غمگین ترین فیلمهای هالیوودی (قسمت دوم)

تینا دلاوری: سینما همواره با ترکیب دنیای واقعیت و خیال، اثربخشی ویژه ای بر روی تماشاگران داشته است. قصه هایی که در سینما روایت می شود گاهی واقعی ، گاهی خیالی و گاهی برگرفته از واقعیت است که برای اثرگذاری بیشتر، با مقداری اغراق در قصه پردازی همراه می شود تا احساسات تماشاگر را تحت تاثیر بیشتری قرار دهد. در این پرونده به سراغ سی فیلم معروف ملودرام هالیوود رفته ایم که فارغ از ژانری که دارند، احساسات و تفکر تماشاگر را تا مدتها تحت تاثیر قرار می دهند و تمی از غم را در ذهن او باقی می گذارند. با ما همراه شوید...

 

تصمیم سوفی (محصول سال ۱۹۸۲)

این فیلم بر اساس کتابی با همین نام نوشته شده است و ماجرای مادری را روایت می‌کند که مجبور می‌شود برای نجات جان یکی از فرزندانش از فرزند دیگرش بگذرد. این تصمیم فشار زیادی به زندگی مادر این داستان می‌آورد و غم و اندوه لحظه‌ای رهایش نمی‌کند. همین داستان کفایت می‌کند تا متوجه شوید با چه فیلم احساسی و غمناکی طرف هستیم.

در کنار داستان بسیار قوی و کارگردانی موفق، نقش این مادر را مریل استریپ، یکی از بهترین بازیگرهای زن دنیا بازی کرده است تا فیلم تصمیم سوفی به یکی از عاطفی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما تبدیل شود.

پسری با پیژامه راه‌راه (محصول سال ۲۰۰۸)

یک پسر ۸ ساله در اردوگاهی زندگی می‌کند، دست بر قضا پسر فرمانده این اردوگاه نیز ۸ سال دارد و از پشت سیم‌های خاردار با پسری که در اردوگاه زندانی است رابطه دوستانه‌ای برقرار می‌کند. پسر فرمانده برای پسری که در اردوگاه زندانی است غذا و لباس می‌آورد و این دو پسر از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا با هم گپ بزنند.

پسر فرمانده برای اینکه با دوست زندانی خودش رابطه نزدیک‌تری داشته باشد لباس‌ راه‌راه زندانی‌های کمپ را می‌پوشد و به داخل اردوگاه نفوذ می‌کند. اما سرنوشت چیزی دیگری برای این دو بچه در نظر دارد و با داستان سنگین و احساسی فیلم به پایان می‌رسد.پسری با پیژامه راه‌راه از معصومیت‌های کودکان و قساوت بزرگسالان حکایت دارد و به شما اطمینان می‌دهیم مشاهده این فیلم شما را تا مدت‌ها متأثر خواهد کرد.

دفترچه خاطرات (محصول سال ۲۰۰۴)

اگر اهل شعر و شاعری باشید حتماً چشم شما به این بیت از غزلیات حافظ افتاده است که می‌گوید «یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب، کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است». انصافاً هم باید گفت داستان عشق از هر زبانی که روایت شود جذاب است و فیلم دفترچه خاطرات یکی از زیباترین و احساسی‌ترین عاشقانه‌های دنیای سینماست. در این فیلم رایان گاسلینگ در نقش پسری جوان و پرشروشور ایفای نقش می‌کند. این پسر عاشق دختری می‌شود و عشق آن‌ها فراز و نشیب‌های زیادی پیدا می‌کند اما روایت داستان از قسمت‌‌های انتهایی زندگی این دو زوج شروع می‌شود و به زمانی برمیگردد که رایان گاسلینگ و همسرش پیر و فرتوت شده‌اند و عشق دوران جوانی وی اکنون دچار بیماری زوال عقل شده. در نتیجه گاسلینگ برای به یادآوری خاطرات عشق جوانی‌شان دفترچه خاطرات جوانی را برای همسرش بازگو می‌کند تا حتی برای یک لحظه هم که شده حافظه‌اش را باز یابد و عشق‌شان دوباره تجلی پیدا کند.

هیولایی فرا می‌خواند (محصول سال ۲۰۱۶)

بیشتر فیلم‌های غم‌انگیز و احساسی از روی کتاب اقتباس شده‌اند و فیلم هیولایی فرا می‌خواند نیز اقباسی از کتابی با همین نام است. این فیلم داستان پسربچه‌ای تنها با نام کانر اوملی را روایت می‌کند که با مشکلات کوچک و بزرگی در زندگی دست و پنجه نرم می‌کند. والدین کانر از هم جدا شده‌اند و مادرش سرطان دارد.

بچه‌های مدرسه به کانر زور می‌گویند و او برای فرار از مشکلات به نقاشی روی می‌آورد. کانر در رؤیای خود درختی بزرگ را تصور می‌کند که شباهت زیادی به یک هیولای غول‌پیکر دارد. این درخت شب‌ها به دیدار کانر می‌رود و رفته‌رفته داستان چالش‌های دیگری پیدا می‌کند.مخاطب فیلم هیولایی فرا می‌خواند نوجوانان هستند اما داستان غنی این فیلم آن را به گزینه‌ای جذاب برای بزرگسالان تبدیل کرده است.

پیانیست (محصول سال ۲۰۰۲)

این فیلم داستان زندگی واقعی یک پیانیست معروف در جنگ جهانی دوم را به تصویر می‌کشد. این پیانیست قبل از هجوم آلمان‌ها به لهستان برای رادیو آثاری از شوپن می‌نواخت تا اینکه آتش جنگ دامن لهستان را می‌گیرد و زندگی این پیانیست را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

این فیلم را رومن پولانسکی، کارگردان معروف ساخته است و از قرار معلوم پولانسکی مادرش را در جنگ جهانی دوم در بمباران از دست داده است. ایفای نقش اول فیلم پیانیست بر عهده آدرین برودی بود. وی به خاطر بازی احساسی در این فیلم جایزه اسکار را از آن خود کرد. به غیر از آدرین برودی، رومن پولانسکی نیز در مقام کارگردان برنده جایزه اسکار شد.

جالب است بدانید در مراسم اولین اکران فیلم پیانیست چیزی حدود ۳۵۰۰ نفر تماشاچی حضور داشتند و مقام‌های رسمی لهستان نیز در بین تماشاچیان بودند. این جمعیت پس از پایان فیلم به اندازه‌ای تحت تأثیر قرار گرفتند که حدود ۲۰ دقیقه برای تقدیر از فیلم کف می‌زدند.

۱۲ سال بردگی (محصول سال ۲۰۱۳)

برده‌داری از آن موضوعاتی است که با هر دیدی به آن نگاه کنید تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. این فیلم از روی کتابی با همین نام است و داستان واقعی فردی سیاه‌پوست را روایت می‌کند که دزدیده‌ می‌شود در بازار برده‌ها به فروش می‌رسد.

این فیلم سختی‌هایی که سیاهان تحمل کرده‌اند را به بهترین نحو روایت می‌کند و به همین دلیل عنوان بهترین فیلم سال را از آکادمی اسکار بدست می‌آورد. این فیلم جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل زن را نیز از آن خود کرد. جالب است بدانید فیلم ۱۲ سال بردگی اولین فیلم تاریخ سینما به حساب می‌آید که یک سیاه پوست بابت آن اسکار گرفته است.

انیمیشن بالا (محصول سال ۲۰۰۹)

انیمیشن‌ها دنیایی از رنگ و تصویر را در پیش روی مخاطب قرار می‌دهند و داستان‌های عاشقانه و احساسی لطیفی دارند. کارتون آپ (Up) که با نام «بالا» نیز شناخته می‌شود یکی از لطیف‌ترین کارتون‌هایی که تاکنون ساخته شده است.

این کارتون از دوران بچگی یک پسر و دختر کوچک شروع می‌شود. این بچه‌ها آرزوی گشت و گذار در دنیا و کشف مناطقی را دارند که هیچ انسانی تاکنون به آن‌ها قدم نگذاشته است. علاقه آن‌ها به این موضوع باعث ایجاد محبت بین‌شان می‌شود و در بزرگسالی با هم ازدواج می‌کنند.

درگیری‌های بزرگسالی و مشکلات زندگی باعث می‌شود رؤیای این بچه‌ها در بزرگسالی حقیقت پیدا نکند و دختر جوان و ماجراجوی داستان پیر و فرسوده می‌شود و از دنیا می‌رود. پسر این داستان که به پیرمردی تبدیل شده تصمیم می‌گیرد صدها بادکنک را به خانه‌اش ببندد و به دنبال تحقق رؤیای کودکی‌شان به سرزمین‌های ناشناخته سفر کند.

انیمیشن «بالا» در کنار اینکه ساعت‌های خوشی برا برای کودکان فراهم می‌کند از آن انیمیشن‌هایی است که بدون شک دل بزرگسالان را نیز به دست می‌آورد و لحظات فراموش نشدنی را در ذهن آن‌ها حک می‌کند.

در جستجوی خوشبختی (محصول سال ۲۰۰۶)

در این فیلم ویل اسمیت، بازیگر توانای هالیوود در نقش پدری بی‌پول ظاهر می‌شود که به همراه فرزندش باید در دنیای ماشینی و بی‌رحم جایی برای خودشان پیدا کنند. این فیلم حکایت عزم و تلاش است و کریس گاردنر با بازی ویل اسمیت خودش را به هر دری می‌زند تا بتواند روزی حلالی برای خودش و پسرش فراهم کند.

اما روزگار فراز و نشیب‌های زیادی جلوی این پدر خستگی ناپذیر قرار می‌دهد و کار به جایی می‌رسد که کریس گاردنر برای تهیه پول مجبور می‌شود خون‌اش را بفروشد تا برای فرزندش غذا تهیه کند. تلاش گاردنر در نهایت نتیجه می‌دهد و شغل درست و درمانی برای خودش پیدا می‌کند و به مال و منال خوبی می‌رسد.تماشای فیلم در جستجوی خوشبختی به تمامی پدران تلاش‌گر و سخت‌کوش پیشنهاد می‌شود.

هاچی: داستان یک سگ (محصول سال ۲۰۰۹)

همان‌گونه که از نام فیلم پیداست، رابطه عاطفی سگی با نام هاچی و یک پروفسور را حکایت می‌کند. نقش پروفسور را ریچارد گیر در این فیلم ایفا کرده و داستان از آنجا شروع می‌شود که یک سگ تنها را در ایستگاه قطار پیدا می‌‌کند.

از قضای روزگار زن این پروفسور علاقه‌ای به سگ‌ها ندارد، از طرف دیگر این پروفسور دلش نمی‌آید سگ را به امان خدا رها کند. در نتیجه پروفسور تصمیم می‌گیرد در مکانی کوچک بیرون از خانه‌اش در کنار سگ اقامت کند. این سگ هرروز منتظر صاحبش می‌ماند و سر ساعت ۵ بعد از ظهر به استقبال پروفسور می‌رود تا اینکه دست بی‌رحم زمانه پروفسور را به کام مرگ می‌کشاند و سگ هر روز به دیدار پروفسور می‌رود و دست خالی باز می‌گردد.

فیلم داستان یک سگ به بهترین نحو ممکن است رابطه عاطفی انسان‌ و حیوان‌ را روایت می‌کند و اگر دوستدار حیوانات هستید پیشنهاد می‌کنیم حتماً این فیلم زیبا را تماشا کنید.

نحسی ستارگان بخت ما (محصول سال ۲۰۱۴)

این فیلم بر اساس رمانی با همین نام ساخته شده است و داستان زندگی هزل گریس لنکستر را به عنوان نوجوان شانزده‌ساله‌ای که مبتلا به سرطان است روایت می‌کند. سرطان وی به کمک دارو کنترل شده است و در جمع کودکان سرطانی حضور پیدا می‌کند تا به آن‌ها روحیه بدهد.

در این جمع با آگوستوس واترز آشنا می‌شود، یکی از پاهای وی به دلیل سرطان قطع شده است و این دو نوجوان به دوست‌های خوبی برای هم تبدیل می‌شوند.تلاش این دو نوجوان برای مبارزه با سرطان به اندازه‌ای احساسی و حزن‌انگیز است که مخاطب جذب داستان فیلم می‌شود و در پایان مخاطبین با چالشی اندوهناک روبرو می‌شوند./برترین ها

تاریخ نشر مطلب:
پنجشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۷






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده