خوب‌ها و بد‌های بازیگری در سریال «مانکن»

کاش سریال‌های جذاب و خوش و آب و رنگ سطح اول جهان برای تقلید و کپی کاری مورد بهره برداری عزیزان سریال ساز شبکه نمایش خانگی قرار می‌گرفت و نه مجموعه‌های سطح پایین و فریبنده سریال‌های ترکیه‌ای جِم.

اما متاسفانه ظاهرا این به مذاق سازندگان آثار سریالی این شبکه و حتی مخاطبان این مدیوم رسانه‌ای بیشتر خوش می‌آید و ساخت کپی‌های ضعیف آن سریال‌های ترکیه ای، کار ساده‌تر و دم دست تری است؛ آثاری با نمایش مدام زندگی‌های سطح بالا و لاکچری که با سطح زندگی بیشتر مردم جامعه ایران در تضاد است و در آن‌ها بیش از حد روی جنبه‌های لوکس و تجملاتی زوم می‌شود و شخصیت‌ها هم در فضای غیرقابل باوری سیر می‌کنند و آغشته و آلوده به انواع و اقسام رفتار و گفتار سوء و نامناسب هستند.

سریال مانکن که آخرین قسمت آن به تازگی منتشر شد و گمانه زنی‌ها برای پایان قطعی آن یا احتمال ساخت فصل دوم، هنوز مطرح است، باوجود برخی جذابیت‌های ظاهری که از قضا خوشایند برخی تماشاگران است که توقع بیشتری از فیلم و سریال ندارند، تقریبا همان راهی را در پیش گرفت که بیشتر سریال‌های سال‌های اخیر شبکه نمایش خانگی رفته اند. روایت قصه در محیط طبقات مرفه که فیلمنامه و ساختار و پرداخت آن، در مجموع حرفی برای گفتن ندارد و رضایت مخاطبانی که وقت و هزینه صرف می‌کنند و به پای این قبیل آثار می‌نشینند را فراهم نمی‌کند. به همین بهانه، نگاهی داریم به مانکن و این سریال را از منظر فرمی و محتوایی بررسی کرده ایم.

سیدرضا صائمی و افشین علیار، دو متتقدی هستند که نکته‌های خوبی درباره مانکن مطرح کرده اند. همچنین در بخش دیگر، نگاهی به ویترین اصلی سریال یعنی بازیگران آن داریم، بازیگرانی که ترکیبی از چهره‌های سرشناس و بازیگران ناشناخته هستند. متاسفانه انتخاب نامناسب بازیگران، شخصیت پردازی‌های ضعیف و بازی‌های بد، نتیجه مطلوبی به همراه نداشت و سطح و کیفیت بیشتر بازیگران مانکن، به دلیل فاصله بعید با نقش آفرینی‌های خوبشان در آثار شاخص، طوری است که انگار با مانکن‌هایی از بازیگران طرفیم. ضمن این‌که مانکن صرفا مشتی نمونه خروار است و دیگر سریال‌های شبکه نمایش خانگی هم از این قاعده مستثنی نیستند و اوضاع بهتری از مانکن ندارند.

این سریال مثل مانکن بود!

سیدرضا صائمی، منتقد سینما معتقد است تولیدات شبکه نمایش خانگی همگی از یک الگوی واحد تبعیت می‌کنند. او در گفتگو با جام جم توضیح می‌دهد: به اعتقاد من در شبکه نمایش خانگی به‌درستی از ظرفیت‌های تعریف شده در این رسانه استفاده نمی‌شود. در آثار این شبکه شاهد شبیه‌سازی هستیم و شکل و شمایل فرمی این تولیدات بسیار شبیه به‌هم هستند. انگار تمام تولیدات این شبکه با گفتمانی مشترک تحت عنوان لاکچری سازی ساخته می‌شوند.

در این گفتمان بیشتر از این‌که دغدغه‌ای مبنی بر ساخت آثاری برای بازنمایی مشکلات و کاستی‌های اجتماعی با نگاهی آسیب‌شناسانه وجود داشته باشد، دغدغه برای نمایش زیستی لاکچری گونه دیده می‌شود. گویی این سریال‌ها می‌خواهند مخاطب را با دستاویز نوعی سبک زندگی که تبدیل به یک حسرت اجتماعی شده با خود همراه سازند. این سریال‌ها توجه برخی از مردم را که حسرت اینگونه زندگی را دارند به خود جلب می‌کنند.

صائمی با انتقاد از عملکرد شبکه نمایش خانگی ادامه می‌دهد: رسانه‌ای که فی ذاته درک درستی نسبت به وضعیت فرهنگی جامعه ندارد قابلیت فرهنگسازی هم ندارد. عمده مشکل شبکه نمایش خانگی این است که به سمت جاذبه‌های تصویری و بصری یا به عبارت دیگر لاکچری بازی‌های بصری می‌رود و همین رویکرد باعث می‌شود این محصولات از درونمایه‌ای غنی برخوردار نباشند. بنابراین، در این سریال‌ها بازیگر تبدیل به «مانکن» می‌شود. یعنی هنر بازیگری اهمیت اش را از دست می‌دهد و بازیگر بیشتر به فکر تامین معاش زندگی‌اش است. چون بازی در این رسانه دستمزد بسیار بالاتر نسبت به سینما و تلویزیون دارد.

او می‌افزاید: در صحبتی که با سروش صحت، بازیگر و کارگردان داشتم، می‌گفت: «من خودم از طبقه متوسط هستم و به همین دلیل آدم‌های این طبقه و جنس دغدغه‌هایشان را می‌شناسم و طبق آن فیلمسازی می‌کنم». واقعیت این است که اکثر مردم اجتماع ما متعلق به طبقه متوسط هستند، اما سریال‌های شبکه نمایش خانگی در حال و هوای طبقه فرادست و مرفه جامعه ساخته می‌شود؛ بنابراین سبک زندگی این سریال‌ها با سبک زندگی اکثر مردم جامعه در تعارض است.

روابط انسانی در اکثر این سریال‌ها آسیب خورده و زخمی است و همین نکته تاثیر سویی روی جامعه می‌گذارد. کما این‌که در اکثر سریال‌های شبکه GEM هم روابط انسانی‌ای خارج از عرف وجود دارد که طبق تحقیقات به‌عمل آمده در جامعه ما تاثیرات منفی به همراه داشته. چنین سریال‌هایی در دراز مدت تصویر خیالی و غیر واقعی از زیست فردی و اجتماعی ارائه می‌دهند که با زیست حقیقی مردم جامعه ما متفاوت است. متعاقب آن بعضی از افراد خودشان را با شخصیت‌های این سریال‌ها مقایسه می‌کنند و ناامید می‌شوند. ضمن این‌که چنین آثاری در درازمدت سلیقه مخاطب را نازل می‌کنند! فارغ از مباحث مالی، برای من عجیب است که چرا بعد از سریال «شهرزاد» (به خصوص سری اول) که متناسب با استاندارد‌های سریال‌سازی بود، سطح کیفی آثار این شبکه این‌قدر نازل شد!

صائمی جای کسانی مثل رضا عطاران را در شبکه نمایش خانگی خالی می‌داند و می‌گوید: برای من جای سوال است که چرا در شبکه نمایش خانگی سریال‌هایی از جنس سریال‌های رضا عطاران ساخته نمی‌شود. رضا عطاران در سریال سازی تلویزیونی‌اش از «خانه به دوش» گرفته تا «متهم گریخت» و... به زندگی انسان‌هایی می‌پرداخت که شبیه اکثر انسان‌های جامعه ما هستند. در این سریال‌ها مخاطب مشکلات خودش را می‌دید، با آن‌ها همذات‌پنداری می‌کرد و در نهایت به راه حل‌هایی برای فائق آمدن بر آن‌ها می‌رسید.

او در پایان با اشاره به سریال «مانکن» توضیح می‌دهد: در مانکن رابطه‌ای غیرمتعارف بین زن و مردی را دیدیم که مبتنی بر منفعت طلبی‌های اقتصادی بود. بازی در این سریال بیشتر تیپ سازی بود و بازیگران آنچنان که باید و شاید دغدغه بازی حرفه‌ای نداشتند. این‌ها جزئی از نکات منفی این سریال بود که می‌توان به جرات گفت در تمام سریال‌های این شبکه دیده می‌شود. در واقع شبکه نمایش خانگی که حد فاصلی میان تلویزیون و سینما است و می‌توانست از ظرفیت و قابلیت‌های هر دو مدیوم استفاده کند، امروز دیگر تبدیل به رقیبی برای این رسانه‌ها شده که نه تنها فرهنگ سازی نمی‌کند بلکه سطح سلیقه مخاطب را هم پایین می‌آورد.

کارنامه ناشناخته‌ها

وقتی کیفیت بازی بازیگران چهره و نام آشنای مانکن چنگی به دل نمی‌زند، صحبت از سطح بازی بازیگران ناشناخته هم امیدوارانه نیست.

فیلمنامه و شخصیت پردازی ضعیف به ویژه درباره نقش‌های کوتاه‌تر و کم اهمیت‌تر مشهود است و بازی بد بازیگران هم باعث شد مخاطب، کمترین ارتباط را با این نقش‌ها برقرار کند. این مطلب صرفا درباره مانکن نیست و در سال‌های اخیر، همواره نگرانی‌هایی درباره انتخاب بازیگر برای نقش‌های فرعی و مکمل و حتی اصلی وجود دارد و گاهی حتی صحبت از نقش فروشی و گزینش بازیگران نامناسب و نابلد برای نقش‌ها می‌شود. بازی بد بازیگران ناشناخته مانکن، علتش هرچه هست، از جمله انتخاب بد و هدایت نامناسب از سوی کارگردان، به نتیجه خوبی منجر نشده است. بازی ضعیف محمد صادقی در نقش آبتین، شاید بارزترین نمونه در این خصوص باشد و ظاهرا کارگردان برای انتخاب بازیگر فقط به چشم‌های رنگی بسنده کرده است و اگر هم صادقی بازیگر توانایی بوده و براساس شایستگی انتخاب شده، این مورد در بازی اش دیده نمی‌شود. وضع دیگر بازیگرانی از این دست در مانکن هم بهتر از این نیست و عارفه معماریان (بهار)، پانته آ کیقبادی (مادر همتا)، علی فرهنگی (کارمند کتایون) و ... هم ناامیدکننده ظاهر می‌شوند.

حسین پاکدل

مکث: بازی پاکدل در نقش سلمان، به هیچ وجه در سطح نقش‌های همسطح و مقابلش یعنی فرخنده و کتایون نیست. اساسا انتخاب او برای این نقش مناسب نبود. اینطور بازی کردن باعث می‌شود دلمان برای دوران مجریگری اش تنگ شود.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: پاکدل پیش از این در عالیجناب، نقش رئیس جمهور را بازی کرد که باز کیفیت بازی اش بهتر از مانکن بود.

فرزاد فرزین

مکث: عبارت هرکسی را بهر کاری ساختند، اینجا هم به کار می‌آید و بهتر است تصور آن مخاطبانی که دوستدار صدای این خواننده هستند، با دیدن بازی‌های ضعیفش مخدوش نشود. فرزین نقش بهرام را با اغراق بازی می‌کند و تلاشی که برای بازی در نقش یک جوجه لات صرف می‌کند بیش از حد است.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: فرزین قبلا در سریال عاشقانه هم حضور داشت که خب قابل عرض نیست!

نازنین بیاتی

مکث: بیاتی نقش همتا را شبیه بیشتر نقش‌هایی که از او دیده ایم بازی می‌کند؛ با همان ترکیب عشق و صمیمت و تردید و سادگی. بازی بیاتی در مادری، طعم شیرین خیال و کار‌هایی از این دست شباهت‌های زیادی با هم دارد و انگار تلاش‌های بیاتی هم برای ایجاد تفاوت در آن‌ها موثر نبوده است.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: بیاتی پیش از این نقش اصلی سریال گلشیفته را داشت که اثر موفقی نبود.

محمدرضا فروتن

مکث: چون فاز نقش اخگر، با فضای سریال همخوانی ندارد، همه تلاش‌ها تصنعی و بی اثر می‌شود.

این یک ستاره را هم به حرمت نقش آفرینی‌های درخشان فروتن در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ به ایشان اهدا کردیم! او در سال‌های اخیر نشان چندانی از آن فروتن خوب و آماده ندارد.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: این دومین تجربه فروتن در این رسانه است و او پیشتر در رالی ایرانی هم حضور داشت.

شبنم قلی‌خانی

مکث: آن لنز نچسب، بلافاصله کار خودش را می‌کند و دیگر کار به بررسی بازی قلی خانی در نقش افسون نمی‌رسد! هرچند که فارغ از لنز، بازی بازیگر هم تعریفی ندارد. همچنان بهترین بازی قلی خانی در مریم مقدس به کارگردانی شهریار بحرانی است و مخاطبان چندان نقش ویژه دیگری از این بازیگر به یاد ندارند.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: قلی خانی در سریال ناموفق ریکاوری هم حضور داشت.

رضا توکلی

مکث: بازی توکلی در نقش داریوش، ویژگی برجسته و قابل اشاره‌ای ندارد که شاید به انتخاب نامناسب او برای این نقش برمی گردد. توکلی بازیگر بدی نیست و همیشه حضور خوب و مناسبی دارد، اما خود نقش‌ها چندان ویژه نیستند. از این نظر نقش او در مردان آنجلس جزو استثنائات است.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: ظاهرا این اولین بازی توکلی در سریال‌های این رسانه است.

رابعه مدنی

مکث: بازی مدنی در نقش مادربزرگ همتا، مثل همه نقش‌های مادرانه اش صمیمانه و دوست داشتنی است، منتهی اینجا با چالش‌ها و ویژگی‌هایی از جنس بوسیدن روی ماه ساخته همایون اسعدیان روبرو نیستیم. البته باید به کوتاه بودن نقش رابعه مدنی در سریال مانکن هم اشاره کرد و شاید مقایسه آن با نقش‌های مهم مدنی درست نباشد.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: این اولین حضور مدنی در سریال‌های این رسانه است.

مریلا زارعی

مکث: زارعی در نقش کتایون، بهترین بازیگر سریال مانکن است و همین که توانسته در فضا و قصه‌ای پرحفره، همچنان کیفیت بازی خود را حفظ کند، کم هنری نیست.

او در سال‌های اخیر، به اوج پختگی در بازیگری رسیده و حضورش در هر فیلم از برگ‌های برنده آن اثر است.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: او یکی از بازیگران سریال ماه تی تی به کارگردانی داود میرباقری بود که تولید آن متوقف شد.

امیرحسین آرمان

مکث: بازی اش به نقش جوانی که برای نجات مالی پدرش، بازی نامعلومی را می‌پذیرد، با اغماض قابل قبول و مناسب است، هرچند توقع چندانی هم از بازی او نداریم. آرمان از جوان‌های سینما و تلویزیون در سال‌های اخیر است، اما هنوز بازی ویژه و شاخصی از او ندیده ایم.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: آرمان پیشتر در آثاری، چون ممنوعه و مسابقه ۱۳ شمالی هم حضور داشت.

الهام پاوه‌نژاد

مکث: بعد از بازی خوب زارعی، تنها بازیگر دیگری که بازی باکیفیت و قابل قبولی ارائه می‌دهد پاوه نژاد است و بازی او در نقش فرخنده، باعث ارتقای شخصیت می‌شود. او از چهره‌های خوب تئاتر است که متاسفانه در سینما حضور ندارد. درحالی‌که بیشتر از این‌ها می‌شود از ظرفیت و توانایی‌های او بهره برد.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: شاهگوش و آسه آسه قصه قصه از دیگر کار‌های پاوه نژاد در این رسانه است.

لیندا کیانی

مکث: بازی اش به نقش ژیلا، چیزی است شبیه نقش‌های دیگرش. کیانی در کل بازی چشمگیری تا اینجا نداشته، اما می‌توان به برخی از بازی‌های تا حدودی متفاوتش در ماجرای نیمروز ساخته محمدحسین مهدویان، دیدن این فیلم جرم است ساخته رضا زهتابچیان و سریال پایتخت ساخته سیروس مقدم اشاره کرد.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: بازی در مانکن اولین تجربه کیانی در این رسانه است.

بهشاد شریفیان

مکث: شریفیان در نقش بهنام، ناپدری معتاد، بازی کلیشه‌ای و ضعیفی دارد، پیشتر بازی‌های بهتر و بانمک تری از این بازیگر دیده بودیم. شریفیان در سریال‌های کمدی و مناسبتی تلویزیون بازی‌های به‌مراتب بهتری از مانکن ارائه داده بود. اگر نقش، نمک بیشتری داشت شاهد بازی بهتری از او می‌بودیم.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: ظاهرا این اولین بازی شریفیان در سریال‌های این رسانه است.

همایون ارشادی

مکث: بازی ارشادی در نقش جمشید، پدر کتایون و عموی سلمان، چندان ویژه نیست، اما خب ما حواسمان به احترام بازیگر طعم گیلاس! ارشادی از جمله معدود بازیگران سینمای ایران در عرصه بین المللی است و با برخی بزرگان بازیگری دنیا همبازی بوده است.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: رقص روی شیشه و آسپرین، دیگر تجربیات ارشادی در این رسانه است.

نفیسه روشن

مکث: بازی روشن به نقش مریم، تفاوت چندانی با دیگر بازی‌هایش ندارد، با این حال کوشش‌هایی برای انجام بازی خوب قابل رویت است.

تجربه در شبکه نمایش خانگی: شاید باورتان نشود، اما روشن، نه تنها در میان بازیگران سریال مانکن بلکه حتی در مقایسه با دیگر بازیگران هم یکی از رکوردداران حضور در این رسانه است و او پیشتر در بیش از ۱۲ فیلم ویدئویی شبکه نمایش خانگی حضور داشت، اما حتما مشهورترین سریال و اثر روشن در این مدیوم همین مانکن است./ روزنامه جام جم

 

تاریخ نشر مطلب:
سه شنبه، ۰۶ اسفند ۱۳۹۸






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده