ارتباط شخصیت ها با درونمایه در فیلم «من»
محمدرضا نعمتی
کشمکش بین دو انرژی روانی
ارتباط شخصیت ها با درونمایه در فیلم «من» ساخته سهیل بیرقی
من روایتگر زندگی روزمره زنی تنها است که علیرغم هشدار مامور آگاهی، همچنان به ادامه امور خلافکارانه خود اصرار میورزد. گرچه یکی از فعالیتهای او تولید عرق در یک کارگاه آب معدنی است اما خلافهای آذر، بیشتر پیرامون زد و بند و دستکاری در روال اداری برای افرادی است که برای رسیدن به خواسته های قانونی خود به بن بست رسیده اند.
در همین ابتدای کار تکلیف من با فیلم من روشن است. من، در اولین برخورد، فیلم پرکشش و جذابی نیست و احتمالاً تماشاگر عام از ریتم کند و قصه هایی که تهی از عوامل پیش برنده هستند، احساس رضایت نخواهد کرد اما این بدان معنی نیست که از فیلمنامه تا اجرا فیلم دچار افت پتانسیل شده، بلکه بالعکس، کارگردان در مقام نویسنده فیلم به خوبی میدانسته محصول نهایی در مواجهه با بیننده چه تحصیل خواهد کرد.
من در طبقه بندی مرسوم، فیلمی مدرن است با ریزه کاریهای فراوان که برقراری ارتباط با آن مستلزم تحمل و تامل است. در نگارش مدرنیستی، خالق، مخاطب را در چشم انداز ذهنیِ گیج کننده و دشواری غرق میکند که نمی توان به سرعت آن را درک کرد، بلکه تماشاگر خود موظف است برای یافتن مرزها و گشایش معناها راه را علامتگذاری کند. پس برای یک تعامل دو سویه، میطلبد مخاطب به لحاظ معرفتی، به این سبک هنری دیده ور شده باشد. تلاش نگارنده در مجال کوتاه این یادداشت، بر آن است وجوه مختلف متن فیلم در ارائه درونمایه های مدرنیستی را مورد تدقیق قرار دهد تا نقاط ابهام احتمالی بیننده در مواجهه با فیلمنامه من رمزگشایی شود. برای ورود به مطلب، اگر قرار باشد چند درونمایه مهم هنر مدرن را در اینجا برشماریم، بحران ایمان، پراکندگی و تجزیه، شکستن نمادها و هنجارهای فرهنگی، اراده مختار، بی ثمر بودن زندگی، مشغله های جهان کاپیتالیستی در مقابل هنر، تاکید بر فروپاشی اجتماعی، فکری یا شخصی و...
در دنیای متجدد، گرچه بشر برای تغییر و تحول تلاش میکند اما بدون هدف می نماید. آذر نیز نماینده چنین شهروندی است؛ زنی تنها، که این تنهایی از جنس خالی بودن است، مانند خانه خالی از اسبابش (که استعارهای است از روح آذر) و برای نادیده گرفتن این خالی، راهی جز فرار از خانه و شتاب برای دوری جستن از خود را ندارد. پیرنگ درباره علل این خلاء و گذشته او اطلاعاتی نمیدهد و کشف این علائم را بر عهده بیننده میگذارد اما آنچه میتوان از حیات روانی وی حدس زد، دلسردی مطلق این زن از شکستنهای پی درپی است. او بارها تا انتهای خط رفته و رویدادهای تلخ چنان جراحتی بر روان آذر گذاشته که وی را تبدیل به رباتی برنامه ریزی شده، یا حیوانی غریزی کرده است تا بدون تعلق خاطر به دیگری، برای گرفتن انرژی حیات بی محابا بجنگد بدون اینکه پیگیر هدف، غایتی یا معنویتی باشد. این سبک زندگی جایی دچار مشکل میشود که به طور معمول، هیجاناتِ درون، نیازمند تخلیه یا ابراز احساسات ناشی از این هیجان است. وقتی ذهن نتواند این احساسهای قدرتمند انسانی را تصفیه کند نتیجه اش جنون، جنایت و رفتار آسیب شناسانه است.
شخصیت آذر همزمان چهار داستان فرعی را دوشادوش همدیگر پیش میبرد. در کارگاه تولید آب معدنی او، مشروبات الکلی را لابلای بطریهای آب بار میزنند. در پیرنگ دوم، قرار است برای 17 کارگر افغان که قصد مهاجرت به آلمان را دارند، ویزا تهیه کند. خط سوم روایی، کشمکشهای او با زنی متشرع است که ظاهراً توان پس گرفتن زمینش از اداره اوقاف را ندارد. در پیرنگ چهارم نیز، به پسری که برای رسیدن به دوست دختر مهاجرش در لندن محتاج کارت پایان خدمت است، در گرفتن معافیت پزشکی اقدامات غیرقانونی معمول میدارد. و این چنین، هر روز صبح که آذر چشم میگشاید، ذهن را برای جنگ در چهار جبهه برنامه ریزی میکند و در کنار همه این مشغله های مادی، در تجربهای متفاوت ساعتی را در ایام هفته به پسرکی آموزش اوبوآ میدهد. اینچنین تماشاگر با قهرمانی که هر روز هویت خود را به چند قسمت پاره پاره میکند، در تجربه پراکندگی و تجزیه همراه میشود. این تجزیه هویت جدا از مباحث علمی، ما را به برهه ای از تاریخ رهنمون میکند که هنر مدرن از اندیشه های چند فیلسوف و نظریه پرداز مانند نیچه و فروید و... در تکوین پارادایم خود استفاده کرد. در ادبیات پس از فروید، بسیاری از نویسندگان به این نتیجه رسیدند که دیگر نباید به ارائه ظواهر شخصیتها و پوستههای خارجی ذهن آنها اکتفا کرد و لازم است نویسنده انگیزه ها و امیال نهفته را بپوید و به چیزی روی آورد که رئالیسم روانشناسانه نامیده میشود.
این واقعگرایی روانی در پردازش شخصیت آذر در عبور دادن وی از موقعیتهای تکراری هر روزه میسر شده است. تکرار در عین واریاسیون از اصول سینمای کلاسیک است اما تکرار بدون تفاوت، از مولفه های سبک نوگرا در سینما است؛ فرد باید هر لحظه را طوری زیست کند که انگار قرار است تا ابد تکرار شود. قهرمان، در هر یک از چهار پیرنگ طی مدتی طولانی، بدون اینکه تغییر محسوسی در طول روایت طی کند، در چرخهای تکراری از بده بستانهای قراردادی قرار میگیرد.
پیکِ پیتزا فروش هر شب غذای محتوی چیپست صدا را روی جا کفشی زن میگذارد و زن پیش از خوردن پیتزای یخ کرده، ابتدا به توصیه های این استاد غایب گوش میدهد. موازی شخصیت مرد غایب، مرد دیگری در فیلم، که "جذابِ جوگندمی"(مانی حقیقی) خوانده میشود، با راهنماییهای خود به قهرمان خط و ربطهای لازم را میدهد. این دو مرد، مانند دو نیروی سمبولیک که معادل فرویدی آنها نهاد و فرامن است، منِ قهرمان را دچار کشمکش میکنند. در تئوری فروید، چنانچه نهاد که مرکز امیال بدوی و پستتر است، بر من غالب شود، شخص دچار روان پریشی، و چنانچه فرامن بر من مستولی شود، شخص به روان رنجوری گرفتار میآید. در توجه گسترده مدرنیستها، به انگیزه ها، وسوسه ها و اجبارهای آدمی، همین امر بازتاب گسترده ای مییابد.
همانطور که اشاره شد، مرد غایب که به نظر میرسد نماینده فرامن و صدای وجدان قهرمان است، مکررا از عدم تبعیت آذر از جوگندمی جذاب و کنار گذاشتن کار در شرایط فعلی هشدار میدهد و بالعکس، مرد مو جوگندمی قهرمان را به سمت موقعیتهای مشکوک و خطیر سوق میدهد و آذر گاهی به این سو و گاهی به آن سو متمایل میشود که به نظر میرسد وجه تسمیه فیلم به نام "من" تلویحاً اشاره به همین کشمکش من قهرمان بین دو انرژی روانی دارد. این همان تاکید فیلمساز بر فروپاشی اجتماعی، فکری و شخصی است؛ زنی که به طور طبیعی باید سمبول لطافت و صلحجویی باشد، در سطح کلان ساقی مشروب است، رفتارهایش تکانشی است و قدرت مهار امیال پرخاشگرانه خود را ندارد، طوری که، بیاراده به صورت مردان سیلی پرت میکند، ملیحه(بهنوش بختیاری) را که قرار است پول خوبی به حساب وی روانه کند، در خیابان مورد ضرب و شتم قرار میدهد. افراد را تحقیر میکند و حتی در لحظات استیصال نیز قادر به پنهان کردن احساساتش نیست. مثل سکانس گره گشایی، پس از آنکه میفهمد جوان خواننده مامور است، دو کشیده محکم به گوش او میزند و البته دیالوگ پسر خواننده/ مامور پس از خوردن این دو سیلی، پرده از یکی از جنبههای شخصیتی آذر بر میدارد: ترسیدی!؟
قهرمان من، فقدانها و ترسهای خود را نیز پشت ماسک شهامت پنهان کرده است و اینجا به یکی دیگر از موتیفهای سینمای مدرن؛ که نقاب افراد برای ادامه حیات در جامعه است، میرسیم. (حقیقت ابنای بشر را باید در نقابهایشان جست و نه در پشت نقابهایشان) بر صورت تمام پرسوناژهای من شاهد این نقابهای متعدد هستیم. این دیدگاه را میتوان در دیالوگ مردی که از طریق صدا، قهرمان را هدایت میکند، خواند که مکرراً همه را پلیس خطاب میکند. آذر زنی آسیب دیده است و بیشترین عضو صدمه دیده، زنانگی او است. برای مثال، وی در رفت و آمد انس و الفتی با جوان خواننده پیدا میکند و در پایان میفهمد این، دلبستگی به پاشنه آشیل وی بدل شده و می شود حدس زد این رو دست خوردن قصه تکراری زندگی آذر است.
در واقع، در دنیایی که قهرمان از بد حادثه به آن پرتاب شده و خو گرفته، همه افراد همزمان پلیس و دزد هستند و جابهجا، این نقاب را برداشته و آن نقاب را بر صورت میزنند و البته پیش از همه، خود آذر است که آموخته بیشترین تعداد نقاب را بر صورت بگذارد. او را در ابتدای فیلم، در نقاب مشاور کارگاه آب معدنی میبینیم. سپس در نقش یک معلم موسیقی فرو میرود سپس در نقش همراه بیماری روانی، به تیمارستان میرود، در مجلس مولودی خوانی، همسرایی میکند... با این احوال، این پنهانکاری، خیابانی دوطرفه است و اگر بخواهیم مساله ای بیرونی را برای قهرمان فیلم من متصور باشیم، عمده درگیری او با هویت همین افرادی است که برای آنها کار میکند. گرچه در ظرافتهایی که در دیالوگهای دو پهلو و بازی لیلا حاتمی مستتر است، انگار او پس پشت همه این پرسوناها را میبیند و میداند که در حال زندگی در یک مهمانی بالماسکه است اما اینکه چرا با وجود اطلاع از تلههایی که زیر پای او گسترانده شده، باز هم به بازی ادامه میدهد، را باید در مشکل روانی او جست؛ آذر قماربازی است که دیگر به قمار معتاد شده و دوری از بازی برای وی محال شده است. او میداند در یک نهاد امنیتی پرونده ای برای به دام انداختن او تشکیل داده اند و هر روز، مامورانی با نقابهای گمراه کننده برای در تله اندازی وی توسط مقام مافوق خود توجیه، و در پایان روزِ کاری وقایع اتفاقیه را گزارش میکنند و از قرار، منفعتی که او از این رویارویی و تنازع قدرتمند با نیروی متخاصم میبرد، ارضا عزت نفس لگدمال او است، همچون سارقانی که برای تفریح ریسک بالای دزدی را میپذیرند، مثل یک کشتی کچ کار یا یک گاوباز که برای فعالیتهایشان هیچ توجیه عقلانی وجود ندارد؛ این بازی نیز، برای آذر باعث صحه گذاری بر اراده مختار خود است. با این تفسیر، چنین بر میآید که فیلم از نمایش یک وجه استعاری برای جاری کردن معنای بازی غافل شده است. شاید مربیگری یک رشته ورزشی به جای تدریس موسیقی میتوانست کانسپ مزبور را کامل کند.
در پایان، ذکر یک هوشمندی در مورد بیان یک مساله اجتماعی و عبور از یک خط قرمز سینمای ایران خالی از فایده نیست. من در تفسیری دیگر و در پرداختن به معضلات روز جامعه به سراغ سوژه ملتهبی رفته و تردستانه سوزنی به موضوع فساد بروکراتیک حاکم بر ادارات زده است. از گرفتن پاسپورت برای اتباع افغان و باز پسگیری زمین قبرستان که بگذریم، آذر از ارتباطی که با پزشک معتمد نظام وظیفه دارد، برای معاف کردن پسر جوان استفاده میکند که رشوهخواری این مامور به روشنی به تصویر کشیده میشود اما اینکه چرا این فاش گویی هیچ تبعاتی برای فیلم در بر نداشته، به فرم و سبکی باز میگردد که فیلم برای روایت داستان خود انتخاب کرده است. این همان چشمانداز ذهنیِ گیج کننده و دشوار است که غرق میکند و نمی توان و سریع الهضم نیست. معاف کردن سرباز از خدمت، تنها موفقیت کاری آذر در این برش زمانی پیرنگ است که پرونده آن بسته میشود اما آیا پزشک معتمد نیز یکی از تله ها برای به دام انداختن او بوده است؟ به نظر چنین میرسد، با آنکه در فیلم هیچ اشاره ای به این نکته نمیشود اما در صورت صحت این حدس نیز این نیز باز هم فیلم، در اشارات خود، به درستی حق مطلب را ادا کرده است.
- مطالب مرتبط
- برادران لیلا که بودند و چه کردند؟
- نگاهی به دو فیلم جنجالی که بر اساس زندگی قاتل زنان خیابانی ساخته شده اند
- یادداشتی درباره فیلم "چپ راست"
- نگاهی به فیلم سراسر شب/ خسته و پُر مَلال!
- نگاهی به فیلم جمشیدیه / از کوره در رفتن!
- نگاهی به فیلم "پاپ"/ عشق و چیزهای دیگر
- نگاهی به بنفشه آفریقایی/ مردانگی های یک زن!
- نقد کوتاهی بر فیلم لتیان/، دربارۀ اِلی و دربارۀ یاسی!
- نقد کوتاهی بر فیلم "هفت و نیم"/فقط گفتن و رفتن!
- نقد کوتاهی به فیلم «بی وزنی»: چیزی شبیه اسمش!
نظرات کاربران
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- زیباترین بازیگران زن ایرانی در رتبه بندی جهانی
- بازی علی نصیریان در تئاتر شهاب حسینی
- برپایی نمایشگاه عکس در خانۀ عکاسان جوان
- کدام هنرمندان در امور خیریه فعالند؟
- اکبر عبدی با دخترهایش روی صحنه رفت!
- حضور یک بازیگر زن ایرانی در سینمای ترکیه
- 12 گام برای نوشتن یک فیلمنامه ی انیمیشن
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- تحلیلی برفیلم «سولاریس» /احساس گناه!
- «روتوش» بهترین فیلم کوتاه جشنواره کراکوف
- فصل دوم سریال «نفس» امسال جلوی دوربین می رود
- یک بازیگر زن سینما و تلویزیون، کشف حجاب کرد!
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- آلبوم جدیدِ بدلِ «اندی» در ایران مجوز گرفت!
- موسسات فرهنگی و هنری از پرداخت 25 درصد مالیات معاف می شوند
- نقد و بررسی فیلم «ستیغ اره ای» ساخته مل گیبسون
- انتشار یک فیلم کودکانه در شبکه نمایش خانگی
- چرا صداوسیما و دولت باید روزنامه داشته باشند؟
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- اعتبار خرید کتاب از نویسندگان به ۴ میلیارد تومان افزایش یافت
- پرطرفدارترین خواننده های ایرانی در اینستاگرام
- ده فیلم مناسب برای درون گراها و انزوا طلبان!
- وقتی مجری ها در صداوسیما حکومت می کنند!
- هم پیمان با کازابلانکا!
- ببینید: خواستگاری دخترجوان از احسان علیخانی!
- نگاهی به فیلم «یک روز بخصوص» از منظر پیچیدگی های شخصیتی
- عکسهای اکران خصوصی فیلم «ساعت 5 عصر»
- «بچه مهندس ۳» سریال مناسبتی شبکه دو شد
- نگاهی به چند اثر حاضر در جشنواره فیلم فجر
- قدیمی ترین عکاسی تهران بسته شد! + عکس
- حمله کاربران به پیج بازیگر زن به خاطر تسلیت به محمود احمدی نژاد
- رضایت ۷۵ درصدی بازدیدکنندگان از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
- حیوانات ماشینی در شبکه پویا
- انتصابات جدید در سازمان سینمایی
- انتقاد کوروش تهامی از شرایط اکران «آشوب»
- تماشاگران سینما در ماه رمضان افزایش یافته اند
- فهرست بازیگران «خسیس» تکمیل شد
- تماشاخانه ایرانشهر و ماجرای ستارههای پایتخت!
- تمرین بازیگری در خانه
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- نگاهی به فیلم تک خال در حفره اثر بیلی وایلدر
- گزارش تصویری از اختتامیه جشنواره فیلم کودکان
- کچلهای سینما، از جمشید آریا تا صفر کشکولی!
- عكس/گريم پسرانۀ بازيگر زن معروف ايراني
- نگاهی به فیلم«خفه گی»/ ناهمگونی فرم و محتوا!
- آغاز تصویربرداری «از یادها رفته» از ۱۷ تیرماه
- "دورهمی" چگونه تبدیل به "شبنشینی" شد؟!
- برنامه تلویزیونی «مثبت و منفی پنج»
- بشنوید: گل عشق باصدای رضا بهرام
- نگاهی به فیلم "پاپ"/ عشق و چیزهای دیگر
- از حامد همایون تا مهرداد جم و پرواز همای/تمام خوانندگان ایرانی که اسم و فامیل فِیک دارند!
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- زیباترین بازیگران زن ایرانی در رتبه بندی جهانی
- بازی علی نصیریان در تئاتر شهاب حسینی
- برپایی نمایشگاه عکس در خانۀ عکاسان جوان
- کدام هنرمندان در امور خیریه فعالند؟
- اکبر عبدی با دخترهایش روی صحنه رفت!
- حضور یک بازیگر زن ایرانی در سینمای ترکیه
- 12 گام برای نوشتن یک فیلمنامه ی انیمیشن
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- تحلیلی برفیلم «سولاریس» /احساس گناه!
- «روتوش» بهترین فیلم کوتاه جشنواره کراکوف
- فصل دوم سریال «نفس» امسال جلوی دوربین می رود
- یک بازیگر زن سینما و تلویزیون، کشف حجاب کرد!
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- آلبوم جدیدِ بدلِ «اندی» در ایران مجوز گرفت!
- موسسات فرهنگی و هنری از پرداخت 25 درصد مالیات معاف می شوند
- نقد و بررسی فیلم «ستیغ اره ای» ساخته مل گیبسون
- انتشار یک فیلم کودکانه در شبکه نمایش خانگی
- چرا صداوسیما و دولت باید روزنامه داشته باشند؟
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- اعتبار خرید کتاب از نویسندگان به ۴ میلیارد تومان افزایش یافت
- پرطرفدارترین خواننده های ایرانی در اینستاگرام
- ده فیلم مناسب برای درون گراها و انزوا طلبان!
- وقتی مجری ها در صداوسیما حکومت می کنند!
- هم پیمان با کازابلانکا!
- ببینید: خواستگاری دخترجوان از احسان علیخانی!
- نگاهی به فیلم «یک روز بخصوص» از منظر پیچیدگی های شخصیتی
- عکسهای اکران خصوصی فیلم «ساعت 5 عصر»
- «بچه مهندس ۳» سریال مناسبتی شبکه دو شد
- نگاهی به چند اثر حاضر در جشنواره فیلم فجر
- قدیمی ترین عکاسی تهران بسته شد! + عکس
- حمله کاربران به پیج بازیگر زن به خاطر تسلیت به محمود احمدی نژاد
- رضایت ۷۵ درصدی بازدیدکنندگان از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
- حیوانات ماشینی در شبکه پویا
- انتصابات جدید در سازمان سینمایی
- انتقاد کوروش تهامی از شرایط اکران «آشوب»
- تماشاگران سینما در ماه رمضان افزایش یافته اند
- فهرست بازیگران «خسیس» تکمیل شد
- تماشاخانه ایرانشهر و ماجرای ستارههای پایتخت!
- تمرین بازیگری در خانه
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- نگاهی به فیلم تک خال در حفره اثر بیلی وایلدر
- گزارش تصویری از اختتامیه جشنواره فیلم کودکان
- کچلهای سینما، از جمشید آریا تا صفر کشکولی!
- عكس/گريم پسرانۀ بازيگر زن معروف ايراني
- نگاهی به فیلم«خفه گی»/ ناهمگونی فرم و محتوا!
- آغاز تصویربرداری «از یادها رفته» از ۱۷ تیرماه
- "دورهمی" چگونه تبدیل به "شبنشینی" شد؟!
- برنامه تلویزیونی «مثبت و منفی پنج»
- بشنوید: گل عشق باصدای رضا بهرام
- نگاهی به فیلم "پاپ"/ عشق و چیزهای دیگر
- از حامد همایون تا مهرداد جم و پرواز همای/تمام خوانندگان ایرانی که اسم و فامیل فِیک دارند!