برخورد مخاطب با گورکن، صِفر و صَدی است!
گفت و گو با کاظم ملایی به بهانه اکران آنلاین فیلم «گورکن»
برخورد مخاطب با گورکن، صِفر و صَدی است!
*جمشید خاوری
«کاظم ملایی» دانشآموخته رشته کارگردانی سینما از دانشگاه سوره تهران است که پس از ساخت چند فیلم کوتاه، در سال 1395 نخستین فیلم بلند خود را با نام «کوپال» ساخت. سپس در سال 1398 فیلم «گورکن» را نوشت و کارگردانی کرد که این روزها به صورت آنلاین اکران شده است. با این فیلمساز دهه شصتی درباره ی گورکن که تا کنون چند جایزه بین المللی هم گرفته است به صحبت نشسته ایم:
* برای نوشتن فیلمنامه «گورکن» از تفکر به ایده رسیدید یا یک ماجرای واقعی زمینه ساز نوشتن این طرح شد؟
ایدههای اولیه در هر جا و در هر موقعیتی ممکن است سراغ یک نویسنده بیایند. هر روز ایدههای زیادی جلوی ما رژه میروند، ولی ممکن است ما شش دانگ نباشیم و آنها را با حواس پرتی از دست بدهیم. جرقهی اولیه ی گورکن از خبری میآید که سالها پیش در یک وبسایت خبری خوانده بودم. خبر از این قرار بود که پسر بچهای که تحت سرپرستی پدرش بوده، بهخاطر اینکه مدت زیادی مادرش را ندیده و حسابی دلتنگش شده بود، نقشه آدمربایی یا به عبارت بهتر، نقشهی خودربایی خودش را طراحی میکند تا با این راهکار بتواند مادرش را پس از مدتها ملاقات کند. او موفق به انجام این کار شده و شب هم به بهانهای خودش را آزاد میکند، ولی پدرش به ماجرا شک کرده و پسر بچه هم در اداره پلیس دستش رو شده و به کردهی خود اعتراف میکند. این ایده از نظر من پتانسیل و ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به یک اثر سینمایی داشت و به محض خواندن این خبر، نطفه داستان «گورکن» در ذهنم بسته شد.
* فیلم اول تان (کوپال) با یک شخصیت اصلی در یک لوکیشن محدود روایت می شد اما در «گورکن» به سراغ فیلمنامه ای با لوکیشن ها و شخصیت های متعدد رفته اید. این تغییر فضا به انتخاب خودتان بودید یا شرایط فیلمسازی در سینمای ایران ایجاب می کرد که برای شروع، فیلمنامه ای جمع و جور را بسازید و بعد به سراغ قصه ای شلوغ بروید؟
من نسخهی اولیه "گورکن" را سال 91 نوشتهام و تصمیم داشتم آن را بهعنوان اولین فیلم بلند سینماییام جلوی دوربین ببرم، ولی به دلیل تعدد بازیگر و تعدد لوکیشن نتوانستم هیچ تهیهکنندهای را برای تولید آن مجاب کنم، به خصوص این که برچسبِ فیلم اولی هم بر روی پیشانیام بود و هر تهیهکنندهای را بیشتر دچار ترس و تردید میکرد. به همین خاطر آن را موقتا کنار گذاشته و سراغ داستانی رفتم که اصطلاحا تولیدیتر باشد. پس از چند ماه فیلمنامه «کوپال» را نوشتم که تک لوکیشن و تک کاراکتر بود، اما باز هم برای پیدا کردن تهیهکننده دچار چالش جدی شدم. هر کس فیلمنامه را میخواند بلافاصله با واژه ی خاص بودن، قلع و قمعاش میکرد. برای همین در آن مقطع تصمیم گرفتم که آن را خودم با مشارکت دوستان نزدیکم تهیه و تولید کنم. پس از ساخت «کوپال»، در سال ۹۷ دوباره سراغ متن "گورکن" رفتم و بعد از چند ماه بازنویسی، دوباره تصمیم به ساخت آن گرفتم.
* در انتخاب بازیگران چقدر به نقش های قبلی آنها توجه می کنید و ملاک تان برای انتخاب بازیگران «گورکن» چه بود؟
به کارنامهی کاری آنها توجه میکنم و اینکه در قالب یک نقش جدید و متفاوت، چقدر میتوانند انتخاب درست و باورپذیری برای مخاطب اثر باشند. جدا از بحث توانایی و تناسب، اخلاق بازیگر هم برای من بسیار حائز اهمیت است چرا که قرار است مدت زیادی را با هم کار یا به عبارتی زندگی کنیم. بازیگرهایی که پتانسیل بالایی در بازیگری دارند و شاید بیشتر در نقشهای مشابه محدود شدهاند برایم بسیار جذاب هستند، چرا که فکر میکنم برای هر دو طرف چالش بسیار خوبی شکل میگیرد؛ هم بازیگر میخواهد خودش را بشکند و پرتره جدیدی از خودش به نمایش بگذارد و هم کارگردان دوست دارد که توانائیهای خود را محک زده و حضور متفاوتی از بازیگرش را به ثبت برساند. دوست دارم در اینجا اسم "ویشکا آسایش" را بیاورم که به نظرم انتخاب بسیار متفاوت ولی درستی بود که با همفکری آقای سعیدیان تهیهکننده فیلم و دستیارم خانم هاشمی اتفاق افتاد. ویشکا ظرفیت بسیار بالایی در حوزهی بازیگری دارد و انسان بسیار همراه و بااخلاقی هم هست که به همین خاطر تمام خانوادهی سینما از او به نیکی یاد میکنند. این انتخاب متفاوت بسیار برایم جذاب بود و هیچوقت تجربهی ارزشمند و لذتبخش کار کردن با او را فراموش نخواهم کرد.
* بیشتر، شهرت بازیگر برایتان مهم است یا توانایی آنها؟ این سوال را به این خاطر پرسیدم که شما برای نقش های کوتاه هم بازیگرِ چهره آورده اید. بعضی از آنها در حد 2-3 سکانس حضور دارند و نقش مهمی هم در روند قصه ندارند. مثل بهنوش بختیاری. البته می دانم که موقعیت این بازیگر طوری است که دیگر نقشِ یک و مهم به او نمی دهند اما بازی در نقش یک خدمتکار با آن حضور کم و بی تاثیر چه دلیلی می تواند داشته باشد؟ یا رضا بهبودی که اتفاقا بازیگر خوبی هم هست اما نقشش در گورکن، تاثیر گذار نیست و هیچ گرهی از قصه باز نمی کند...
برای منِ کارگردان، بدون شک توانایی بازیگر بسیار مهمتر است ولی به هر حال بخش مهمی از سینما، بخشِ بازاریابی و مقولهی پخش آن است و به همین جهت این موضوع برای اکثر تهیهکنندگان بسیار اهمیت دارد که محصولشان امکان بیشتری در جذب مخاطب داشته باشد. از طرف دیگر تمام نقشهای کوتاهی که ما در فیلم شاهدش هستیم تاثیر مهمی در روند قصه دارند و به هیچ وجه قابل حذف نیستند! برای همین هم هست که مثلا یک بازیگر در جایگاه رضا بهبودی طول و عرض آن شخصیت برایش مهم نیست و بازی در آن نقش را با کمال میل میپذیرد. درست است که "گورکن" در نگاه اول، فیلمِ سوده شریف زادگان در قالب قهرمان داستان است و مخاطب هم هر لحظه دستش در دست اوست و او را به عنوان راوی و شخصیت اصلی دنبال میکند، ولی این نکته مهم را نباید فراموش کنیم که یک قهرمان در شبکهای از شخصیتها تعریف و معرفی میشود.
این کاملا طبیعی است که طیفی از مخاطبین حوصله نداشته باشند که به تمام شخصیتها عمیق شده و براحتی به تمام انگیزهها و پیچیدگیهای آنها دست یابند. این طیف میخواهند که نویسنده تمام شخصیتها را به زبان ساده افشا کند، در صورتیکه واقعا در سینما "کم یعنی زیاد" و اصولا همین "خِسَّت"، یکی از ویژگیهای بارز سینماست که او را از مدیومهای مشابه خودش تفکیک میکند. در گورکن تلاش من این بود که در مورد تمام شخصیتها، اطلاعات ضروری با ظرافت تمام گنجانده و به بیننده منتقل شود. از طرف دیگر یک نویسنده قصهاش را صرفا با تمرکز بر روی شخصیت اصلیاش نمینویسد، بلکه به تمام شخصیتها به عنوان یک شبکهی در هم تنیده نگاه میکند. ما برای ایجاد کشمکش به شبکهای از تقابل نیاز داریم و دائم باید قهرمان را بخاطر نقطه ضعفش تحت فشار قرار دهیم، چرا که همین فشار است که در نهایت منجر به تغییر و تحول نهایی او میشود.
* درباره فیلمنامۀ گورکن اگر به دو موضوع از منظر تخصصی نگاه کنیم، یکی نقطه قوت است و یکی نقطه ضعف. که ابتدا از نقطه قوت شروع می کنم. یکی از بهترین نمونه های کاشت و برداشت در سینمای ایران که سکانس فینال را به سکانس آغازین ربط می دهد در فیلم شما اتفاق افتاده. در ابتدا مشکل موریانه ها که به خانه زده مطرح می شود ( که دارای زیرمتن خوبی هم هست که اشاره دارد به زندگی نابسامان اهالی خانه) و در سکانس فینال، آن حیوان برای پیدا کردن موریانه ها وارد قصه می شود که وجه تسمیه فیلم هم است. درباره ساختاری که فیلمنامه را بر آن بنا کرده اید صحبت کنید و تفکری که پشت این قضیه بوده است...
هر نویسندهای، نوشتن داستانش را با شیوههای خاص خودش آغاز میکند، مثلا یک نفر ممکن است از شخصیت آغاز کند، دیگری از ساختار، یکی هم ممکن است از ایدهی ناظر یا همان درونمایه و تم قصهاش. من معمولا وقتی ایدهی اولیهام را پیدا میکنم چند روزی را با شخصیت اصلیام خلوت میکنم و بعد به ساختار اولیهی کار عمیق میشوم تا هر چه سریعتر به نقاط اصلی آن همچون پایان و شروع و لحظات مکاشفه و عطف اصلی و ... دست پیدا کنم. معمولا وقتی چهارچوب اصلی قصه برایم روشن و قطعی شد، تصمیم به بسط ساختار و شخصیتها میگیرم و طبیعتا به صورت موازی هم بر روی زیرمتن و شبکهی نمادهایش کار میکنم.
به قول اساتید فیلمنامهنویسی، نمادها معماهای کوچکی هستند که موتور خود را عمیقا در زیر سطح ظاهری داستان روشن میکنند. نمادها برای موفقیت نویسنده نقش حیاتی دارند و انگار یک زبان پنهانی در اختیار او میگذارند که تماشاچی را به لحاظ عاطفی عمیقا تحت تاثیر قرار میدهند. یک راه مهم برای استفاده از نمادها، ارجاع و تکرار آنهاست. به عنوان مثال در آغاز فیلم وقتی کارشناس شرکت سمپاشی در مورد موریانهها صحبت میکند، میگوید که خانواده برایِ آنها بسیار مهم است و همیشه هم به صورت گروهی و دستهجمعی زندگی میکنند. برای من این موریانههای قصه شبیه ماتیار هستند، هم از لحاظ گرافیکی (هر دو سفید هستند) و هم از لحاظ معنایی، که میبینیم اتفاقا ماتیار به خاطر همین عشق و علاقهاش به خانواده دست به انجام این سناریو زده است. موریانهها قصدشان زندگی است ولی ناخواسته به محیط اطرافشان آسیب میزنند، دقیقا مثل کنش ماتیار که قصدش برگرداندن پدر و مادرش است ولی با نقشهای که شاید ناخواسته به آنها آسیب میزند. یا قضیهی قارچ هم باز در همین شبکهی نمادها جای دارد، قارچها هم سفید هستند و همانند موریانهها به سرعت تکثیر میشوند. یا خود حیوان گورکن که شما میفرمائید، برای من دقیقا نمایندهی شخصیت مادر است که در پایان فیلم همزمان با او، با اتکا بر هوش و ذکاوتش، دست به مکاشفه میزند. بله نمادها به شکلی بسیار موذیانه اما قدرتمندی بر روی ذهن مخاطب تاثیر میگذارند و تماشاچی بعضا بیآنکه آگاهانه از حضور آنها اطلاع داشته باشد، معنا و احساس آنها را دریافت میکند. به کلام ساده، نمادها تکنیک بسیار ساده اما مهمی برای ارتباط خط بیرونی و درونی قصه هستند و در تمام مراحل نگارش یک اثر همراه و همدم یک نویسنده به شمار میآیند.
* به نظرم نقطه ضعفی که فیلم دارد مربوط به این است که شما اتفاق مهمِ فیلم را ریشه یابی نکرده اید و به آدم اصلی قصه (ماتیار – پسر نوجوان) نزدیک نشده اید . در طول فیلم هم نشانه ای برای رسیدن به اتفاق پایانی نمی دهید. (فقط گفته می شود که او پسرِ باهوشی است!) در نتیجه تماشاگر نمی داند که چرا او دست به این کار زده و فیلم با یک علامت سوال بزرگ تمام می شود...
واقعا تلاش من این بوده است که این مقدمهچینی به درستترین و ظریفترین شکل ممکن اتفاق بیفتد. ببینید، ماتیار مغز متفکر قصهی ماست و ما از این راز در لحظهی مکاشفهی پایانی فیلم باخبر میشویم. در طراحی این شخصیت مدام به این فکر میکردم که چگونه کنش ماتیار در پایان داستان، باورپذیر و قابل قبول باشد، چرا که در غیر این صورت کلِ فیلم نابود میشد. واقعا این کاراکتر بر روی لبهی تیغ قرار دارد. مهمترین چالش طراحی این شخصیت برایم این بود که میزان عشق و علاقهاش و میزان هوش و ذکاوتش به قدری باشد که نه پایان قصه را لو بدهد و نه پایان را برای مخاطب غیرقابل توجیه کند، یعنی به عبارتی عشق و نبوغش در حدی نباشد که مخاطب همان اول فیلم به او مظنون شود، و از طرفی هم به قدری نباشد که مخاطب پایان فیلم را پس زده و آن را به هیچ عنوان نپذیرد.
به نظرم اگر در پایان فیلم، مخاطب لحظهای درنگ کند و فیلم را از ابتدا در ذهن خودش مرور نماید، متوجه میشود که این پسربچه دقیقا این سناریو را سرِ بزنگاه (درست در روز خواستگاری مخفیانهی مادرش) اجرا کرده تا به واسطهی این سناریو، هم مراسم را به هم زده و هم دوباره جایگاه پدرش را احیا کرده و زمینه را برای بازگشت دوبارهی او مهیا کند. در هر صورت هر فیلم دنیای خاص و ویژهی خودش را دارد و این داستان هم بر اساس این الگو نوشته شده است. بعضی از مخاطبین بر اساس کاشتها و نشانههای فیلم، این پایان را پذیرفته و دوست داشته و آن را غیرقابل پیشبینی قلمداد میکنند، بعضیها هم کدها را ضعیف و بعضا الکن و پیچیده دانسته و با نفهمیدن انگیزهی ماتیار، پایان را بیسر و ته و چرت اعلام میکنند! برخورد مخاطب با "گورکن" صفر و صدی است. و مهمترین دلیلش لحن فیلم و ویژگیهای آن در داستانگویی است.
* پرداختن به نقش رسانه ها در زندگی روزمره، از جمله نکاتی است که شما در فیلمتان روی آن زوم کرده اید. به عنوان نمونه، دو سه بار می بینیم که تلویزیون روشن است و شبکه های ایران در حال پخش است اما اهالی خانه می آیند و می زنند کانال های ماهواره ای. یا یکی از شخصیت های فرعی که گوهر خیراندیش نقشش را بازی می کند گوینده خبر است و در آن زمان های خاصی که حضور دارد اخبار دست چین شده ای را می خواند که احتمالا از انتخاب آنها منظوری داشته اید....
بله همان منظوری که در ذهن شما هم نقش بسته است. فیلم به هر حال فضایی اجتماعی دارد و سعی میکند بازتابی از واقعیات موجود باشد. شخصیت خاله هم به نظرم آشکار است و همان ویژگی محل کارش را فریاد میزند. البته بعضی از همین لحظات هم زیر تیغ سانسور از بین رفتهاند و بعضا کمرنگ شدهاند.
از طرف دیگر، ما میخواهیم نشان دهیم که پسر قصهمان 11 سالش است ولی اندازهی یک آدم 30 ساله میفهمد، برای همین در خلوتش فیلمی تماشا میکند که شاید مال ردهی سنی او نباشد. یا اینکه در محیطی زندگی میکند که شاید کانالهای ماهوارهای تاثیر درستی بر روی ردهی سنی او نداشته باشند.
- مطالب مرتبط
- فیلم کارگردان ایرانی از تاجیکستان به اسکار میرود
- برای این ۱۰ فیلم ایرانی در خیابانها صف بسته بودند
- دورخیز «فسیل» برای گیشۀ ۱۰۰ میلیاردی!
- گفت و گو با میثم کزازی کارگردان فیلمِ «شین»
- معرفی برگزیدگان چهلویکمین جشنواره فیلم فجر
- رقابت 22 فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر
- در اکران آنلاین، انحصارها باید شکسته شود
- برگزیدگان جشنواره جهانی فیلم فجر معرفی شدند
- آنچه دربارۀ فیلمهای جشنواره فجر 39 نمی دانستید!
- کمدین هایی که نقش جدی بازی کردند/ از مهران غفوریان تا رضا عطاران و جواد عزتی
نظرات کاربران
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- زیباترین بازیگران زن ایرانی در رتبه بندی جهانی
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- کدام هنرمندان در امور خیریه فعالند؟
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- حضور یک بازیگر زن ایرانی در سینمای ترکیه
- 12 گام برای نوشتن یک فیلمنامه ی انیمیشن
- پرطرفدارترین خواننده های ایرانی در اینستاگرام
- ده فیلم مناسب برای درون گراها و انزوا طلبان!
- وقتی مجری ها در صداوسیما حکومت می کنند!
- هم پیمان با کازابلانکا!
- ببینید: خواستگاری دخترجوان از احسان علیخانی!
- نگاهی به فیلم «یک روز بخصوص» از منظر پیچیدگی های شخصیتی
- عکسهای اکران خصوصی فیلم «ساعت 5 عصر»
- «بچه مهندس ۳» سریال مناسبتی شبکه دو شد
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- سرنوشتِ دکورهای میلیاردی سریال «مختارنامه»/ به فیلمبرداران «عروسی» اجاره داده می شود!
- نگاهی به فیلم تک خال در حفره اثر بیلی وایلدر
- گفت و گو با میثم کزازی کارگردان فیلمِ «شین»
- گزارش تصویری از اختتامیه جشنواره فیلم کودکان
- برپایی نمایشگاه عکس در خانۀ عکاسان جوان
- کچلهای سینما، از جمشید آریا تا صفر کشکولی!
- عكس/گريم پسرانۀ بازيگر زن معروف ايراني
- نقد و بررسی فیلم «ستیغ اره ای» ساخته مل گیبسون
- نگاهی به فیلم«خفه گی»/ ناهمگونی فرم و محتوا!
- بازی علی نصیریان در تئاتر شهاب حسینی
- آغاز تصویربرداری «از یادها رفته» از ۱۷ تیرماه
- "دورهمی" چگونه تبدیل به "شبنشینی" شد؟!
- برنامه تلویزیونی «مثبت و منفی پنج»
- بشنوید: گل عشق باصدای رضا بهرام
- نگاهی به فیلم "پاپ"/ عشق و چیزهای دیگر
- «روتوش» بهترین فیلم کوتاه جشنواره کراکوف
- از حامد همایون تا مهرداد جم و پرواز همای/تمام خوانندگان ایرانی که اسم و فامیل فِیک دارند!
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- کمدین هایی که نقش جدی بازی کردند/ از مهران غفوریان تا رضا عطاران و جواد عزتی
- ماندگار ترین دیالوگ های سریال «بازی تاج و تخت»
- بازیگر مشهور سینما به قتل رسید!
- پرفروش ترین فیلم های گروه «هنر و تجربه»
- برگزیدگان جشنواره جهانی فیلم فجر معرفی شدند
- قباد شیوا با «زمزمهها» به دیلمان میآید
- سریال «شب شیشهای»
- زاویه های دوربین در سینما
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- روایت تلخ پوری بنایی از بدحسابی سازندگان «قیصر»/ هیچ گاه تقصیر کیمیایی نیست!؟
- چند راهکار برای «کادر بندی» صحیح
- رقابت 50 هنرمند در جشنواره ستاره های صحنه
- هزینۀ تولید فیلم و سریال چقدر گران شده است؟
- گريم متفاوت مصطفى زمانی در فيلم "پريناز"
- اکبر عبدی با دخترهایش روی صحنه رفت!
- تمرین بازیگری در خانه
- اهدای جایزه «منشور کوروش کبیر» به موزه سینما
- آهنگ جدید روزبه بمانی به نام "اسمت که میاد"
- موسیقی/ « فرصت نداد» با صدای رضا شیری
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- زیباترین بازیگران زن ایرانی در رتبه بندی جهانی
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- کدام هنرمندان در امور خیریه فعالند؟
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- حضور یک بازیگر زن ایرانی در سینمای ترکیه
- 12 گام برای نوشتن یک فیلمنامه ی انیمیشن
- پرطرفدارترین خواننده های ایرانی در اینستاگرام
- ده فیلم مناسب برای درون گراها و انزوا طلبان!
- وقتی مجری ها در صداوسیما حکومت می کنند!
- هم پیمان با کازابلانکا!
- ببینید: خواستگاری دخترجوان از احسان علیخانی!
- نگاهی به فیلم «یک روز بخصوص» از منظر پیچیدگی های شخصیتی
- عکسهای اکران خصوصی فیلم «ساعت 5 عصر»
- «بچه مهندس ۳» سریال مناسبتی شبکه دو شد
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- سرنوشتِ دکورهای میلیاردی سریال «مختارنامه»/ به فیلمبرداران «عروسی» اجاره داده می شود!
- نگاهی به فیلم تک خال در حفره اثر بیلی وایلدر
- گفت و گو با میثم کزازی کارگردان فیلمِ «شین»
- گزارش تصویری از اختتامیه جشنواره فیلم کودکان
- برپایی نمایشگاه عکس در خانۀ عکاسان جوان
- کچلهای سینما، از جمشید آریا تا صفر کشکولی!
- عكس/گريم پسرانۀ بازيگر زن معروف ايراني
- نقد و بررسی فیلم «ستیغ اره ای» ساخته مل گیبسون
- نگاهی به فیلم«خفه گی»/ ناهمگونی فرم و محتوا!
- بازی علی نصیریان در تئاتر شهاب حسینی
- آغاز تصویربرداری «از یادها رفته» از ۱۷ تیرماه
- "دورهمی" چگونه تبدیل به "شبنشینی" شد؟!
- برنامه تلویزیونی «مثبت و منفی پنج»
- بشنوید: گل عشق باصدای رضا بهرام
- نگاهی به فیلم "پاپ"/ عشق و چیزهای دیگر
- «روتوش» بهترین فیلم کوتاه جشنواره کراکوف
- از حامد همایون تا مهرداد جم و پرواز همای/تمام خوانندگان ایرانی که اسم و فامیل فِیک دارند!
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- کمدین هایی که نقش جدی بازی کردند/ از مهران غفوریان تا رضا عطاران و جواد عزتی
- ماندگار ترین دیالوگ های سریال «بازی تاج و تخت»
- بازیگر مشهور سینما به قتل رسید!
- پرفروش ترین فیلم های گروه «هنر و تجربه»
- برگزیدگان جشنواره جهانی فیلم فجر معرفی شدند
- قباد شیوا با «زمزمهها» به دیلمان میآید
- سریال «شب شیشهای»
- زاویه های دوربین در سینما
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- روایت تلخ پوری بنایی از بدحسابی سازندگان «قیصر»/ هیچ گاه تقصیر کیمیایی نیست!؟
- چند راهکار برای «کادر بندی» صحیح
- رقابت 50 هنرمند در جشنواره ستاره های صحنه
- هزینۀ تولید فیلم و سریال چقدر گران شده است؟
- گريم متفاوت مصطفى زمانی در فيلم "پريناز"
- اکبر عبدی با دخترهایش روی صحنه رفت!
- تمرین بازیگری در خانه
- اهدای جایزه «منشور کوروش کبیر» به موزه سینما
- آهنگ جدید روزبه بمانی به نام "اسمت که میاد"
- موسیقی/ « فرصت نداد» با صدای رضا شیری