ترفندهای کارگردانی (قسمت دوم)

 

کارگردان چه نقشی دارد؟ میزان تاثیر او بر فیلمنامه تا چه میزان است؟ چگونه روابطش را با عوامل تنظیم کند که بتواند بهترین نتیجه را از همکاری با آنان بگیرد؟ این ها سوال هایی است که در این بخش از مطلب ترفندهای کارگردانی به آنها پاسخ داده می شود.

 کارگردان مثل یک ماماست!

شما یک متخصص زنان و زایمان هستید. شما به عنوان کارگردان باید بدانید که والدین این کودکی که قرار است متولد شود فیلمنامه - نیستید. شما کسی هستید که آن را به دنیا می آورید، مانند یک پزشک و یا یک ماما. باید حواستان باشد که در مرحله به دنیا آوردن، آسیبی به این کودک وارد نشود. ممکن است که این کودک یک ایرادی داشته باشد و شما با تخصص پزشکی تان بتوانید کاری کنید که این کودک زنده بماند. البته هرچقدر هم که پزشک خوبی باشید نمی توانید برای کودک فلج و عقب مانده کاری انجام دهید و اگر هم زنده بماند این مشکل را تمام عمر با خود خواهد داشت. پس سعی کنید مسئولیت به دنیا آوردن فرزند از والدین نویسندگان- سالم را بر عهده بگیرید.

فقط داستان را بگویید. تا آنجایی که ممکن است باورپذیر و هیجان‌انگیز. هر چیزی که در راه بیان داستان وقفه ایجاد می‌کند، باید از روند کار حذف شود. گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که دکور صحنه مناسب نمایش‌های ضعیف را نجات دهد، اما چیزی که بر مخاطب تاثیر می گذارد تصاویر و بازی‌های قوی است. بدانید که مخاطبان به سینما می‌آیند تا کلمات جادویی را بشنوند: روزی روزگاری...

 همیشه همه عناصر را نشان ندهید. به مخاطبان این اجازه و نقش را بدهید که در تکمیل نقاط تاریک داستان مشارکت کنند و خودشان مشخص کنند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. این به این معنا است که شما باید به آنها جزئیات را نشان دهید، اما نتیجه ای که از در کنارهم قرار دادن این جزئیات می شود گرفت را نشان ندهید.

اجازه دهید تماشاگر حدس بزند. برای این منظور باید کاری کنید که تماشاگران از نشانه های کوچکی که از آن می تواند به نتیجه نهایی فیلم رسید آگاهی داشته باشند. این یعنی اینکه نشانه هایی در طول فیلم بگذارید که تماشاگر باهوش با آن ها بتواند پایان داستان را حدس بزند. البته روی این نشانه ها خیلی تاکید نکنید که همه بتوانند متوجه بشوند. این شانس را فقط به تماشاگرانی که با دقت فیلم را می بینند بدهید.

تلاش نکنید که همه را راضی نگه‌دارید. بیل کاسبی در این باره می‌گوید: من فرمول موفقیت را بلد نیستم. اما کاملا فرمول شکست را می‌دانم «تلاش برای راضی نگه‌داشتن همه.»

شما با احساس مسئولیت و داشتن صلاحیت برای روایت یک داستان به طور اجتناب‌ناپذیری مجبور خواهید بود برخی تصمیم های سخت را بگیرید. در مقابل این تصمیم ها برخی غرولند می کنند. به این غرولندها اهمیت و واکنش نشان ندهید. در بر ابر مخالفان قوی و آرام باشید و این مسئله را درک کنید که شکایت‌های مناسب بخشی از یک گفتگوی طبیعی است.

 شما نمی توانید مالک همه چیز باشید. هارولد کروملان گفت اگر شما بتوانید شصت درصد داستان را هم به خوبی روایت کنید نتیجه کار خوب خواهد بود. شما باید بدانید که در حال تلاش برای اجرای تصویری داستان هستید. ممکن است به همه آن چه در داستان است دست پیدا نکنید چون همه چیز در کنترل شما نیست.

انتظار نداشته باشید همه پاسخ‌ها را بدانید. شما رهبر هستید، اما تنها نیستید. عوامل دیگر فیلم و هنرپیشه ها نیز اینجا هستند تا با شما در این امر مشارکت کنند. از آنان نیز استفاده کنید و دیکتاتور نباشید.

توصیه دقیق الیا کازان در مورد کارگردانی این بود: «شما پیش از انجام هر کاری ببینید که چه توانایی‌هایی دارید.»

هیچ هنرپیشه‌ای یک کارگردان تنبل و یا فراموشکار را دوست ندارد. شما مطمئنا باید معنا (و تلفظ) هر واژه، منبع و هر اصطلاح خارجی را بدانید. حتی اگر احساس کردید که سر رشته امور از دستتان در رفته این را به عوامل نشان ندهید. کاری نکنید که آن ها احساس کنند شما دچار تردید هستید.

مراقب رفتارتان با عوامل و هنرپیشه ها باشید. شما به عنوان یک کارگردان در اینجا حضور دارید تا مسائل را به عوامل توضیح دهید و به آنان بگویید که چه کار باید بکنند. واضح و اجمالی صحبت کنید.بزرگترین اشتباه یک کارگردان که تکرار مکرر یک نکته است را مرتکب نشوید. سعی کنید در جریان توضیح وظایف هر نفر قاطع و واضح باشید و از لغاتی مثل «می‌دونی؟»، «منظور من اینه که»، «شکلی از»، «نوعی از»، «اوممم»، «اهههه». این‌ها نشان دهنده این است که شما خیلی دقیق نمی دانید چه می خواهید و موقعیت شما را به عنوان رهبر برای عوامل تضعیف می کند.

اساس کار کارگردان، انتخاب بازیگران است

برخی می گویند که60 درصد و برخی دیگر می گویند که 90 درصد کار کارگردان، انتخاب بازیگر است. اما حالا اگر نخواهیم به آمار و اعداد اهمیت بدهیم باید بگویم که درصد بالایی از کار کارگردانی، انتخاب بازیگر است. در طول تولید فیلم هیچ تصمیمی مهمتر از این نیست که شما چه کسی را برای ایفای نقش انتخاب کنید. (اگرچه انتخاب دکور صحنه، لباس، نور و صدا نیز نوعی کستینگ محسوب می شوند.)

یک بار «رون آیر» کارگردان، گفت وقتی شما نقشی را به کسی محول می کنید، به طور کلی به "جریان زندگی" او متصل می شوید. درست مثل ازدواج، شما مسئولیت زندگی با نقاط ضعف و محسنات منحصر به فرد شخصی رابه عهده می گیرید. با انتخاب بازیگر درهای خاصی باز خواهند شد، درهای دیگر محکم بسته می شوند و همچنان ممکن است درهای دیگری کم کم باز شوند.

هر قدر می توانید درباره واقعیت شخصیتی بازیگری که می خواهید انتخاب کنید، اطلاعات جمع کنید. آیا او مودب، حرفه ای و تاثیرپذیر است؟ با وی صحبت کرده و سوابق شغلی او را به دقت مطالعه کنید: آیا قبلا نقشی مشابه این را ، به این اندازه، سبک، و سطح بازی کرده است؟ در صحبت هایی که با او در مرحله انتخاب بازیگر دارید به دنبال ویژگی های شخصیتی مشترک بین بازیگر و شخصیتی که قرار است بازی کند بگردید. هر چقدر این ویژگی های مشترک بیشتر باشد او بهتر بازی می کند.

 اگر در مرحله تست خیلی خوب نقش بازی کرد؛ قبل از انتخابش تامل کنید. به طور کلی این بسیار متداول است که بدانید یک تست خوب حتما منجر به اجرای خوب نمی شود.

چرا اینگونه است؟ یک شخصیت متحرک سخنگو ، کاملا با هنرپیشه ی حرفه ای و تعلیم دیده متفاوت است. فرد حرفه ای واقعی در نقش خود پرورش می یابد، متن را تجزیه و تحلیل کرده و بینش خود را توسعه می دهد، با مشکلات برخورد کرده و از آنها پیشی می گیرد، و به گونه ای با دیگر شخصیتها و مخاطبان ارتباط برقرار میکند که هیچ نوشته ای قادر به انجام آن نیست.

در یک کلام، بازیگر حرفه ای می داند چه کار کند و این شما را از وظیفه دشوار توجه بیش از حد به ایفای نقش یک بازیگر، به بهای بی توجهی کردن به دیگر بازیگران، رها می سازد.

از ظاهر بازیگر چشم پوشی نکنید

شما باید بدانید که در مورد بازیگر باید به عوامل خارجی توجه کنید چون مخاطب تنها این عوامل خارجی را می بیند. منظورم زیبایی یا زشتی چهره نیست. بلکه منظورم نزدیک بودن بازیگر به شخصیتی است که نویسنده خلق کرده است. هیچ نکته ای درباره بازیگر نباید نادیده گرفته شود، وقتی که متن خواستار شخصیت بلند قد است، باید توسط فردی بلند قد بازی شود. نقش یک دختر ساده جوان باید توسط بازیگری جوان ایفا گردد. اما زمانی که مجبور به انتخاب بین دو نامزد رقیب هستید، ارزش مهارت و تجربه بیش از ظاهر یا ماهیت بازیگر اهمیت دارد. به تسلطی که یک حرفه ای میتواند نشان دهد احترام بگذارید.

 بگذارید بازیگران احساس راحتی کنند اما با آنها صمیمی نشوید

زمانی که بازیگران تست می شوند، می دانند که در معرض دید دیگران، ارزیابی و قضاوت قرار می گیرند. ممکن است او برای گذران زندگی اش نیاز به کار دارد و دارد برای شما هم مناسب بودن را بازی می کند که کار به دست آورد. به عنوان شنونده هر کاری که انجام می دهید و یا هر چیزی که می گویید می تواند تاثیر بزرگ احساسی بر بازیگر داشته باشد، بنابراین با اجازه دادن به آنها که بدانند شما می دانید چه کار می خواهید انجام دهید آنها را از نگرانی خارج سازید.

رفتار دوستانه و مودب داشته باشید

خوش صحبت و کارآمد باشید. نمی توانید انتظار داشته باشید که بازیگران، زمان تست، بهترین کار را ارائه دهند. چرا که این کار دراین مقطع بسیار زود و بیش از حد پرتنش است.

هیچ گاه گستاخ نباشید و وعده و وعید ندهید. زمانی که بازیگر در اتاق حضور دارد تصمیمات نهایی را اتخاذ نکنید؛ مهم نیست که تست او چقدر عالی بوده، بازیگر بعدی مطمئنا قابلیت هایی را بروز خواهد داد که هرگز تصورش را هم نمی کردید. از بازیگران تشکر کنید. و اگر این امکان وجود دارد ، به آنها اجازه دهید که بدانند چگونه و چه زمانی با شما در ارتباط باشند.

برچسب ها:

[]
تاریخ نشر مطلب:
جمعه، ۱۷ شهریور ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده