یادداشتی درباره فیلم "چپ راست"

یادداشتی درباره فیلم "چپ راست" که این روزها روی پردۀ سینماهاست

چپ راست، شلیک به دروازۀ بسته!

جمشید خاوری

 

1

"چپ راست" ساختۀ حامد محمدی، همانطور که از اسمش پیداست به زندگی دو زوج سیاسی از جناح چپ و راست می پردازد که قرار است اختلافات فکری و رفتاری آنها تماشاگر را بخنداند. البته سوژه اصلی، جابجایی فرزندانِ دو خانواده در زایشگاه است که آن هم فقط در حد بهانه ای برای روشن کردن موتور قصه بوده و در ادامه از پتانسیل این جابجایی – که سوژۀ ده ها فیلمِ خوب در این ژانر بوده و کمدی جذابی که می توانست با تقابل نحوه تربیت بچه ها در دو خانواده به وجود آید - استفاده نشده است. در واقع، فیلمساز اصلا به دنیای بچه ها نزدیک هم نمی شود. انگار آنها فقط ابزاری در دست فیلمساز هستند که دعوای بزرگترها حول محور آنها می چرخد و تمام!

 

2

حال به این مساله می پردازیم که آیا "چپ راست" توانسته به عنوان یک فیلم "کمدی سیاسی" موفق باشد؟ در نگاه کلی، خیر. به چند دلیل:

 نخست آنکه، عمدۀ بار کمدی فیلم بر دوش شوخی های کلامی بازیگران است که سر موضوعاتی مانند حجاب، موسیقی، آزادی های مدنی و ...  با یکدیگر کل کل می کنند به این امید که متلک های سیاسی شان، بتواند از تماشاگر خنده بگیرد. دوم اینکه تمسخر دعواهای سیاسی بین تندروهای جناح چپ و راست، در دوران حاکمیت دولت اصلاحات جواب می داد و با کمی اغماض در سالهای فعالیت دولت تدبیر و امید، نه دولت فعلی. بنابراین بهترین زمان برای پرداختن به چنین سوژه ای دورانی بود که فیلم " نان و عشق و موتور هزار" ساخته شد نه الان. کما اینکه دو سال قبل نیز که فیلم "مارموز" ساخته کمال تبریزی با همین حال و هوا ساخته شد نتوانست توفیق چندانی کسب کند. البته فیلم، شوخی های منشوری با موضوع روابط زناشویی هم دارد که تعدادشان زیاد نیست یا بوده و گرفتار تیغ سانسور شده است.

دیگر اینکه، کمبود کمدی موقعیت که رمز موفقیت هر اثر سینمایی در این گونه است به شدت در "چپ راست" احساس می شود. موقعیت های طنزی که تماشاگر را از ته دل بخنداند، معدود است و از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمی رود. ظاهرا کارگردان تمام سواد سینمایی خود را روی خلق شوخی های لوس و سخیفی گذاشته که حتی توانایی خنداندن کودکان را هم ندارد! هرچند کودکان امروزی آنقدر سریع به بلوغ فکری و تصویری می رسند که به صحنه های اسلپ استیک و دم دستی، مثل کشیدن صندلی از زیر پای بازیگر و یا پرتاب بشقاب کیک به صورت بازیگر دیگر هم به سختی می خندند. بنابراین به نظرم شوخی های این فیلم در بهترین حالت، بامزه هستند نه خنده دار!

 

3

رامبد جوان، سروش صحت، پیمان قاسمخانی، ویشکا آسایش و سارا بهرامی تیم بازیگری "چپ راست" را تشکیل می دهند. بازیگرانی شناخته شده و توانمند در حوزه طنز که سه نفر اول، حتی سابقه ساخت آثار کمدی پرمخاطب هم در کارنامه دارند اما حضورشان در این فیلم کاملا معمولی است. این را هم داخل پرانتز عرض کنم برخلاف نظر عده ای که از بازی متفاوت رامبد جوان تعریف می کنند عقیده دارم بازی اش گل درشت و اغراق آمیز است. از پیمان قاسم خانی که جزو بهترین فیلمنامه نویسان سینمای ایران در ژانر کمدی است نیز تعجب می کنم که در این فیلمنامۀ لنگ در هوا چه دیده که حاضر شده آن را بازی کند! البته کار خاصی نکرده و همان شخصیتِ بی خیال و آسانگیر و خونسردِ همیشگی اش را جلوی دوربین برده ولی به عنوان یک فیلمنامه نویس می توانست وقتی ضعف های فیلمنامه را دید از حضور در آن خودداری کند تا برخی از تماشاگران با این پیش فرض که "حتما چپ راست فیلم خوبی است که پیمان قاسم خانی در آن بازی کرده" گول نخوردند و به تماشای فیلم ننشینند!

 

4

اینکه پدرت یک تهیه کنندۀ بانفوذ باشد و هزینۀ ساخت فیلمهایت را بدهد، یک طرف قضیه است و اینکه خودت هم نیمچه استعدادی داشته باشی که بتوانی فیلم پرفروش بسازی طرف دیگر ماجراست. بنابراین کسانی که به حامد محمدی این حرفها را می زنند یا پدرش منوچهر محمدی را درست نمی شناسند یا استعداد او را باور نکرده اند! حامد محمدی تا کنون پنج فیلم ساخته که سه تای آن یعنی اکسیدان، چهار انگشت و همین چپ راست که فضایی کمدی دارند، جزو پرفروش ترین های سینمای ایران بوده اند. به هر حال این یک موفقیت برای اوست.

بنابراین وصلۀ استفاده از رانت و آقازادگی انصافا به او نمی چسبد. البته نمی توان منکر نفوذ محمدیِ پدر، برای گرفتن مجوز و عبور از سانسورهای وزارت ارشاد و سایر نهادها شد. در کارنامۀ منوچهر محمدی فیلمهایی وجود دارد که ساخت آنها توسط تهیه کنندگانِ معمولی سینما امری تقریبا غیرممکن محسوب می شود. معروف ترینش فیلم "مارمولک" است یا سایر فیلمهایی که با موضوع روحانیت ساخته است.

 

5

در تبلیغات این فیلم دو نکته قابل توجه است. اول اینکه، همانطور که احتمالا می دانید این فیلم مدتها توقیف بود و به خاطر شرایطی که از مهرماه به بعد در جامعه حکمفرما بود و مردم کمتر به سینما می رفتند و فیلمسازان مطرح حاضر به اکران فیلمشان نبودند، وزارت ارشاد برای گرم کردن سالن های سینما به سراغ صاحبان فیلمهای توقیفی رفت و سازندگان چپ راست هم تا دیدند تنور داغ است و ارشاد برای صدور پروانه نمایش خیلی سخت گیری نمی کند؛ نان را چسبانده و فیلم را روی پرده فرستادند.

نکته دوم، پخش تبلیغات گسترده این فیلم در شبکه های ماهواره ای است. کاری که تا کنون ممنوع و غیرقانونی بوده اما ظاهرا در شرایط فعلی که هدف، خارج کردن سینما از حالت رکود است؛ وزارت ارشاد با تهیه کنندگان از در مماشات وارد شده است!

تاریخ نشر مطلب:
پنجشنبه، ۱۱ اسفند ۱۴۰۱






نظرات کاربران





معرفي فيلم هاي روي پرده