نگاهی به فیلم جمشیدیه / از کوره در رفتن!

جمشید خاوری: پشت میله های زندان آدمهای زیادی وجود دارند که در یک لحظه عصبانی شده اند و کنترل خود را از دست داده اند و جان یک نفر دیگر را گرفته اند. این از کوره در رفتن ها و رفتار کنترل نشده که می تواند هر روز برای من و شما نیز رخ بدهد زنگ خطری است که می تواند خانواده ای را عزادار و گرفتار کند.

یلدا جبلی و همکارش فردین خلعتبری – که جدیدا در کنار آهنگسازی، به نوشتن هم روی آورده – فیلمنامه ی «جمشیدیه» را با تمرکز بر روی این سوژه نوشته اند که به نقد فحاشی و تأثیر فاجعه بار رفتار‌های خشن در جامعه ایران بپردازند.

ترانه (سارا بهرامی) و امیر (حامد کمیلی) با دوستانشان در یک کافه قرار دارند. آنها در مسیر، با یک راننده تاکسی دعوایشان می شود. مشاجره لفظی بین آنها بالا می‌گیرد و ترانه که از فحش‌های راننده تاکسی خشمگین شده با موبایلش به کتف و گردن این راننده می‌کوبد....

در نهایت، راننده بیخیال شده و می‌رود اما امیر چند روز بعد آگهی ترحیم او را در ایستگاه تاکسی خطی‌هایی که نزدیکشان بوده می‌بیند و با گفتن این موضوع به ترانه، ناخواسته باعث می‌شود که همسرش فکر کند در مرگ راننده تاکسی نقش داشته است. ترانه که عذاب وجدان گرفته به خانۀ همسر و فرزندان متوفی می رود اما....

فیلمنامه ی جمشیدیه  بین نقطه عطف اول و دوم، ریتم کندی دارد و در آن لحظاتی که ترانه درگیر کشمکش های ذهنی و افکار مالیخولیایی است ضمن اینکه برای اقدامات بعدی اش زمینه چینی نمی شود (به علت اینکه قصه لو نرود اشاره نمی کنم) باعث عدم همذات پنداری تماشاگر هم می شود چرا که ترانه، نه تنها دلایل منطقی همسر و وکیلشان را نمی پذیرد بلکه اصرار غیرمنطقی او بر قاتل بودن خودش باعث می شود دست به کارهایی بزند که از نگاه تماشاگران هم نشانه ی بی عقلی است؛ شبیه همان ضرب المثل معروف که یک دیوانه سنگی در چاه می اندازد و صد عاقل نمی توانند آن را بیرون بیاورند!

پرداختن مفصل به فیلمنامه، در این مقال ممکن نیست اما به نظرم صحنه های دادگاه جزو اصلی ترین ضعف های این فیلم است. اول به خاطر ناتوانی فیلمساز در بازآفرینی صحنه های دادگاه و فضاسازی نادرست، دوم به خاطر دیالوگهای شعاری که از دهان بازیگران بیرون می آید و انگار در حال قرائت یک بیانیه ی فمینیستی با تکیه بر کرامات انسانی هستند؛ و سوم به خاطر انتخاب بهرام عظیمی به عنوان قاضی که اصلا چنین نقشی به فیزیک ظاهری و کاراکتر این هنرمند - که اتفاقا در کار اصلی خودش یعنی انیمیشن جزو بهترین هاست؛ - نمی خورد! و در انتها، یک «حیف» بزرگ به خاطر حضور کیومرث پوراحمد که در این فیلم نقش پدر امیر را بازی می کند و به شدت تصنعی و در لحظاتی خنده دار است. ای کاش فیلمسازان پیشکسوت ما، قدر اعتبارشان را بدانند و آن را جلوی دوربین به عنوان بازیگر خرج نکنند!

پ.ن: در همین زمینه پیشنهاد می کنم فیلم "توهین" محصول 2017 لبنان را ببینید که چگونه یک لحظه عصبانیت و فحاشی می تواند جنجال به پا کند.

تاریخ نشر مطلب:
دوشنبه، ۱۵ دی ۱۳۹۹






نظرات کاربران




    . ۱۹:۴۳ - ۹۹/۱۱/۱۱

    می خواستم بهتون بگم که من فامیل آقای مصطفی زمانی هستم و برادر آن را هم می شناسم و می دانم که اکنون ایشون در هشتگرد زندگی می کند


معرفي فيلم هاي روي پرده