افشار: هنوز به قسمتهای خوبِ «آنام» نرسیده ایم!

سعيده نيک اختر: اين روزها سريال جديدي از جواد افشار به نام آنام از شبکه سه در حال پخش است، سريالي که در همين مدت کوتاه توانسته مخاطبش را پيدا کند. مخاطبان تلويزيوني قبلا افشار را با سريال 100 قسمتي کيميا شناخته اند. حالا سريال 70 قسمتي آنام تا بهار 97 روي آنتن خواهد بود. جواد افشار متولد 26 دي 1347 در قم است. او در کودکي، تعزيه خواني را تجربه کرد و در نوجواني با تئاتر و نمايش آشنا شد. بعد از انقلاب در قم با دوستانش گروه هاي تئاتري تشکيل داده و نمايش هايي را در دهه هاي فجر روي صحنه مي بردند.سال 63 و در 16 سالگي نخستين فيلم کوتاهش را ساخت و شش سال بعد، نمايش اسب سفيد را کار کرد. او در همان سال يعني سال 69 وارد دانشگاه صدا و سيما شد و کارشناسي کارگرداني خواند. همزمان به طور حرفه اي وارد حوزه دستياري شد. دستيار کارگردان بسياري از کارها بود که عمده ترين اش دستياري داود ميرباقري براي فيلم مسافر ري بود که ساخت آن حدود يک سال طول کشيد.

در دوران دانشجويي فيلم هاي کوتاه زيادي ساخت که مهم ترين اش فيلم کوتاه 16 ميليمتري زنبورک بود که در جشنواره هاي داخلي و بين المللي شرکت کرد و جوايزي به همراه داشت. سال 76 نخستين فيلم بلند داستاني را با اسم «پايي براي پرواز» ساخت و سه سال بعدش نخستين سريالش را با اسم «غروب بي پايان» جلوي دوربين برد. تا الان 14 سريال ساخته که مهم ترين آنها پول کثيف، روز رفتن، جابر بن حيان، مادرانه، کيميا و برادر است و اکنون "آنام" را روي آنتن دارد. به همين بهانه با وی گفتگو کرديم که چطور مي تواند مخاطب را طولاني مدت پاي تلويزيون بنشاند.

جواد افشار معروف شده به کارگرداني که از پس داستان هاي طولاني بر مي آيد. چطور از پس اين کار بر مي آييد؟

کارم را دوست دارم. از ابتدا طوري تربيت شدم که قصه گويي را خوب ياد بگيرم اما از همه چيز مهم تر صبوري در ساخت و توليد در کارهاي بلندمدت است. کارهاي بلندمدت، هميشه نياز به سعه صدر و آرامش دارد که آدم بتواند ناملايمات را تحمل کند. افق ايده آلي را پيش رو داشته باشد که بتواند بر اساس آن از تنگناها عبور کند. اين مهم ترين ويژگي کار طولاني است. در عين حال فکر مي کنم که طيف مخاطب و داستان هاي ما اينقدر گسترده است که بتوان داستان هاي طولاني را براي آنها حکايت کرد. البته در اين زمينه بايد از قصه ها و رمان هاي خوب هم استفاده کرد.

طبيعتا همه اينها به متن بر مي گردد. چطور اين قصه را انتخاب کرديد و متوجه شديد داستان قابليت تبديل شدن به سريال طويل را دارد؟

به جرأت مي توانم بگويم بعد از ساخت سريال کيميا، بالاي 10 تا کار ساخت سريال به من پيشنهاد شد. اغلب داستان هاي خوبي هم بود اما احساس مي کردم که ظرفيت لازم براي جذب مخاطب را در مدت زمان طولاني ندارند. اينقدر کارها را رد کردم و نپذيرفتم تا اين که «آنام» به دستم رسيد. البته سريال «برادر» را در اين فاصله ساختم که آن هم قصه خوبي داشت ولي آنام را که ديدم متوجه شدم مي تواند مخاطب را طولاني مدت درگير کند و پر کشش است. آنام قصه خوبي دارد و هنوز به قسمت هاي خوب داستان نرسيده ايد و چيز زيادي از آن نديده ايد. به شما قول مي دهم وقتي از يک چهارم داستان گذشتيد، شاهد اتفاقات جالبي شويد، طوري که به شدت درگير آن خواهيد شد. مسلما شما به عنوان مخاطب آن را رها نخواهيد کرد. بنابراين مهم ترين کار در اين بخش انتخاب است. انتخاب داستاني که هم دغدغه شخصي خودم باشد هم بتوانم آن را خوب روايت کنم. به نظرم آنام تمام اين ويژگي ها را داشت که انتخاب شد.

براي خيلي ها سوال اين است که آقاي افشار چطور مي تواند مخاطب را اين همه مدت پاي تلويزيون بنشاند؟ از چه ترفندهايي استفاده مي کند؟

هميشه تمرين و تلاش زيادي کرده ام قبل از اين که کارگردان باشم خودم را جاي مخاطب بگذارم. اشکال عمده اي که بعضا فيلمساز و کارگردان ها پيدا مي کنند اين است که اول کارگردان هستند و بعدا خودشان را جاي مخاطب مي گذارند. برعکس اين عمل مي کنم. اول نياز مخاطب را از دريچه نگاه به قصه دنبال مي کنم، بعد کار کارشناسي، فني و تخصصي خودم را شروع مي کنم. نيازها، احساس ها و لحظاتي را که بايد خلق شود و تعليق بيافريند و مخاطب آنها را دوست دارد؛ مثل لحظات گريه، خنده، اضطراب و ... را قبل از اين که مخاطب به آن نياز داشته باشد، به او انتقال مي دهم. اين شايد فني ترين بخش مخاطب شناسي است که روي آن تمرين مي کنم و به آن اعتقاد دارم.

شما اسم ترکي و غيرمعمول براي سريال تان انتخاب کرديد، واهمه اي نداشتيد که مخاطب به خاطر عدم شناخت نسبت به آن واکنش نشان دهد؟

نه! اينطور نيست.به هر حال ما از نتيجه کار آگاهيم و بر اساس تجربه اي که داريم مي دانيم مخاطب با ما همراه است. تقريبا مطمئن بوديم که مخاطب کار را دنبال خواهد کرد و دوستش خواهد داشت. با علم به اين تجربه و اشراف به آن ابايي از رويارويي مخاطب با اسم سريال نداشتيم، ضمن اين که مدت هاست اخبار توليد و ساخت ما روي خبرگزاري هاست و با تيزرهايي که پخش شد، مخاطب با اسم و محتواي کار ما آشنا شده بود؛ خصوصا بخش هايي که در آذربايجان فيلمبرداري شده، محلي ها خيلي انتظار کارمان را مي کشيدند.

چقدر سعي کرديد طي داستان سريال به فرهنگ اصيل آذري ها نزديک شويد؟ قرار است بيشتر از اينها با فرهنگ اين خطه آشنا شويم؟

اولا اين که قصه اينقدر جامع است که مي تواند در هر بخشي از ايران و در هر گوشه اي از مملکت مان ساخته و پرداخته شود اما چون نويسنده کار ما خودشان آذري بودند، منطقه اي از آذربايجان را انتخاب کرده بود که از زبان آن آدم ها قصه روايت مي شود. جذابيت و خوبي اين کار اين است که شخصيت هاي اين داستان خوب و بد، احساسي و عاطفي، مثبت و منفي، همه مال همان خطه هستند. کسي با حساسيت خاصي به قوميت منطقه نگاه نکرده و قرار نيست خداي نکرده چيزي يا کسي زير سوال برود. ما سعي کرديم روابط و عمق مسائل و روابطي را که آنجا وجود دارد در قالب يک داستان و سريال نمايشي نشان بدهيم؛ که هم فرهنگ و سنن به خوبي روايت شود و هم اين که آن آدم ها خودشان را بخشي از جامعه بدانند. اين نباشد که ديگران فکر کنند قرار است همه کارها و آثار در پايتخت توليد شود. ما هم سعي کرديم از تمام ظرفيت هاي آن منطقه خوب استفاده کنيم؛ از ظرفيت هايي مثل طبيعت و جغرافيا، گويش، لباس و موسيقي و آداب و رسومي که بين خانواده ها وجود دارد. الان که بازخوردها را مي گيريم مي بينيم که چقدر اهالي آن منطقه راضي هستند. خوشحاليم که توانستيم گامي برداريم که عزيزان آن منطقه کار را براي خودشان بدانند و با عشق فراوان آن را دنبال مي کنند.

از شگفتي هاي سريال آنام حضور خانم گلچهره سجاديه است. ايشان بسيار کم کار و گزيده کارند، چطور دعوت شما را قبول کردند؟

خانم سجاديه بسيار بازيگر توانمنديست. ايشان کارهاي شان را با وسواس و دقت زياد انتخاب مي کند. براي يکي دو کار قبل از آنام از ايشان دعوت کرده بودم که ايشان فيلمنامه ها را خواندند اما به دلايل مختلف همکاري عملي نشد. اين بار که براي آنام از ايشان دعوت کرديم، بعد از خواندن کار، بلافاصله آن را پذيرفتند. به اعتقاد من حضور ايشان يکي از اتفاقات خوب تلويزيون است.

ممکن است در آينده سراغ کاري برويد که به فرهنگ خودتان يعني قم نزديک باشد؟

چند سالي مي شود که دورخيز کرده ام سريال حضرت معصومه (س) را بسازم اما تا به حال قسمت نشده. حدود چهار سال پيش تا مرحله پيش توليد هم رفتيم. فيلمنامه کار نوشته شده و متن اش آماده است. دو سال پيش هم نشستي با آقاي لاريجاني داشتم. نشست ديگري با دوستان آستان قدس داشتيم که بعد از تغيير توليت آستان قدس ماجراها معلق ماند ولي ما منتظر هستيم اگر فرصتي باقي باشد و قسمت شود اين سريال را به تصوير بکشيم. يکي دو بار هم سيما فيلم در زمان آقاي معصوم زادگان جلسه داشتيم که به نتيجه نرسيد. اميدوارم روزي تلويزيون با تعامل توليت آستان قم با استان قدس رضوي، بتواند اين سريال را بسازد، چون قصه بسيار خوبي داريم.

تاریخ نشر مطلب:
چهارشنبه، ۰۲ اسفند ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده