است و او نشان داده می تواند از پس صحنه های پر تعلیق بر بیاید. شمه ای از آن را در «ضد گلوله» و خط ویژه» دیده ایم.

 فیلمنامه نویس: مصطفی کیایی، فریدون جیرانی؛ کیایی خودش فیلمنامه «پلاسکو » را نوشته. فریدون جیرانی به دلیل تسلط بر خلق لحظات پر تعلیق پیشنهاد ما است.

 قهرمان: حمید فرخ نژاد؛ این بازیگر به دو دلیل عمده می تواند نقش فرمانده عملیات آتش نشانی را بازی کند: هیکل تنومند و ورزیده ای دارد و همین مشخصه به خودی خود ابهت کاراکتر را بیشتر می کند. از آن سو در عین داشتن قیافه ای جدی، دیالوگ های شیرین و رفتارهای شوخ را می تواند به اندازه استفاده کند و مخاطب را پس نزند.

 نقش های مکمل: جواد عزتی، هومن سیدی، ساعد سهیلی، حمید گودرزی.

 کارگردان جایگزین: بهروز افخمی. این کارگردان هم سال پیش در برنامه هفت اعلام کرد قصد دارد ساختمانی مشابه پلاسکو بسازد که حتی در آینده لوکیشن فیلم های سینمایی با موضوع آتش نشانی شود. افخمی پیش تر در سریال «عملیات 125» توانایی اش را در ساخت اثری با موضوع آتش نشان ها ثابت کرده است.

 فاجعه منا

 کارگردان پیشنهادی: ابراهیم حاتمی کیا

شرح حادثه: سال 1394 سهل انگاری مقامات سعودی در تامین امنیت حجاج چند اتفاق رقم زد که فجیع ترین آن روز دوم مهر، همزمان با عید قربان در مراسم رمی جمرات در مکه رخ داد. در این اتفاق ازدحام حجاج باعث کشته شدن دست کم 2431 نفر شد. تعداد جانباختگان ایرانی در این حادثه 464 نفر اعلام شده که 42 قربانی دیگر در قبور الشهدای مکه دفن شده اند. در سال های پیش مشابه چنین اتفاقی رخ داده بود اما این واقعه مرگبارترین رویداد تاریخ حج به شمار می رود و همین زمینه تعلیق حج از سوی مقامات کشورمان را فراهم کرد.

ابعاد دراماتیک: اصولا اجتماع عظیم حج می تواند سوژه فیلم های سینمایی باشد. این آئین واجد بار دراماتیکی است که البته سال 1345 زنده یاد جلال مقدم در مستند «خانه خدا» بخش هایی از آن را ثبت کرد و اتفاقا در اکران عمومی مورد توجه قرار گرفت. حالا وقتی قرار است حجاج مناسک را به جا بیاورند و بر اثر سهل انگاری مقامات سعودی خودشان قربانی می شوند، حجم دراماتیک بالاتر می رود. این قدر حکایت واقعی از سرنوشت آدم ها در فاجعه منا وجود دارد که فیلمنامه نویس تنها باید سر و شکل سینمایی به آن بدهد.

نسبت حادثه و کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا نشان داده کارگردانی استراتژیک است؛ یعنی می تواند مسائل مهم را طوری روایت کند که اسیر نگاه های سیاسی و جناحی نشود و همه طیف ها را معطوف سوژه کند. از آن سو پایگاه فکری و اعتقادی حاتمی کیا مانع از باسمه ای و شعاری شدن حرف فیلم می شود. مهم تر این که این کارگردان متخصص خلق لحظات احساسی اما اثرگذار است و می تواند سکانس هایی برای ثبت در تاریخ خلق کند.

 فیلمنامه نویس: ابراهیم حاتمی کیا معمولا خودش فیلمنامه آثارش را می نویسد. دراماتیزه کردن اتفاقی مثل فاجعه منا باید ابتدا از درون خودش بجوشد و تبدیل به فیلمنامه شود و بعدا مبنای ساخت اثر سینمایی شود.

قهرمان: پرویز پرستویی و شهاب حسینی؛ انتخاب بازیگر، متناسب با سن شخصیت متغیر است. میانسال باشد پرستویی گزینه مطلوب حاتمی کیا است؛ چرایی اش را توضیح دهیم؟ اگر کمی جوان تر باشد شهاب حسینی پیشنهاد خوبی است؛ بازیگری با چهره سمپات و توان بالا برای نشان دادن حس واقعی فاجعه در چهره، بیان و رفتارش.

 کارگردان جایگزین: بهروز شعیبی، احمدرضا درویش.

قتل آتنا

کارگردان پیشنهادی: مجید مجیدی

شرح حادثه: آتنای هفت ساله یکی از قربانی های اخیر کودک آزاری است که اواخر خرداد طعمه شد. او زمان هایی که کنار بساط پدرش بود، برای استفاده از دستشویی یا خوردن آب به مغازه رنگرزی که در نزدیکی بساط پدرش بود می رفت. صاحب مغازه مردی 40 ساله بود که او را به دام می اندازد. مدت ها از آتنا خبری نبود و صاحب مغازه بعد از بازداشت با همسرش تماس می گیرد و می خواهد نسبت به امحای مواد مخدر نگهداری شده در پارکینگ اقدام کند و جسد آتنا پیدا می شود و مرد به قتل های دیگر اعتراف می کند.

ابعاد دراماتیک: متاسفانه آتنا اصلانی مشتی از خروار است؛ اولین بار نیست چنین فاجعه ای رخ می دهد و شمار قربانی ها روز به روز افزایش می یابد. حالا رسانه ها پر شده از هشدار به خانواده ها درباره توجه بیشتر به بچه ها. بهترین فیلم ساخته شده در این زمینه «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» است ولی باز هم باید چنین فیلم هایی ساخته شود و هشدارها ناتمام نماند. درباره ابعاد دراماتیک چنین اتفاقی چه می توان گفت؟ تراژدی محض موج می زند.

 نسبت حادثه و کارگردان: کسی باید سراغ قصه آتنا اصلانی و قربانیانی چون او برود که بتواند بدون سوهان زدن روح، واقعه را نشان دهد و هشدار را بیان کند. مجید مجیدی در فیلم هایش نشان داده می تواند اتفاق تلخ را با روایتی نه چندان تلخ به تصویر بکشد.

 فیلمنامه نویس: نوع نگاه شادمهر راستین و نغمه تمینی با سینمای مجیدی قرابت دارد. آنها می توانند حواشی اتفاق را برجسته کنند و با شاخ و برگ دادن به داستانک های فرعی، زهر ماجرای اصلی را بگیرند و با این روش قصه را روایت کنند.

 قهرمان: کامبیز دیرباز هم توانایی بازی در نقش های مثبت را دارد و هم منفی. در هر دو مورد موفق عمل کرده. ظاهر و حرکات ترسناک او در «عیار 14» خاطرتان هست؟ وجه مثبت او هم می شود خلیل کبابی.

 کارگردان جایگزین: پرویز شهبازی در فیلم های «عیار 14»، «دربند» و «مالاریا» نشان داده می تواند با حذف عناصر خشن، خشونت را به باور مخاطب بنشاند، او متخصص خلق فضای رعب انگیز است و حرفش را می تواند از این طریق منتقل کند.

 کویر مرنجاب

 کارگردان پیشنهادی: پرویز شهبازی

شرح حادثه: غروب 13 شهریور سال 93 چند جوان قصد کویرگردی داشتند اما برخی منصرف شدند و در نهایت چهار دوست به نام های مازیار حنیفی، رامین بخشی، دانیال اسدی و سامان حیدرزاده تصمیم شان را عملی کردند. سامان و دانیال معجزه آسا نجات یافتند و دو نفر دیگر جان خود را از دست دادند. آنها چند وقت پیش در «ماه عسل» روایتی تکان دهنده از روز جهنمی شان تعریف کردند: «ساعت یک و نیم شب به تابلوی راهنما رسیدیم اما فلش برعکس شده بود. ساعت 11 صبح جمعه آب و مواد غذایی تمام شد.»

ابعاد دراماتیک: کویرگردی بدون راهنما زیاد اتفاق می افتد و معمولا نتایج ناخوشایندی به همراه دارد. اتفاقی که برای این چهار دوست در کویر مرنجاب رخ داد، آنقدر سینمایی است که آدم فک رمی کند قصه ای می شنود. این حادثه همه چیز دارد: شروع (تصمیم)، تعلیق، نقطه عطف و پایان. بیایید نقاط عطفش را مرور کنیم: انصراف چند دوست، برعکس شدن تابلوی راهنما، گم شدن، تمام شدن آذوقه، دیدن دود لودر، کمک خواستن، غش کردن، مرگ، نجات، عذاب وجدان و ... یاد فیلم های هالیوودی نمی افتید؟ کافی است یک نفر این حادثه را تبدیل به درام سینمایی کند.

 نسبت حادثه و کارگردان: پرویز شهبازی خیلی خوب خلق و خو و علاقه مندی جوان ها را می شناسد. او می تواند با دغدغه آنها همراه شود و روایتی باورپذیر بر روی پرده سینما به ما نشان دهد. «نفس عمیق» اوج این اتفاق است و رگه های دیگر آن در «عیار 14»، «دربند» و «مالاریا» هویدا است. ضمن آن که برای روایت داستان می تواند فضایی مهیج و پر از تعلیق ایجاد کند.

 فیلمنامه نویس: اصولا پرویز شهبازی خودش فیلمنامه کارهایش را می نویسد و با توجه به سوژه ای چون کویر مرنجاب، خودش بهترین گزینه برای تبدیل این اتفاق به درام سینمایی است.

 قهرمان: محسن کیایی، مهرداد صدیقیان، امیر جدیدی، ساعد سهیلی. این بازیگرها مختصات ایفای نقش چهار دوستی که به دل کویر زدند را دارند. انتخاب بازیگر برای این چهار نفر چندان سخت نیست و می توان به نوید محمدزاده و عباس غزالی هم فکر کرد.

 کارگردان جایگزین: مانی حقیقی خیلی خوب تعلیق ایجاد می کند و فیلم هایش ضرباهنگ دارند.

 دره ارواح

 کارگردان پیشنهادی: هومن سیدی

شرح حادثه: این هم اتفاقی تازه است که احتمالا داستانش را شنیده اید. گول خرسون که به دره ارواح نیز معروف است در 25 کیلومتری شمال دزفول قرار دارد. در تابستان و فصل خرماپزان خوزستان که همه به فکر فرار از گرما هستند، این نقطه با داشتن آبی زلال و بسیار سرد، مردم خوزستان را از جای جای استان به ویژه اهواز به سمت خود می کشاند. در ماجرای اخیر از گروه 19 نفره 13 نفر در همان لحظه اول توسط مردم نجات یافتند و دو نفر از گردشگران غرق و چهار نفر هم ناپدید شدند. در بین چهار نفر، یک نفر نجات یافت.

ابعاد دراماتیک: اصولا حوادثی که یک سر آن طبیعت قرار دارد، از بار دراماتیک بالایی برخوردار هستند. انسان و حوادث طبیعی با هم دست و پنجه نرم می کنند و یک نفر پیروز می شود. در ماجرای دره ارواح مثل خیلی از اتفاقات و حوادث، نقطه شروع، اوج، تعلیق و پایان وجود دارد. شروع آن شیرین و پر از شعف است اما طبیعت خشم خود را نشان می دهد و جدال آغاز می شود. عده ای نجات می یابند و سرنوشت برخی به مرگ گره می خورد. جنگ برای تسلیم نشدن در برابر طبیعت پر است از هیجان و بهانه ای برای بند آوردن نفس تماشاچی.

 نسبت حادثه و کارگردان: هومن سیدی از جمله کارگردان هایی است که جنس دغدغه و خواسته جوان های امروز را می شناسد. در فیلم های «آفریقا» و «سیزده» نشان داده به راحتی می تواند با جوان ها همراه شود. در عین حال از نظری تکنیکال بلد است قصه هایش را جذاب تعریف کند و شخصیت هایی همراهی برانگیز روی پرده سینما بیاورد. دو فیلمی که اشاره شد تلخی و ملاحت را با هم دارند.

فیلمنامه نویس: گزینه اول برای نوشتن فیلمنامه خود هومن سیدی است. همان طور که پیش تر این کار را کرده و در فیلم هایش جواب گرفته. فرهاد توحیدی هم می تواند گزینه خوبی باشد که در این صورت روایت حادثه تغییر می کند و کلاسیک تر می شود.

قهرمان: بهرام رادان گزینه مناسب لیدر گروه است. مهرداد صدیقیان، سحر دولتشاهی، طناز طباطبایی و هانیه توسلی هم برای تیم همراه مناسب هستند.

 کارگردان جایگزین: فریدون جیرانی

 حادثه هیمالیا

 کارگردان پیشنهادی: شهرام مکری

شرح حادثه: در سال 1392 سه کوهنورد کشورمان (آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراحی) موفق به گشایش مسیر جدیدی در هیمالیا شدند اما در بازگشت مسیر را گم کردند. سایت تخصصی BMC این طور نوشته: آنها از یک پله سنگی سست و ناپایدار به ارتفاع 30 متر و شیب یخی 75 درجه صعود و در این صعود 1600 متر طناب ثابت نصب کردند. برای رسیدن به قله مجبور به شب مانی در ارتفاع بالای 7000 شدند. کوهنوردان ایرانی در سه ارتفاع 7350، 7450 و نزدیک 8000 شب را به روز رساندند.

 ابعاد دراماتیک: سرگذشت سه کوهنورد ایرانی از دو جنبه مهم است؛ تلاش آنها برای یافتن مسیر جدید و اتفاقی که برای شان رخ داد. «مسیر ایران» نام مسیر جدیدی در رخ جنوب غربی به قله 8051 متری برودپیک است که آنها موفق به گشایش آن شدند. این اتفاق مهم است و می تواند سوژه شود. پس از آن گم می شوند و تلاش برای یافتن آنها آغاز می شود. خب این بخش هم ظرفیت فراوان برای یک اثر سینمایی دارد. احتمالا می دانید که از زمان گم شدن آنها (19 خرداد) تا بسته شدن پرونده (چهار مرداد) چه اتفاقاتی رخ داده. روزشمار حادثه آکنده از متریال دراماتیک است.

نسبت حادثه و کارگردان: شهرام مکری کارگردان جوان و باهوشی است. او در «ماهی و گربه» دست به ساختارشکنی زد و با فرمی نو یک داستان آشنا را روایت کرد. مکری اما موفق شد قصه ای نفسگیر بسازد و بیننده را روی صندلی میخکوب کند. اتفاقا داستان «ماهی و گربه» از یک اتفاق واقعی وام گرفته بود. منتها در ماجرای گم شدن کوهنوردان کشورمان متریال بیشتری در اختیار مکری است.

 فیلمنامه نویس: خود شهرام مکری گزینه مناسبی برای نگارش فیلمنامه است.

 قهرمان: محمدرضا گلزار، پارسا پیروزفر و امیر جدیدی به دلیل استایل ورزشی و چهره های جذاب شان می توانند از پس این فیلم سخت بربیایند.

 کارگردان جایگزین: ظاهرا بهرام توکلی نسبتی با فیلم های حادثه ای ندارد اما او کارگردان توانمند و با انگیزه ای است و می تواند فیلمی مهیج از حادثه هیمالیا بسازد.

 گورخواب ها

کارگردان پیشنهادی: سعید روستایی

  شرح حادثه: هفت دی ماه سال 95، روزنامه شهروند گزارشی از 50 زن، مرد و کودک منتشر کرد که در شرایط عجیبی زندگی می کنند. آنها شب را در گورهای از پیش ساخته شده نصیرآباد به صبح می رسانند: «درون گورستان، 300 گور از پیش آماده شده وجود دارد که 50 کارتن خواب دست کم 20 گور را اشغال کرده اند. در هر گور یک نفر و گاهی هم سه تا چهار نفر زندگی می کنند. خیلی که هوا سرد می شود، دنبال چوب می گردند برای درست کردن آتش و گرم شدن در گورهایی که برای اینها سرپناه.»

ابعاد دراماتیک: قصه کارتن خواب ها عمدتا در حاشیه فیلم ها روایت شده در حالی که اگر بخشی از سینما را تلاش برای نجات عده ای از انسان ها بدانیم، بارها باید محور فیلم ها می شدند. انتشار گزارش شرایط وخیم گورخواب ها مثل بمب صدا کرد و این مسئله را یادآور شد که چرا سینما به این سوژه نزدیک نشده. به سطرهای بالا رجوع کنید؛ توصیف شرایط گورخواب ها بُعد دراماتیک دارد و فقط یک قصه برای روایت سینمایی آن نیاز است.

 نسبت حادثه و کارگردان: سعید روستایی در فیلم «ابد و یک روز» نشان داد، خیلی خوب از اتفاقات زیر پوست شهر و پلشتی های موجود آگاه است. نشان داد بلد است فیلمی بسازد که در عین تلخی و گزندگی مورد توجه خاص و عام قرار گیرد. او می تواند شخصیت هایی خلق کند که سال ها در ذهن بمانند و آدرس شوند.

 فیلمنامه نویس: خود سعید روستایی برای نگارش فیلمنامه گورخواب ها بهترین گزینه است. همان طور که فیلمنامه «ابد و یک روز» اوج و فرود به اندازه کافی دارد. به عبارت دیگر فیلمنامه همتراز با کارگردانی فیلم است و تکلیف شخصیت ها روی کاغذ مشخص شده.

 قهرمان: نوید محمدزاده و رضا عطاران. بستگی دارد کارگردان قهرمانش را جوان بگیرد یا میانسال. هر دو بلدند شخصیت های مفلوک را جذاب بازی کنند. این را محمدزاده در «ابد و یک روز» ثابت کرده و عطاران در «دراکولا» و سریال هایش.

 کارگردان جایگزین: رخشان بنی اعتماد فیلم اجتماعی تلخ اما تاثیرگذار کم نساخته. او هم پیشنهاد مناسبی برای ساخت سینمایی گورخواب ها است که در این صورت فیلمنامه اش را فرید مصطفوی می نویسد./ روزنامه هفت صبح: وحید سعیدی ، احمد رنجبر.

تاریخ نشر مطلب:
یکشنبه، ۱۲ شهریور ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده