نگاهی به فیلم «پل خواب»/ بی توجهی به اصالت!

پل خواب داستان شهاب پسر جوانی است که قصد ازدواج با نامزدش را دارد، اما پس از این‌که پول‌هایش از طریق کلاهبرداری از دست می‌رود، او برای جبران بدهی‌اش به هر دری می‌زند تا این‌که...این فیلم را اکتای براهنی ساخته. پسر نویسنده مشهور ایرانی، رضا براهنی که در کانادا بزرگ شده و به تحصیل پرداخته است و پل خواب نخستین ساخته سینمایی‌اش محسوب می‌شود.

پل خواب اقتباس آزادی است از داستان جنایت و مکافات نوشته یکی از مشهورترین نویسندگان تاریخ ادبیات  یعنی فئودور داستایوفسکی؛ با این تفاوت که در جنایات و مکافات خواننده به راحتی توان این را می‌یابد که به ذهن شخصیت اصلی داستان نفوذ کرده و از دریچه ذهن او به اتفاقات بنگرد و درواقع داستایوفسکی توانسته با تسلطی بی‌نظیر دنیایی قابل لمس و واقعی را برای خواننده بسازد؛ اما پل خواب با بی‌توجهی تمام به نقاط قوت اثر ادبی مورد اقتباسش تنها به نام اثر بسنده کرده است.

بگذارید این موضوع را از این زاویه ببینیم که در شرایطی که هنوز سینمای جهان موفق‌نشده اقتباس معقولی از داستان جنایت و مکافات را بر پرده عریض سینما تجربه کند؛ براهنی در نخستین تجربه کارگردانی‌اش قصد داشته این قاعده را بشکند و اقتباسی آزاد را که محصول تفکر و کلیت جامعه ایرانی باشد، به سینما بیاورد تا ادای دینی به دنیای ادبیات داشته باشد، اما به نظر می‌رسد تصمیم چندان معقولی نبوده است. این را از شکست فیلم در تمام نقاط شباهتش به کتاب داستایوفسکی می‌بینیم...

فیلمساز برای روایت داستان زندگی شهاب، دنیایی کاملا ویران را به تصویر می‌کشد که از هر نقطه آن مشکلات بر سر افراد خراب می‌شود. شراکتی که به کلاهبرداری و دزدی منجر می‌شود و از آن سو موانع برای آغاز زندگی مشترک افزایش می‌باید تا فیلم در این دنیای بی‌رحم، شهاب را به سوی جنایتی سوق دهد که پس از آن قرار است مکافات را تجربه کند. اما هرچه بیشتر در داستان پیش می‌رویم، متاسفانه فیلم درمانده‌تر از مقدمه‌اش می‌شود.

براهنی برای رسیدن به نقطه اوج داستان ساده‌ترین راه ممکن را سپری می‌کند و شخصیت محوری داستان را در تقابل با معضلاتی که با آن گریبانگیر شده، درگیر موادمخدر و شیشه می‌کند تا بتواند از این طریق هر تصمیم نابخردانه‌ای را به آن متصل کند؛ تصمیمی که به تبعیت از شرایط جامعه ایرانی در این اقتباس آزاد گنجانده شده تا شاید در این مکافات روزگار تلنگری به مخاطب خود بزند. اما چنین تصمیمی در فیلم منجر به خلق موقعیت نمی‌شود و به نظر می‌رسد براهنی پس از آن‌که جنایت در داستان رخ می‌دهد، توان قصه‌گویی‌اش را از دست داده و فیلم به سراشیبی سقوط می‌افتد.

در حقیقت فیلم آشکارا پس از قتل، نمی‌داند که قصد دارد چه مسیری را برای روایت داستان برگزیند. شهاب تحت‌تأثیر موادمخدر چنین اقدامی را انجام داده یا مشکلات اجتماعی که با آن گریبانگیر هست یا حتی از فرط عصبانیت؟ پاسخ به این سه پرسش می‌تواند همه گزینه‌ها باشد، اما همین گنگ‌بودن باعث شده داستان دچار چندپارگی شود و حتی در انتهای فیلم نیز نتواند آنچه را که شرح داده، سرانجامی ببخشد. شخصیت‌های منفعل در پل خواب بسیار هستند.

از پدر ساده و فرهنگی شهاب که تنها قادر به ایجاد یک تیپ شعاری در قصه است تا نامزد شهاب که کوچکترین تأثیری در پیشبرد داستان و گسترش دنیای شهاب ندارد، نمی‌توانند به‌صورت مستقل تعریف شخصیت در فیلم را معنا ببخشند، به همین جهت فیلم خیلی زود ضرباهنگش را از دست می‌دهد و تماشاگر هم برای تماشای داستان از رمق می‌افتد. در میان بازیگران فیلم ساعد سهیلی در نقش شهاب، انتخاب چندان مناسبی به نظر نمی‌رسد. خشونت و کشمکش درونی شهاب نیازمند حضور بازیگری بود که بتواند از پس ارایه آن در تصویر برآید، اما ساعد سهیلی در ارایه چنین تصویری موفق نبوده است و تنها به بازگویی دیالوگ‌های نوشته‌شده مبادرت می‌ورزد.

هومن سیدی هم که به نظر می‌رسد به‌طور مستقیم از سریال محبوب عاشقانه به این اثر منتقل شده، بازی تکراری‌ای را از خود به نمایش گذاشته و آناهیتا افشار نیز فرصتی برای درخشیدن نداشته است/ روزنامه شهروند

تاریخ نشر مطلب:
شنبه، ۰۷ بهمن ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده