توضیحات ژوله درباره ممنوع‌التصویر شدنش/ تندتر از مدیری و رشیدپور و علی ضیا نیستم!

حذف تصویر امیرمهدی ژوله از تیزرهای تبلیغاتی فیلم سینمایی «سامورایی در برلین» که از تلویزیون پخش شد، یک‌بار دیگر داستان قدیمی ممنوع‌التصویری برخی هنرمندان را بر سر زبان‌ها انداخت. ژوله که سال‌ها در کسوت روزنامه‌نگاری فعالیت کرده به این موضوع نگاه ژورنالیستی دارد. گفت‌وگوی این نویسنده و بازیگر را با همشهری بخوانید.

ماجرای ممنوع‌التصویری شما از کجا شروع شد؟

فکر می‌کنم یک سوء‌تفاهم باشد. به‌خاطر اینکه مدت‌هاست کار تلویزیونی به من پیشنهاد نشده که برویم دنبالش تا ببینیم چه مشکلی دارم و درصدد رفع آن باشم. سر «دیوار به دیوار 2» شنیدم که ممنوع‌التصویر شده‌ام اما مشغول بازی در «گلشیفته» بودم و فرصتی برای پیگیری نبود. بعد از آن هم جزو مهمانان برنامه‌های نوروزی بودم اما گفته بودند من نباشم. در خندوانه هم استندآپ کردم ولی پخش نشد. گاهی اوقات رفتارهایی از ما سر می‌زند که درست یا غلط موردپسند مدیران تلویزیون نیست و آنها تصمیم می‌گیرند که به‌عنوان تنبیه یا به‌خاطر اینکه آدم‌ها بزرگ نشوند تا مبادا در زمین دیگری بازی کنند، چنین تصمیمی می‌گیرند. من این موضوع را پذیرفته بودم و می‌دانستم در سریال‌های تلویزیونی حضور نخواهم داشت و مهمان هیچ برنامه تلویزیونی نخواهم بود اما در تمام طول سال برای تلویزیون پیشنهاد نوشتن دارم.

پس واقعا ممنوع‌التصویر هستید؟

احتمالا. موضوعی که مرا ناراحت می‌کند این است که من بیرون از تلویزیون و در سینما کار کرده‌ام اما در تیزر فیلم سینمایی سامورایی در برلین که از تلویزیون پخش می‌شود دست برده‌اند و نماهای بسته مرا حذف کرده‌اند. در تلویزیون یک امپراتوری پخش وجود دارد که تصمیم می‌گیرد فلان برنامه یا تصویر فلان هنرمند از تلویزیون پخش شود یا نشود. اینکه بگویند تصویر فلان هنرمند را از تیزرهای تبلیغاتی حذف کنید یک بدعت خطرناک در تلویزیون است که ممکن است گریبان خیلی‌ها را بگیرد. اعتراض من به ممنوع‌التصویری نیست چون هر وقت قرار باشد با تلویزیون کار کنم باید با عذرخواهی و رایزنی حل و فصل کنم اما به حذف نماهای بسته من در تیزر تبلیغاتی یک فیلم سینمایی اعتراض دارم. من محمدرضا گلزار نیستم که در محاصره طرفدارانم قرار بگیرم. عده‌ای نه‌تنها مانع کارکردنم در تلویزیون می‌شوند بلکه به نان‌خوردن من در سینما هم لطمه می‌زنند. چه بسا اگر پیشنهاد سینمایی داشته باشم به تهیه‌کننده بگویند مراقب باش که تصویر فلانی در تیزرهای تبلیغاتی هم پخش نمی‌شود.

ماجرای ممنوع‌التصویری شما واکنش به پست‌های تند و تیز و منتقدانه‌ای نیست که در فضای مجازی منتشر می‌کنید؟

همانطور که گفتم این یک سوء‌تفاهمی بیش نیست؛ چرا که اساسا مگر من تندتر از آن چیزی هستم که رضا رشیدپور در «حالا خورشید» می‌گفت یا تند‌تر از آن چیزی هستم که 20:30 می‌گوید. مگر تندتر از چیزی هستم که مهران مدیری در «دورهمی» می‌گوید. در فضایی که علی ضیا هم لحن منتقدانه دارد، فعالیت من در فضای مجازی که خط قرمز نیست. فکر می‌کنم موضوعی که به همه برخورد، کمپین «من و سانسورچی» بود که آن هم 2سال بعد از ممنوع‌الکاری‌ام در تلویزیون بود؛ در واقع راه‌اندازی کمپین من و سانسورچی واکنش من به ممنوع‌الکاری‌ام بود نه موضوعی که باعث ممنوع‌الکاری‌ام شود.

فکر می‌کنید از ممــنوع‌التصویر‌ شدنتان در تلویزیون نفعی ببرید یا از این ماجرا متضرر می‌شوید؟

نفع و ضرر برایم اهمیتی ندارد. آخرین باری که مردم مرا در تلویزیون دیدند در سریال «دیوار به دیوار» بود. از آن به بعد در تئاتر و سینما و نمایش خانگی کار کرده و مشغول تدریس هم بوده‌ام و  به تلویزیون هم لطمه‌ای نخورده است.

ماجرای ممنوع‌التصویری‌تان با ممنوع‌الفعالیتی عادل فردوسی‌پور در تلویزیون همزمان شده است. فکر می‌کنید چرا تلویزیون فرزندان خودش را طرد می‌کند؟

برای پاسخ‌دادن به این سؤال باید چند مسئله را از هم جدا کنیم. عده‌ای می‌گویند همه کسانی که با تلویزیون کار کرده‌اند به آن مدیون هستند چون از تلویزیون رشد کرده‌اند. سؤال من این است که مگر رسانه دیگری وجود داشته که بخواهیم از طریق آنها رشد کنیم. وقتی در کشور ما فقط یک تلویزیون دولتی وجود دارد منت‌گذاشتن بر سر اینکه ما متن‌های تو را کار کردیم و تصویرت را نشان دادیم معنی ندارد؛ چه من باشم، چه مهران مدیری باشد و چه عادل فردوسی‌پور. مسئله دوم این است که خدمتی که امثال من به تلویزیون کرده‌اند بیشتر بوده. مگر ما کم برنامه برای تلویزیون ساختیم. برنامه‌ای که تلویزیون می‌خواسته و با آن اهداف راهبردی داشته را ساختیم و در آن تایم، مخاطب از تماشای تلویزیون‌های ماهواره‌ای و بعضا معاند منع‌شده و قبل و وسط و بعد از آن برنامه هم آگهی بازرگانی پخش شده و به واسطه مخاطبی که ما برای تلویزیون جذب کردیم برنامه‌های سیاسی و اخبار و دعوت به راهپیمایی و انتخابات را پخش کردند و بهره‌های اینچنینی هم برده‌اند. تحلیل درست ماجرای نود و عادل فردوسی‌پور این است که یک برنامه سالم تلویزیونی ساخته شده که مورد اقبال عموم هم قرار گرفته اما اقلیتی همه این مولفه‌ها را نادیده می‌گیرند. ماجرا برای برنامه نود و دوگانه عادل و میثاقی یا عادل و فروغی نیست. مسئله من این است که چرا یک گروه اقلیت خواست اکثریت را نادیده می‌گیرند. با این تفکر، خیلی از اتفاقات دیگر را می‌توانیم نقد کنیم.

مدت‌هاست به قول خودتان با این گروه اقلیت چالش پیدا کرده‌اید.

مسئله درافتادن با گروه یا دسته‌ای نیست و همه با هم زیست می‌کنیم اما نکته مهم این است که داستان ممنوع‌الکاری استاد شجریان را هم از این منظر می‌توان تحلیل کرد. باید به خواست اکثریت احترام گذاشت؛ چه در رسانه و چه در خواسته‌‌های اجتماعی و قانونگذاری و ساخت و پخش برنامه‌های تلویزیونی.

فکر می‌کنید به واسطه منفعت شخصی یا کار در تلویزیون با همین گروه اقلیت کنار بیایید؟

من رودرروی جریانی قرار نگرفته‌ام.

تاریخ نشر مطلب:
شنبه، ۱۱ خرداد ۱۳۹۸






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده