یادداشتهای اختصاصی از جشنواره فیلم فجر (1)

نگاهی به فیلم «قصر شیرین»: شیرینِ شیرینِ شیرین!

علی رزازیان: رضا میر کریمی بی شک از بهترین کارگردان های این سرزمین است که توانایی بازیگیری از هر بازیگری را در بالاترین سطح ممکن دارد ، علاوه بر بازی درخشان دو کودک فیلم اینبار حامد بهداد را در شمایلی تازه در جنس بازیگری می بینیم . بازی همسر دومش در جاده و خواهر زنش در فصل ابتدایی فیلم دیدنی است .

فیلمنامه با رویکرد خرده پیرنگ و دادن اطلاعات قطره چکانی به مخاطب تعلیقی لطیف ( و نه از جنس دلهره و اضظراب) منتقل می کند و در چند فصل مسیر تحول شخصیت را رقم می زند. فصل های فیلم با موسیقی به ترتیب از هم جدا شده اند و هر کدام مفهوم کلی را منتقل می کنند تا زنجیر وار سفر شخصیت از نقطه آ به ب را رقم بزنند .

انتخاب لوکیشن جاده در این مسیر کاملا تمثیلی و به جا و دقیق عمل میکند ، پیچ و خم های مسیر تحول شخصیت ، موانع و پستی و بلندی سیر تحول وی در مسیر جاده طراحی و در فیلم گنجانده شده ، این مسیر از ضربه و تلنگر های روحی شروع و در نهایت به جسم میرسد ( کتک خوردن توسط برادر های زنش) تا اینکه در نهایت به صحنه فینال برسد . جایی که اینبار شخصیت تن به خواسته فرزندش داده (و البته که نه از سر اجبار) برای نجات ظاهرا روباه اقدام میکند .

فیلمبرداری فیلم قطعا از بهترین های جشنواره امسال است ، کارگردان در قاب بندی ها و تصاویر نیز سیر تحول شخصیت را رفته رفته با تغییر از فلو بودن به فوکوس کامل بودن نشان می دهد .

پایان فیلم به نظرم کمی غیرمنتظره رخ می دهد و مخاطب را لحظه ای درجا نگه میدارد برای هضم ، تصور می کنم پایان روایت از آن دسته پایان هاست که بهتر بود مخاطب را از قبل آماده کند طوری که مخاطب بداند به استقبال پایان می رود . در کل فیلم قصر شیرین فیلمی مینیمال و شیرین در روایت است و از امیدهای جشنواره امسال برای کسب سیمرغ .

 

نگاهی به فیلم «شبی که ماه کامل شد»: یک عاشقانۀ نا آرام!

علی رزازیان: بی شک این کامل ترین و شاخص ترین اثر سینمایی نرگس آبیار است .فیلمنامه ای با دقت و ظرافت که آرام آرام حلقه ابتدای خود را به حلقه های بعدی گره زده و از یک داستان عاشقانه دلنشین سر از وحوشی در می آورد که در دل قرن های دور ریشه دارد . در این مسیر آبیار به زیبایی لطافت را کم و خشونت را جایگزین می کند . اوج این خصوصیت را در سکانس تعقیب و گریز ماشین ها در بیابان می توان یافت ، خشونتی که از درون این تفکر افراطی شعله می کشد را در فریادهای عبدالحمید می توان دید گویی این ها همان اسب و شتر سوارانند و تنها با گذر زمان تنها مرکبشان عوض شده و به ماشین و تکنولوژی آغشته شده اند . گواه این ادعا در دیالوگی از زبان عبدالمالک  با این مضمون که "جاهلیت کنونی بد تر از جاهلیت گذشته است" نیز نمایان است .

کارگردانی حساب شده در جزییات، دوربینی مستند گونه و در خدمت اتمسفر، ساختاری یک دست و پر جاذبه خلق می کند که هر سینما دوستی را فارغ از بحث های ایدئولوژیک (در زمان اکران و در نقد مفصل تر به آن خواهیم پرداخت) تا انتها پای فیلم نگه می دارد .

تغییر لحن بازی هوتن شکیبا  از یک عاشق دلسوخته تا یک افراط گرای مطلق حتما از چشم داوران دورنخواهد ماند . امیدوارم  بازی فرشته صدر عرفایی در نگاه را داوران زیر این گریم سنگین فراموش نکنند . برای تشخیص بازی خوب الناز شاکردوست نسبت به گذشته تنها نگاه عاشقانه ابتدای فیلمش به عبدالحمید را با نگاه پر از بهتش در میانه فیلم و پر از خشمش در انتها مقایسه کنید . شبنم مقدمی همواره استاندارد بالایی از بازیگری ارایه می کند و در کنار همه این بزرگان بازی درخشان بازیگر نقش عبدالمالک ریگی را نباید نادیده گرفت .

 این فیلم بی شک از بهترین های جشنواره امسال است که مفهوم سینِما را به صورت مطلق با خود یدک     می کشد .

برچسب ها:

[]
تاریخ نشر مطلب:
شنبه، ۱۳ بهمن ۱۳۹۷






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده