آیا در تلویزیون «لوکیشن چاق کن» وجود دارد؟

شاید محل مناسب برای فیلمبرداری ابتدایی ترین نیاز یک تهیه کننده باشد. اما اخیراً این مسئله به یکی از دغدغه های تهیه کنندگان تبدیل شده است.به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از دغدغه‌های تهیه کنندگان سینما و تلویزیون هماهنگ کردن لوکیشن‌های مورد نظر کارگردان برای تصویربرداری است. شاید در ظاهر این موضوع کار آسانی به نظر برسد ولی در حقیقت این هماهنگی چندان هم سهل نیست. چرا که هر موقعیت مکانی خصوصاً در مناطق شهری صاحب حقیقی یا حقوقی دارد و قبل از اقدام به فیلمبرداری باید رضایت مالک جلب شود. در چند سال اخیر هماهنگی این موضوع سخت تر هم شده و البته ظاهراً در این بین دلالانی بوجود آمده اند که «لوکیشن چاق کن» هستند!با علی آشتیانی پور تهیه کننده سینما و تلویزیون که این روزها آخرین کار وی به نام در جستجوی آرامش در تلویزیون در حال پخش است در رابطه با موضوع سخت شدن پیدا کردن و هماهنگی لوکیشن در سال‌های اخیر گفتگو کردیم که از نظر مخاطبان می‌گذرد.

سریال در جستجوی آرامش، مجموعه پر لوکیشنی است، آیا این مسئله کار را برای تهیه کننده سخت می‌ کند؟

طبیعتاً وقتی آدم می خواهد یک کاری را انجام بدهد میلش این است که آن کار ساده باشد و از ابزارهای ساده استفاده کند. من شاید بدشانس هستم که‌کارهای سخت سراغم می آید و البته خدا را شکر می‌ کنم و خوش شانس هستم که تا الان از عهده‌شان برآمدم. در واقع همیشه تلاش کردم از سختی کار نترسم و تمام تلاشم را بکنم. من به کارهایم مانند فرزندم نگاه می‌کنم بنابراین  تمام نیازهایش برایم محترم است. در واقع بدشناسی ما این است که این کار اشتهایش برای نیاز زیاد بوده و نیازهای متعددی را طلب کرده بود.

تعداد لوکیشن­های این مجموعه شاید به 170 لوکیشن برسد که به ندرت در کارهای دیگر این تعداد دیده می‌شود. در حقیقت بسیاری از تهیه کنندگان دیگر، ترجیح می‌دهند کار را اینقدر سخت و پرخطر نکنند. اما حُسن این تعداد لوکیشن این است که تنوع در فضا ایجاد می‌کند و ما این سختی را به جان خریدیم. این کار خیلی سخت بود به خصوص اینکه خواسته مدیران سازمان این است که بودجۀ کمتری برای این مجموعه صرف شود.

باید بگویم پیدا کردن لوکیشن خیلی زمان برد. در گذشته صاحبان لوکیشن چه مراکز دولتی و چه غیردولتی خیلی خوب با تهیه کنندگان همکاری می‌کردند. حتی برخی نهادها خودشان مشوق بودند و لوکیشن خود را با آغوش باز در اختیار ما می‌گذاشتند. به آن سال‌ها که نگاه می‌کنم می بینم ما خیلی از امکانات را به آسانی و فقط با یک اشاره به دست می آوردیم. این همکاری‌ها آن زمان خیلی بیشتر بود. اما امروز گاهی بعضی ها از کمک کردن پرهیز می کنند و حتی جلوی ما سد ایجاد می ‌کنند. خصوصاً وقتی متوجه می‌شوند کار برای تلویزیون است خیلی همکاری نمی ‌کنند و این کار را یک مقدار سخت می کند. سخت  تر از آن این است که یا به دلیل اقتصادی یا به هر دلیل دیگری هر کسی که به اهل سینما و تلویزیون می رسد فکر می ‌کند کسی که در این زمینه فعالیت می‌کند خیلی مرفه و بی درد است برای همین همۀ مطالباتش را باید از اینها طلب کند. البته در بسیاری مقاطع چه در بخش ‌های خصوصی و چه دولتی، کسانی هستند که هنر را دوست دارند و به اهل فرهنگ احترام می گذارند و همکاری صمیمانه‌ای دارند. این بی ‌انصافی است اگر به آن نپردازم.

از طرفی این موضوع باعث شده هزینه ها بالا رود و تولید ما هر روز گرانتر می شود. البته هزینه های تولید در همه جای دنیا گران است ولی در ایران تا چند سال پیش این طور نبود. امروز شرایطی پیش آمده است که برای کوچکترین نیازی که طلب می کنیم باید همان لحظه پولش را نقد بپردازیم تا بتوانیم مهیایش کنیم. دیگر ریش سفیدی و ریش گرو گذاشتن معنا ندارد. یعنی هر برندی، هر کارخانه‌ ای، هر تولیدی و هر خانه ‌ای را برای لوکیشن می‌ رویم باید آنی مطالباتش را بپردازیم.

گاهی اوقات به خاطر این مشکلات تصمیم می‌گیرم دیگر ادامه ندهم چون دستم به جایی بند نیست و هیچ راهِ قانونیِ روشن و معینی برای استفاده از لوکیشن وجود ندارد. مثلاً من وقتی می ‌خواهم با صاحب لوکیشن قرارداد ببندم اگر بگویم آیا شما مالک این خانه هستید و می‌خواهم برای اطمینان سند خانه را ببینم، بهشان بر می‌خورد و هرگز همراهی نمی کنند. درنتیجه ما باید به آن چیزی که می‌ بینیم اعتماد کنیم. از طرفی وقتی هم یک قرارداد مثلاً برای پنج روز با صاحب لوکیشن بسته می‌شود هیچ ضمانتی وجود ندارد که بعد از چهار روز عذر ما را نخواهد.

نمی‌شود برای این موضوع یک سازوکار چید تا روند اجاره لوکیشن بدون مشکل پیش برود؟

 در بخش سینما در ساختار شورای تهیه کنندگان داریم سعی می‌کنیم بتوانیم به یک ساز و کار مناسب در این زمینه برسیم. ولی رسانه ملی می تواند نقش بسیار پررنگ تری در این زمینه داشته باشد. در واقع آنها می‌توانند مردم  را تشویق کنند تا با گروه‌های فیلم سازی همکاری کنند چرا که دامنۀ نیاز ما وسیع است. مثلاً وقتی در خیابان می خواهیم کار کنیم به اداره برق، سازمان آب، راهنمایی و رانندگی و همچنین حمایت همسایه ‌ها نیاز داریم. اما متاسفانه گاهی با یک انتظاراتی مواجه می شویم که اصلاً نمی توانیم پاسخگو باشیم. به خصوص بعضی از سازمان های دولتی که اصلاً اکراه دارند ما را همراهی کنند.  ماحصل این موضوع این است که کار را در عرصۀ تولید برای تهیه کننده سخت می ‌کند. برای همین تهیه کننده‌ ها و بچه های تولید می گویند هر چه لوکیشن ساده‌ تر باشد حرص  و جوش ها کمتر است و هزینه‌ ها را می‌شود کنترل  کرد.

فرضاً وقتی می‌ خواهیم برویم در یکی از فرودگاه  های کشور کار بکنیم، مثلاً من باید از هواپیما تصویر داشته باشم و شخصیت فیلمم باید مسافرت بکند. یک فرودگاه لوکیشنی نیست که من بتوانم بسازم، امکانی برای کل ملت است. فرودگاه باید با ما همکاری کند. اما ببینید چند نوع قید و بند را من باید بپذیرم تا بتوانم یک تصویر داشته باشم. هیچ جای دنیا اینطور نیست. یعنی در واقع در کارخانه می‌ رویم همینطور است، در ادارات دولتی می‌ رویم همینطور است. مگر ما از کجا آمدیم و می ‌خواهیم چه بکنیم؟! بعد هم این وسط یک واسطه ‌هایی خودبه خود شکل می گیرد که باعث می‌شود کار سخت تر شود.

 رابطۀ مستقیمی که در گذشته بین تهیه کننده و صاحب لوکیشن بود امروز خیلی کم شده است. امیدوارم این زیرساخت های سینمایی و تصویربرداری به معنای لوکیشن جدی گرفته شوند. تهیه یک لوکیشن که بتواند بسیاری از این نیازها را تامین بکند، برای تلویزیون، شهرداری و وزارت ارشاد کار سختی نیست، اما به نظر می ‌آید تا حالا این موضوع خیلی جدی گرفته نشده است و برای همین هر روز همۀ تولیدات با یک مجموعه‌ ای از مشکلات مواجه هستند. شاید به این خاطر باشد که برخی فیلم‌سازان ترجیح می دهند آرام آرام به کمترین بسنده می‌کنند و بعد هم سطح کارها پایین می ‌آید و نازل می شود. اتفاق ناگواری که پس از این اتفاق می افتد این است که فیلم‌ها همه یکسان می‌شوند و همه در یک لوکیشن کار می کنند.

فکر می ‌کنید این واسطه گری سازمان  یافته است؟

 نه، من اصلاً اعتقادی به این سازمان  یافتگی ندارم، چون زمانی سازمان یافتگی معنی پیدا می ‌کند که یک اتاق فکر و یک مافیا این پروژه را ساماندهی کرده باشد.

به نظر شما چرا این نگاه بلند مدت برای مدیران وجود ندارد که بخواهند زیرساخت‌های مربوط به محلهای فیلمبرداری را مهیا کنند؟

 شما چند نفر از مدیران را سراغ دارید که بداند سال بعد هم است؟ مادامی که مدیر نمی داند چند ماه دیگر سر کار است مجبور است فقط به روز خود فکر کند چرا که امنیتی برای برنامه  ریزی ‌هاش وجود ندارد. مثلاً  پروژه در جستجوی آرامش از زمانی که به آن فکر شده تا الان نزدیک به چهار سال می‌گذرد و در این مدت پنج مدیر تغییر کرده‌اند.

وقتی مدیری می‌آید نفی آن یکی را می کند، بازهم عوض می‌شود و مدیر جدید می ‌گوید اصلاً سلیقۀ من این نیست! در حالی که اگر یک مدیر داشته باشیم که بدانیم برای 10 سال آینده برنامه دارد، مسئولِ پاسخگویی 10 سال دیگر است. یک سال تجربه و آزمون و خطا می‌ کند اما سال بعد پیشگیری می‌ کند، سال بعد احیا می ‌کند و سال بعد پاسخگو است. اما امروز این گونه است که مدیر فکر می ‌کند تا هستم این سریال را ببرم روی آنتن. من فکر می‌کنم ضرورت دارد عمر مدیران فرهنگی بیشتر باشد چرا که بهبود فرهنگ مسئله‌ای زمانبر است.

تاریخ نشر مطلب:
دوشنبه، -۱۰۹ فروردین -۶۲۱






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده