وقتی که پای عشق به میان می آید، تماشای یک فیلم عاشقانه خوب می تواند بهترین گزینه موجود برای زوجین به منظور گذراندن لحظاتی رمانتیک و نزدیک تر شدن به هم باشد. این فیلم ها بسیار سرگرم کننده و با داستان های ساده و قابل درک بوده و چیزهایی را در مورد جنس مخالف به ما یاد خواهند داد. علاوه بر این، تماشای یک فیلم عاشقانه خوب می تواند رابطه شما با شریک زندگی تان را محکم تر کند. چنین تجربه ای با خواندن یک مقاله یا مجله ایجاد نمی شود به همین دلیل است که بسیاری بعد از تماشای یک فیلم عاشقانه به یکدیگر علاقمند می شوند اما دیده نشده که دو نفر بعد از خواندن مجله نیوزویک با هم ازدواج کنند!

اما برخی از فیلم ها که حقیقتاً فیلم های عالی و تاثیرگذاری نیز هستند، را نباید هیچگاه با شریک زندگی خود تماشا کنید. چرا؟ چون بعد از تماشای این فیلم های جنجالی بحث و درگیری و یا حتی یک عدم اعتماد ناگهانی بین شما و شریک زندگیتان رخ خواهد داد. هیچ چیزی مانند این فیلم ها نمی تواند کاناپه شما را از مکانی برای عشقبازی و در آغوش همسر آرام گرفتن به منطقه ای ترسناک و سرد تبدیل کند. تماشای فیلم های جنجالی که در ادامه خواهند آمد شدیداً به شما توصیه می شود اما تا جایی که این کار را تنهایی انجام دهید و نه همراه با شریک زندگی تان.

هشدار اسپویل: از آنجایی که به خاطر توضیح دلیل خطرناک بودن تماشای این عناوین سینمایی همراه با شریک زندگی ناچار به اسپویل کردن بخشی از داستان فیلم هستیم از شما خواننده عزیز عذرخواهی می کنیم. برای مطالعه قسمت اول این مطلب از این لینک استفاده نمایید.

کوهستان بروکبک (۲۰۰۵)

فیلم «کوهستان بروکبک» (Brokeback Mountain) علیرغم داستان جنجالی و نامتعارفش یک فیلم زیبا و دیدنی است که البته یکی دیگر از گزینه های تماشا در خلوت در این فهرست به شمار می آید. از یک جهت، فیلم در مورد دو نفر است که در نهایت درماندگی عاشق یکدیگر هستند اما موانع اخلاقی و اجتماعی آن ها را برای همیشه از هم جدا می سازد و در نهایت با تنهایی محض روبرو می شوند.

پایان بندی این فیلم و رابطه غیرمتعارف و گناه آلود دو مرد جوان، آن را به یک فیلم جنجالی تبدیل کرده که نباید هیچگاه با شریک زندگی خود به تماشای آن بنشینید. بازی دردناک و پراحساس هیث لجر و جیک جیلنهال همراه با میشل ویلیامز و آن هاثاوی انسان را به فکر فرو می برد و به همین دلیل درک عمیق معنای آن تنها با تماشا در خلوت بدست می آید.

۵۰۰ روز سامر (۲۰۰۹)

حقیقت تلخ در مورد جدایی ها این است که این موضوع همیشه دو طرفه رخ نمی دهد. بعضی اوقات یک طرف ماجرا به نقطه پایان می رسد در حالی که طرف دیگر در این تصمیم گیری نادیده گرفته می شود و برای مدتی در جستجوی بی فرجام خوشبختی گذشته به سمت نابودی و رنج مطلق می رود. در فیلم عاشقانه «۵۰۰ روز سامر» ((۵۰۰) Days of Summer) زوج داستان از همان ابتدا قرار نیست با هم باشند اما مرد داستان از جدایی ناگهانی اما از پیش گفته شده ماجرا افسرده می شود.

از آن بدتر این که وقتی او می خواهد با سپری شدن دوران خوش رابطه با معشوقه اش در گذشته کنار بیاید با این واقعیت مواجه می شود که زن داستان خیلی ساده و به سرعت از این خاطرات خوش گذشته عبور می کند. این فیلم جنجالی که روایتی غیرخطی و منحصربفرد دارد مورد توجه منتقدان و سینماروها قرار گرفته و فروش خوبی را در گیشه تجربه کرد اما برای زوج هایی که فکر می کنند تا زمان مرگ در کنار یکدیگر خواهند بود انتخاب خوبی برای تماشا در یک شب سرد پاییزی یا زمستانی نیست.

ولنتاین غمگین (۲۰۱۰)

فیلم «ولنتاین غمگین» (Blue Valentine) با داستان غمناک و تراژیک خود زندگی شاد یک زوج خوشبین به زندگی مشترک را بهم خواهد ریخت. این فیلم به طور عمده بر بازی های خارق العاده و البته غمناک میشل ویلیامز و رایان گاسلینگ استوار است، زوجی که خیلی زود عاشق یکدیگر شده و به سرعت ازدواج می کنند. عشق آن ها در ابتدا بسیار عمیق و گرم است، همراه با رقص هایی در خیابان و قول هایی برای همیشه در کنار هم ماندن و تمامی دام هایی که عشق در روزهای اول برای انسان ها می گستراند.

اما به همان سرعت، عشق تبدیل به سرخوردگی و خستگی می شود و شخصیت های داستان شروع به تظاهر و وانمودهای شده که در نهایت آن ها را با واقعیت شخصیت متفاوتشان روبرو می سازد. این موضوع چنان تاریک و ناامید کننده به تصویر کشیده می شود که تحمل داستان برای تماشاگر  تنها را بسیار سخت می سازد، چه برسد به این که عشقتان در کنارتان نشسته و هیچکدام دوست نداشته باشید چنین تظاهر به عشقی که در فیلم می بینید را باور کنید. اما به لطف هنر ویرانگر کارگردان و بازیگران نقش های اصلی، این فیلم بهترین انتخاب برای درس عشق گرفتن و یک جلسه گریه درمانی صادقانه در خلوت است.

دو عاشق (۲۰۰۸)

وقتی که پای یک رابطه عاشقانه درازمدت در میان باشد هیچ کس دوست ندارد حرفی از جدایی بشنود اما برخی اوقات اتفاقاتی رخ می دهند که پایانی خوش برای یک رابطه را غیرممکن می سازند. این همان اتفاقی است که برای شخصیت خواکین فینیکس در فیلم «دو عاشق» (Two Lovers) رخ می دهد که به دلیل مشکلات ژنتیکی خود و زنی که عاشق او شده تصمیم به جدایی می گیرند.

این مشکل ژنتیکی در صورت تصمیم زوجین برای بچه دار شدن نتیجه ای مرگبار در پی دارد و جدایی از زنی که دیوانه وار دوستش دارد او را از لحاظ عاطفی درمانده می سازد تا جایی که وقتی زن ماجرا، دختر دیگری را برای او انتخاب کرده و با او روبرو می سازد، او زن بیچاره را از خود می رنجاند. با این وجود وقتی که پای یک زن سوم به میان می آید توجه او جلب می شود. علیرغم ارتباط خوبی که می تواند بین این دو شکل بگیرد اما نقطه نظرات خاصل شخصیت خواکین فینیکس او را دور نگه می دارد و پایان اجتناب ناپذیر داستان را برای مخاطب تکان دهنده می سازد.

 درهای کشویی (۱۹۹۸)

شاید همانطور که نیچه می گوید، زمان خطی باشد اما این بدان معنا نیست که خطوط زمانی هر از چندگاهی پیچ و تاب نمی خورند. فیلم درام «درهای کشویی» (Sliding Doors) در مورد زنی با بازی گوئینث پالترو است که دو نسخه متفاوت از واقعیت زمانی را تجربه می کند: در یکی از آن ها او در نتیجه خیانت نامزدش از قطار جا گذاشته می شود و دیگری که نشان می دهد او از خیانت نامزدش آگاه شده و با توجه به این واقعیت به آن واکنش نشان می دهد. هر نسخه از داستان نمایانگر دردهای شخصی با لحظاتی از هماهنگی و تشابه در داستان است که سبک داستان پردازی فیلم را جذاب می سازد.

علاوه بر این، «درهای کشویی» یک فیلم تراژیک است که تماشای آن برای بعضی می تواند دشوار باشد. مانند بسیاری از فیلم های اینچنینی، زوجینی که در کنار هم به تماشای این فیلم بنشینند با به چالش کشیدن رضایتشان از رابطه عاطفی خود، بروز اختلافات عقیدتی و ناسازگاری هایی در روابط فی مابین روبرو خواهد شد که تنها با پرهیز از تماشای این فیلم در کنار همسر می توان از وقوع آن ها جلوگیری کرد.

هدیه (۲۰۱۵)

با فیلم «هدیه» (The Gift) جوئل اجرتون ثابت کرد که علاوه بر بازیگری، هنر و استعداد قابل توجهی نیز در زمینه فیلمسازی دارد. این بازیگر شناخته شده و موفق اولین فیلم خود در مقام کارگردان و نویسنده را با این تریلر رازآلود هیجان انگیز به انجام رساند که به یکی از جذاب ترین، و همزمان مبهم ترین و ناخوشایند ترین، پایان بندی های تاریخ این ژانر منتهی شد. اجرتون در نقش گوردو، مردی است که گذشته ای رازآلود با شخصیت جیسون بیتمن داشته و به نظر می رسد با تمام آن چه که دوست قدیمی اش دارد؛ اعم از کار خوب، همسر زیبا، خانه و حتی امکان تشکیل یک خانواده خوشبخت، احساس راحتی نمی کند.

عنوان رازآلود فیلم، «هدیه»، را می توان از چندین منظر در طول فیلم نگاه کرد اما بدون شک، دیرپاترین تاثیر فیلم احساس ناخوشایندی است که پس از پایان داستان خواهید داشت. سوال هایی مانند «حق با کی بود؟»، «آیا جنایت یک نفر جنایت دیگری را توجیه می کند؟» و خطرناک ترین سوال برای زوج ها، «اگر من در این موقعیت گرفتار می شدم چه می کردم»، سوال های چالش برانگیز و جنجالی هستند که پس از اتمام فیلم در ذهن بیننده ایجاد خواهد شد. پاسخگویی به این سوال ها برای زوجی که کنار هم این فیلم جنجالی را تماشا کرده اند بسیار سخت و چالش برانگیز است از این رو بهتر است خود را به این دردسر نینداخته و از خیر تماشای آن در کنار شریک زندگی خود بگذرید.

جنگ رُزها (۱۹۸۹)

جدایی ها همیشه دردسرساز و پرماجرا هستند اما فیلم «جنگ رُزها» (The War of the Roses) یک مرحله جدید از ویرانی زندگی زناشویی را به تصویر می کشد. سومین تجربه همکاری مایکل داگلاس و کاترین ترنر، در مورد زوجی عجیب و غریب است که هر یک سعی دارد دیگری را از خانه مشترکشان بیرون بیندازد و در شرایطی که هر لحظه بر تنفر این دو از یکدیگر افزوده می شود، تلاش های این دو نیز شیطانی تر و غیرانسانی تر می شود.

اگر مجرد هستید یا تنها به تماشای این فیلم نشسته اید از تماشای اتفاقات هیجان انگیز و ماجراجویانه آن لذت خواهید برد اما اگر در شرق ازدواج هستید یا قصد ازدواج دارید بدون شک تماشای این فیلم می تواند نظر شما به ازدواج و شریک زندگی تان را به کلی تغییر دهد. علاوه بر این، بحث بر سر اینکه کدام شخصیت بیش از دیگری شایسته درد و رنج فیزیکی است می تواند رابطه یک زن و شوهر که در کنار هم به تماشای فیلم نشسته اند را شکرآب نماید.

کریمر علیه کریمر (۱۹۷۹)

بی دلیل نیست که این فیلم برنده ۵ جایزه اسکار، از جمله بهترین بازی ها برای داستین هافمن و مریل استریپ شد اما داستان فیلم نیز بسیار ناراحت کننده و تفرقه افکن است. همانطور که عنوان فیلم «کریمر علیه کریمر» (Kramer vs. Kramer) نشان می دهد، داستان فیلم در مورد درگیری  یک زوج در حال طلاق در دادگاه برای بدست آورد ن حق حضانت پسرشان است و تلاش های این دو برای بدست آوردن حضانت فرزند به هر قیمتی، آن چیزی است که تماشای این فیلم را دشوار می سازد.

اگر چه هر یک از والدین سعی دارند زندگی خوبی برای فرزند خود رقم بزنند اما درگیری های تلخ و گاه بی دلیلی که بین این دو رخ می دهد می تواند برای مخاطبان چالش برانگیز باشد. اگر چه تماشای بازی های خارق العاده، احساسی و بسیار واقعی دو بازیگر اصلی ماجرا انسان را به وجد می آورد اما «کریر علیه کریمر» از آن دسته فیلم هایی نیست که بهترین انتخاب برای تماشا کردن در کنار شریک زندگی باشد.

 اینجا شما را ترک می کنم (۲۰۱۴)

داستان فیلم «اینجا شما را ترک می کنم» (This Is Where I Leave You) در مورد مردی است که زنش را در حال خیانت با رییس خود می بیند و ناگهان در می یابد که همسرش باردار است. او و همسرش سالهاست برای بچه دار شدن تلاش می کنند اما موفق نبوده اند. در داستانی دیگر زنی را می بینیم که با همسایه ناتوان ذهنی خود وارد رابطه می شود و مردی دیگر نیز با روانشناس خود که دو برابر سن اوست نامزد می شود. همچنین زنی دیگر قصد دارد که از اسپرم یکی از نزدیکان خود برای بچه دار شدن استفاده کند و این همه ماجرا تنها نوک کوه یخی داستان های این فیلم است.

مسمومیت اخلاقی به تصویر کشیده شده در این خانواده چنان دیوانه کننده است که برای درک ارتباطات غیراخلاقی آن ها باید یک نمودار کشید تا متوجه تمامی ماجراها شد. داستان پیچیده این فیلم درام خیلی زود از کنترل خارج می شود و هر کس می تواند درک و دیدگاهی متفاوت از ماجرای فیلم داشته باشد. از این رو به شما توصیه می کنیم که هیچگاه همراه با شریک زندگی خود به تماشای این فیلم جنجالی ننشینید.

چشمان کاملا بسته (۱۹۹۹)

آخرین فیلم استنلی کوبریک و یکی از پرمعنی ترین و البته جنجالی ترین فیلم های او در ماجراجویی های یک زوج است که به فانتزی های روابط جنسی این دو با غریبه ها، تعقیب زنان در راه خانه و ورود به جوامع منحرف مربوط می شود. هر چیزی که در این فیلم نمایش در می آید، ازدواج و رابطه جنسی را به یک عمل ناخوشایند و مرموز تبدیل می کند.

جالب این که بازیگران اصلی فیلم «چشمان کاملاً بسته» (Eyes Wide Shut) یعنی تام کروز و نیکول کیدمن، هنگام بازی در این فیلم زن و شوهر واقعی بودند اما پس از اکران فیلم و علیرغم سال های زندگی مشترک و عاشقانه از هم جدا شدند. همین موضوع بر ترسناک بودن و عجیب و غریب بودن داستان فیلم می افزاید. علاوه بر این پس از تماشای این فیلم همراه با شریک زندگی تان، دیگر اعتماد کردن به او برایتان سخت خواهد شد.