بلایی که یک ناشناس بر سر مهراب قاسمخانی آورد!

مهراب قاسمخانی نویسنده، اینستاگرامش را با بیان خاطره ای از دوران فعالیتش در فیسبوک به روز کرد. اونوشت:

اوایل دوران فیسبوک، من کم کم داشتم با جذابیت های شناخته شدن آشنا میشدم. تازه موفق شده بودم که اسمم وارد ویکیپدیا بشه. البته تنها توضیح جلوی اسمم "همسر شقایق دهقان" بود... توی همین دوران شیرین بود که یه روز یه نفر برام توی فیسبوک مسیج فرستاد و نوشت، زشته که صفحه فیک برای آقای قاسم خانی درست کردید. منم جوابش رو دادم که خودم آقای قاسم خانی هستم و اگه میخواستم صفحه فیک درست کنم به اسم محمدرضا گلزار درست می کردم نه قاسم خانی!

 قانع نشد. گفت مطمئنم خودش نیستید و من سه تا سوال ازتون می پرسم که اگه جواب دادید باور می کنم. خوشم اومد. بازی بانمکی بود. با خیال راحت کفتم باشه بپرس. پرسید گوشی آقای مدیری چیه؟ چه می دونستم؟ مهران هفته ای یه گوشی عوض می کرد. منم اصلاً اهل گوشی نبودم که اگه دیده بودم هم بدونم چیه. همین رو بهش گفتم. یه لبخند فرستاد که معنیش این بود که خر خودتی. قضیه برام جدی تر شد. گفتم سوال بعدی رو بپرس. پرسید تولد آقای رضویان چه روزیه؟ کلاً حدودش رو هم نمیدونستم. ارفاق هم کرد. گفت ماهش رو هم بگی کافیه. دیگه شاکی شدم. گفتم اینا چیه می پرسی؟ من تولد خودم رو به زور یادم نگه می دارم. یه سوال بپرس که مربوط به خودم باشه. بازم لبخند فرستاد و گفت باشه. پلاک خونه پدری خانم دهقان چنده؟.... بلد نبودم... خب خونه شون ته کوچه بن بست بود و پلاک دونستن لازم نداشت. اومدم توضیح بدم، گفت خجالت بکش. زشته. زشته. آدمای عقده ای به اسم بقیه صفحه باز می کنن. دیگه هر چی هم مسیج دادم جوابم رو نداد... آخرش نتونستم ثابت کنم خودمم. قشنگ تحقیر شدم!

پ.ن اول: این عکسا رو دیروز یکی از دوستان اینستاگرام برام دایرکت کرد و گفت جلوی لوکیشن شبهای برره ازمون گرفته. مررسی

پ.ن دوم: دخترم قد بچه سوسک بود اون روزا. بعداً بزرگ شد، توله سگ شد!!

تاریخ نشر مطلب:
شنبه، ۰۱ مهر ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده