پرستاران ماندگار سینما؛ فرشته‌هایی در لباس سفید

احمد رنجبر: در روز‌های پر التهاب از هجوم ویروس کرونا، این پرستاران و پزشکان هستند که نام‌شان برای‌مان "قوت قلب" می‌آورد. آن‌ها با روحیه بالا سعی می‌کنند بیماران را درمان کنند و در عین حال برای "ما" انرژی مثبت بفرستند. این روز‌ها که بگذرد ایثار و تلاش پرستاران و پزشکان یکی از بهترین مواد اولیه دراماتیک برای ساخت فیلم و سریال است. همان‌طور که در دوران دفاع مقدس چند فیلم و سریال با این موضوع ساخته شد و همچنان "روپا" هستند.

اصولاً هر وقت زندگی این قشر دراماتیزه شده نتیجه خوبی به بار آمده است، چه برسد که این روز‌ها یک سر ماجرا به کرونا می‌رسد. به احترام تلاش همه پرستاران، پرونده امروز را به آن‌ها اختصاص داده‌ایم. در فیلم‌های ایرانی بار‌ها شاهد پرستار بوده‌ایم؛ آنچه در این پرونده موضوعیت دارد، آن دسته از پرستارانی است که قصه بر اساس زندگی‌شان پیش می‌رود.

در برخی فیلم‌ها حق مطلب به خوبی ادا شده و شاهد گوشه‌ای از ایثار آن‌ها هستیم. در برخی، اما وجه سینمایی زندگی پرستاران ربطی به ایثار و تلاش‌شان ندارد. درباره کیفیت همه فیلم‌ها و نیز عملکرد بازیگران هم در این پرونده نوشته شده است.

گلچهره سجادیه / سرزمین خورشید

نقش دراماتیک پرستار: داستان فیلم مربوط به روز‌هایی است که خرمشهر کم‌کم در تصرف نیرو‌های دشمن درآمد و مردم چاره‌ای جز ترک شهر نداشتند. هانیه هم به همراه دو فرزندش قصد رفتن دارد، اما برحسب وظیفه می‌ماند و به مداوای زخمی‌ها می‌پردازد. او امدادگر است و تا جایی که امکانش هست به دیگران کمک می‌کند. فیلم سرزمین خورشید ادای دینی است به همه پرستاران و امدادگرانی که جان‌شان را کف دست گرفته بودند و به رزمندگان خدمت می‌کردند.

جایگاه در کارنامه بازیگر: گلچهره سجادیه به خاطر این نقش برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از جشنواره پانزدهم و برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول از اولین جشن خانه سینما شد. او همچنان به خاطر این نقش مورد تحسین است.

عیار بازیگر: در دوران دفاع مقدس و نیز سقوط و آزادسازی خرمشهر، زنان همپای مردان حضور داشتند؛ گاهی در لباس رزم و گاه در قامت امدادگر، احمدرضا درویش حواسش بوده که نقش زنان را نادیده نگیرد. آنچه شخصیت هانیه را ماندگار کرده، جمع دو ویژگی در بازی خانم سجادیه است صلابت و عطوفت او به خوبی شمایل زنان محکم و با اراده خوزستان را ترسیم کرده و در عین حال، زیر آتش دشمن به فکر درمان مجروحان و کودکان خود است. سجادیه به لحاظ فیزیکی هم کاری سخت داشته و برای نشان دادن موقعیت شخصیت، صرفاً متکی به چهره نبوده است.

هدیه تهرانی / شوکران

نقش دراماتیک پرستار: فیلم شوکران که از قضا محل مجادله پرستاران و سازندگان فیلم شد، چندان به وجه تلاش و ایثارگری وارد نمی‌شود. بهانه این فیلم تصادف محمود (فریبرز عرب‌نیا) است که در بیمارستان با سیما ریاحی آشنا می‌شود. این دلدادگی سرآغاز اتفاق‌هایی است که ریشه اجتماعی و روانشناسانه دارند.

جایگاه در کارنامه بازیگر: هدیه تهرانی در بازیگری به پختگی رسیده بود که با پیشنهاد بهروز افخمی برای ایفای نقش سیما ریاحی در "شوکران" مواجه شد. چهره سرد و بازی خویشتندارانه تهرانی در نقش یک پرستار در ابتدای فیلم چیزی را لو نمی‌دهد، اما ابراز علاقه به یک مرد متأهل، باردار شدن، جدایی و چالش با پدر، روی دیگری از نقش و بازی خانم تهرانی را برملا می‌کند.

عیار بازیگر: داستانی که بهروز افخمی برای پنجمین فیلم خود انتخاب کرد، هنوز در جامعه مصداق دارد و از آن سو پرداخت سینمایی‌اش مخاطب را گیر می‌اندازد. "شوکران" دست روی داستانی آشنا گذاشت ولی مسیر قصه متفاوت از نمونه‌های پیشین و پسین است. داستان مردی متأهل که عاشق پرستاری می‌شود و او را به عقد موقت درمی‌آورد. "شوکران" با تیزهوشی سازندگان به جشنواره فجر داده نشد تا گرفتار حساسیت‌های کاذب نشود. فیلم به‌طور مستقیم روی پرده رفت و مورد استقبال فراوان مخاطبان قرار گرفت و منتقدان در وصفش نقد‌های مثبتی نوشتند. فیلم اگر در فجر می‌بود، صاحب سیمرغ می‌شد.

لیلا حاتمی / شیدا

نقش دراماتیک پرستار: داستان فیلم در دوران دفاع مقدس روایت می‌شود، جایی که فرهاد (پارسا پیروزفر) در جنگ مجروح شده و موقتاً بینایی‌اش را از دست داده. او را به بیمارستانی صحرایی منتقل می‌کنند که در آن پرستاری به نام شیدا مشغول به کار است. رفتار فرهاد در تحمل درد، توجه شیدا را به خود جلب می‌کند. او به تدریج می‌فهمد که می‌تواند با تلاوت قرآن، التیام‌بخش فرهاد باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آن‌ها ایجاد می‌کند. فیلم شیدا در عین شرح این دلدادگی روایتگر تلاش و ایثار پرستاران در دوران دفاع مقدس هم هست.

جایگاه در کارنامه بازیگر: شیدا جزء یکی از بازی‌های تحسین شده کارنامه لیلا حاتمی است. او تلاش یک پرستار و شرم یک زن را باورپذیر به نمایش گذاشت.

عیار بازیگر: فیلم "شیدا" جزء معدود فیلم‌هایی است که عشق در خاکریز شکل می‌گیرد. رضا مقصودی فیلمنامه‌نویس و کمال تبریزی کارگردان، بعد از تجربه موفق "لیلی با من است" بار دیگر یک خط شکنی کردند و سراغ یک فیلم جنگی عشقی رفتند. "شیدا" در جشنواره هفدهم فجر قدر ندید، اما بعد از نزدیک به دو دهه، پیش مردم به عنوان یکی از آثار ممتاز سینمای دفاع مقدس محبوبیت دارد. "شیدا" نه‌تن‌ها راوی روح لطیف بچه‌های جنگ است که مصائب جنگ و تلاش مشفقانه پرستاران و پزشکان را به تصویر می‌کشد.

شبنم مقدمی / امروز

نقش دراماتیک پرستار: فیلم "امروز" روی وجه انسانی حرفه پرستاری دست گذاشته است. سیدرضا میرکریمی داستان یک راننده تاکسی به نام یونس (پرویز پرستویی) را محور درام قرار داد که در یکی از روز‌ها با زنی باردار مواجه می‌شود. او را به بیمارستان می‌برد و اینجاست که نقش دراماتیک پرستاران برجسته می‌شود. شخصیت اصلی برعهده شبنم مقدمی است؛ او را در موقعیتی می‌بینیم که خودش صاحب زندگی شخصی است ولی زندگی حرفه‌ای‌اش را به همان اندازه مهم می‌داند. به همین خاطر است که وقتی با یک زن باردار تنها مواجه می‌شود، برخوردش فراتر از یک پرستار است و به واقع در قامت یک فرشته ظاهر می‌شود.

جایگاه در کارنامه بازیگر: در فیلم "امروز" شاهد یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های شبنم مقدمی هستیم. او برای نمایش شخصیت یک پرستار طوری رفتار می‌کند که هم اقتدار و هم مهربانی‌اش توأمان به چشم می‌آید. بازی او در این نقش برایش سیمرغ مکمل جشنواره سی‌ودوم فجر را به همراه آورد.

عیار بازیگر: درباره کیفیت فیلم "امروز" نقد‌های متضادی درگرفت. بعضی از مخاطبان و منتقدان تجربه جدید سیدرضا میرکریمی را پسندیدند و برخی نقد‌هایی اساسی بر آن داشتند. "امروز" فیلمی است که نگاهی متفاوت به روابط آدم‌ها دارد. سرشار از سکوت است و دیالوگ‌هایش کم. به همین خاطر باب هر سلیقه‌ای نیست.

عاطفه رضوی / نجات‌یافتگان

نقش دراماتیک پرستار: مریم قندی امدادگر جنگ است که در حین فعالیت، در یک درمانگاه صحرایی مورد حمله قرار می‌گیرد. او می‌خواهد با استفاده از برانکارد، یک مجروح قطع نخاعی را از مهلکه نجات دهد ولی کارش خیلی خیلی سخت است. فیلم "نجات‌یافتگان" آینه‌ای است که در آن می‌توان بخش‌هایی از ایثار و جانفشانی پرستاران را دید. کسانی که تا پای جان برای حرفه‌شان تلاش می‌کنند.

جایگاه در کارنامه بازیگر: عاطفه رضوی به خاطر نقش مریم قندی از دومین جشن خانه سینما تندیس بهترین بازیگر نقش اول گرفت. مریم جزء بهترین نقش‌های اوست.

عیار بازیگر: متفاوت‌ترین تصویر حضور زنان در سینمای دفاع مقدس به نام عاطفه رضوی در فیلم "نجات‌یافتگان" ثبت شده. زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور امدادگر فیلمش را نه در پشت خاکریز که در دل جنگ قرار داد. مریم برای نجات یک رزمنده قطع نخاع، پا در مسیری سخت می‌گذارد. سختی راه، آتش بی‌امان دشمن و تعهد. برای انتقال این مفهوم فقط دیالوگ کافی نیست، بازیگر باید از چهره و حرکات فیزیکال بهره ببرد تا مخاطب با او همراه شود. عاطفه رضوی همه توانش را به خدمت می‌گیرد و چنان به مریم جان می‌دهد که گویی سرنوشت یک امدادگر واقعی را در بحبوحه جنگ شاهدیم، ضمن اینکه چهره او لحظه‌ای از نمایش التهاب درونی امدادگر خالی نمی‌ماند. ترس، نگرانی، امیدواری و نجات.

بهنوش طباطبایی / ماجرای نیمروز؛ رد خون

نقش دراماتیک پرستار: در "ماجرای نیمروز؛ رد خون" به حرفه پرستاری به معنای متداول آن پرداخته نمی‌شود. در این فیلم با پرستاری به نام سیما مواجه هستیم که مثل برخی آدم‌های دیگر تحت القائات گروه منافقین قرار گرفته است. او مدتی بعد ایران را ترک می‌کند و به عراق می‌رود تا به خیال واهی خود برسد!

جایگاه در کارنامه بازیگر: بهنوش طباطبایی برای بازی در "ماجرای نیمروز؛ رد خون" تحسین شد و نامش در میان نامزد‌های سیمرغ جشنواره سی‌وهفتم قرار گرفت. آنچه محل قضاوت اصلی درباره بازی این بازیگر است، به بخش‌هایی برمی‌گردد که تجربه اردوگاه اشرف را از سر گذرانده. پیش‌تر درباره بازی طباطبایی نوشتیم، سیما تجسم عینی یکی از صد‌ها حکایت‌هایی است که درباره زنان اردوگاه اشرف شنیدیم. طباطبایی می‌داند برای جان بخشیدن به شخصیت چاره‌ای ندارد جز اینکه تبدیل به یکی از آن زنان شود، پس برای رسیدن به هدف، نه چهره زیبا کارکرد دارد و نه بازی اغراق شده. سیما زنی است که درونش را بیش از بیرونش می‌بینیم: سرخورده از همکاری با رجوی؛ دودل میان ماندن و رفتن؛ شرمسار از همسر و برادر... این هنر بهنوش طباطبایی است که سیما را بی‌کم‌وکاست و کاملاً "عینی" به ما نشان می‌دهد.

عیار بازیگر: این بار هم مهدویان قصه‌ای جذاب را روایت کرد، اما درباره نوع نگاه او به واقعیت‌های تاریخ معاصر اختلاف نظر وجود دارد.

هنگامه قاضیانی / روز‌های زندگی

نقش دراماتیک پرستار: لیلا دستیار همسرش دکتر امیرعلی علوی در یک بیمارستان صحرایی است. جنگ و اتفاقات غیرمترقبه فراوان پیش می‌آید. همه این‌ها یک طرف و اتفاق آخر جنگ یک طرف. با وجود پذیرش قطعنامه، دشمن بدعهدی می‌کند و همین موقعیت لیلا و همسرش را در شرایط پیچیده‌ای قرار می‌دهد. پرویز شیخ‌طادی بعد از پایان جنگ، بخشی از جانفشانی‌های پزشکان و پرستاران را فا فیلم "روز‌های زندگی" روی پرده آورد.

این کارگردان فرصت کافی داشت تا بدون هیجان سال‌های اول جنگ، شخصیت‌های فیلم را معقول طراحی کند. شیخ‌طادی هنگامه قاضیانی را به عنوان شخصیت محوری فیلمش انتخاب کرد و این بازیگر هم بازی قابل قبولی ارائه داد. قاضیانی را به خاطر رابطه عاشقانه با همسر، تکاپو برای مداوای مجروحان و فریاد‌هایی که بر سر دشمن می‌زند، به خاطر می‌آوریم. "روز‌های زندگی" استفاده‌ای دراماتیک از قرار گرفتن پزشکان در موقعیت جنگ و التهابات آن کرده است.

جایگاه در کارنامه بازیگر: سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از سی‌امین دوره جشنواره فیلم فجر و تندیس نقش اول از شانزدهمین جشن خانه سینما ارمغان نقش لیلا برای هنگامه قاضیانی است.

عیار بازیگر: "روز‌های زندگی" جوایز اصلی جشنواره سی‌ام را گرفت. خیلی‌ها هم آن را دوست دارند، در حد توان ادای دین به نقش پرستاران و پزشکان در جنگ کرده، اما تبدیل به شاهکار نشده است. فیلم از دیالوگ‌های شعاری و بازی بد حمید فرخ‌نژاد لطمه دیده.

سحر دولتشاهی / طلا و مس

نقش دراماتیک پرستار: "طلا و مس" داستان رضا است که همسرش بیمار می‌شود. این طلبه در تهران کسی را ندارد و در بیمارستان با پرستاری به نام سپیده مواجه می‌شود. سپیده نماینده‌ای از تفکری است که نقدی بر رفتار روحانیت دارند. به مرور، اما سپیده پی به برداشت نادرست خود می‌برد و حالا که بی‌پرده با یک طلبه مواجه شده، تصویری کامل از این قشر به دست می‌آورد. در طول فیلم گوشه‌هایی از نگاه انسانی پرستاران عیان است و در میانه فیلم به اوج می‌رسد. جایی که سپیده نزد خانم طلبه می‌رود و خود را در قبال خانواده او مسئول می‌داند.

جایگاه در کارنامه بازیگر: سحر دولتشاهی درک درستی از موقعیت نقش دارد. به اندازه و به حد کافی درونیات شخصیت را می‌شکافد. خود دولتشاهی در مصاحبه‌ای گفته: به نظرم سپیده بیش از اینکه تحت تأثیر سیدرضا قرار بگیرد، تحت تأثیر عشق بین زهراسادات و همسرش (سیدرضا) قرار گرفته است و یک بُعد جدیدی از شخصیت سیدرضا را مشاهده می‌کند. به نظرم جذاب‌ترین بُعد شخصیت سپیده آن قضاوت‌هایی است که ابتدا در مورد سیدرضا می‌کند و در پایان متوجه می‌شود بیشتر این قضاوت‌ها و پیش‌داوری‌ها اشتباه بوده.

عیار بازیگر: "طلا و مس" فیلم تحسین شده منتقدان و مخاطبان است و تصویری تازه از قشر روحانیت نشان داده.

گلشیفته فراهانی / میم مثل مادر

نقش دراماتیک پرستار: فیلم از جایی شروع می‌شود که می‌دانیم شخصیت اصلی یعنی سپیده دارای فرزندی بیمار است. در ادامه پی می‌بریم سپیده در دوران جنگ پرستار بوده و حالا شیمیایی شده است. سونوگرافی نشان می‌دهد که این فرزند معلول به دنیا می‌آید. همسر زن نمی‌خواهد با این فرزند معلول دچار دردسر و دست‌وپایش بسته شود و برای همین زنش را مجبور به سقط جنین می‌کند. زن بچه را نگه می‌دارد و نهایتاً او را ناقص به دنیا می‌آورد. چالش میان زن و مرد جدی می‌شود، پدر می‌گوید که باید او را به آسایشگاه معلولان بسپارند و مادر نمی‌گذارد و ... "میم مثل مادر"، بیانگر گوشه‌ای از رنج پرستاران و در مرتبه‌ای بالاتر مادرانی است که در دوران جنگ، زخم خوردند. در عین حال راوی ایثار کسانی است که در دوران جنگ از جان‌شان گذشتند.

جایگاه در کارنامه بازیگر: در "میم مثل مادر"، یکی از بازی‌های خوب و تحسین شده گلشیفته فراهانی رقم خورده است.

عیار بازیگر: "میم مثل مادر"، فیلمی احساسی است که در زمان اکران توانست توجه خاص و عام را جلب کند. این فیلم به دلیل قصه آن همچنان کار می‌کند و مخاطب را درگیر. فیلم ایراد‌هایی دارد، اما به دلیل غلبه بُعد احساسی توانست مخاطبان زیادی را درگیر کند و مورد توجه قرار بگیرد.

الناز شاکردوست / خفه‌گی

نقش دراماتیک پرستار: در "خفه‌گی" با پرستاری مواجهیم که دل در گرو یک مرد بسته. در این فیلم انتخاب پرستار ربطی به شغل ندارد بلکه هدف فیلم نمایش تعارض‌ها و کاستی‌های روانی است. چون بخشی از داستان در بیمارستان روانی می‌گذرد، پس چه کسی بهتر از پرستار برای نمایش این تعارض‌ها؟

جایگاه در کارنامه بازیگر: "خفه‌گی" جزء فیلم‌های موفق کارنامه الناز شاکردوست است. بازیگر برای نشان دادن سردی رابطه‌اش با دیگران از دو ابزار استفاده می‌کند: دیالوگ‌های کوتاه و زبان بدن. یعنی برای پیشبرد کارش از تک‌واژه‌ها و اشاره دست و سر کمک می‌گیرد. استمرار این شیوه باعث می‌شود همان اول فیلم متوجه شویم با یک شخصیت آدم‌گریز مواجهیم که حتی نمی‌تواند با مسئول اصلی‌اش ارتباطی منطقی برقرار کند. بازیگر برای نمایش عشق، سادگی و پاکی شخصیت بیشترین استفاده را از لحن می‌کند. حتی جایی که گیر می‌افتد و مسعود پی به همکاری او و زنش می‌برد، دروغ نمی‌گوید و اصل واقعیت را به زبان می‌آورد. در این سکانس، صحرا به جای بیان سریع، با لحن آرام، شمرده و غم‌دار حرف می‌زند و مسعود چاره‌ای جز تسلیم شدن ندارد.

عیار بازیگر: "خفه‌گی" جزء تجربیات متفاوت کارنامه فریدون جیرانی است. یک فیلم سیاه و سفید به سبک نوآر که باعث شد طیفی از منتقدان، کارگردانش را تحسین کنند.

مهناز افضلی / پرستار شب

نقش دراماتیک پرستار: در این فیلم زندگی ماری (مهناز افضلی) محور اصلی داستان است. در ابتدا پرستاران سوژه داستان نیستند، اما حضور یک پرستار مسیر داستان را مشخص می‌کند. ماجرا از این قرار است: وظیفه پرستاری از رزمنده‌ای زخمی به یک زن جوان مسیحی به نام ماری سپرده می‌شود. پرستار احساس می‌کند که چهره مجروح برایش آشنا است. در طول مدتی که وظیفه پرستاری از مجروح را برعهده دارد، درصدد است تا به راز این آشنایی پی ببرد. ماری با خواندن نامه برای رزمنده، نزدیکی بیشتری به او احساس می‌کند. جوان رزمنده فوت می‌کند و بعد از فوت او، ماری متوجه می‌شود که جوان حامل پیغام یکی از آشنایان او بوده که در جبهه شهید شده است.

جایگاه در کارنامه بازیگر: مهناز افضلی بازی معقولی در فیلم "پرستار شب" دارد و توانسته حالات مختلف یک انسان را در موقعیت‌های متضاد به‌خوبی به تصویر بکشد.

عیار بازیگر: فیلمنامه‌ای که کیهان رهگذر نوشت و محمدعلی نجفی آن را تصویری کرد، سوژه‌ای بدیع است، آن‌هم در میانه دهه شصت که سینما با احتیاط سراغ سوژه‌های خاص می‌رفت. "پرستار شب" در مجموع فیلم خوبی است، اما به دلیل برخی ملاحظات و محافظه‌کاری‌ها تبدیل به فیلمی ویژه نشد. اگر چنین سوژه‌ای حالا ساخته شود به دلیل فضای بازتر موجود، تبدیل به اثری تأثیرگذار می‌شود.

حامد بهداد / زندگی جای دیگری است

نقش دراماتیک پرستار: این فیلم داستان داود (حامد بهداد) است که ناگهان پی می‌برد مبتلا به تومور مغزی است و چند صباحی بیشتر زنده نخواهد ماند. او البته مشکلات دیگری هم دارد، همسر قبلی‌اش، شهرزاد، برای کمک گرفتن از او برای آزادی شوهر جدیدش علی، پیش او می‌آید. از آن طرف همسر موقتش مدعی می‌شود که حامله است. در نهایت برای اینکه گره از کار همسر سابقش باز شود و بچه‌هایش بدون سرپرست نمانند، به‌جای شوهر جدید همسر سابقش به زندان می‌رود. این خلاصه مفصل را یادآوری کردیم تا وجه دراماتیک حضور یک بهیار در دل یک بحران روشن شود. بیش از این نیاز به توضیح نیست چرا که منوچهر هادی برای نمایش درماندگی یک انسان، دکتری را انتخاب کرده که با وجود داشتن همکاران متخصص باید در برابر بیماری تسلیم شود؛ این یعنی نهایت ضعف بشر.

جایگاه در کارنامه بازیگر: حامد بهداد در سه فیلم "فرزند چهارم"، "چه خوبه که برگشتی" و "زندگی جای دیگری است" نقش پرستار و پزشک را بازی کرده. در "بی‌تابی بیتا" هم نقش دستیار پزشک را داشته و از این حیث صاحب رکورد است. هیچ‌کدام در کارنامه‌اش شاخص نیستند.

عیار بازیگر: "زندگی جای دیگری است" می‌توانست تبدیل به فیلم بهتری شود اگر قصه‌اش تا این حد کُند و کشدار روایت نمی‌شد. منوچهر هادی بیش از حد مجذوب سوژه بوده و فیلمش لطمه اصلی را از همین‌جا خورد.

تاریخ نشر مطلب:
چهارشنبه، ۱۴ اسفند ۱۳۹۸






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده