سریال «امام علی (ع)» چگونه ساخته شد؟
مجموعه تلویزیونی «امام علی(ع)» ۲۳ سال پس از تولید این شبها در حالی روی آنتن شبکه آیفیلم میرود که هنوز جذابیت روزهای اول خود را دارد و کهنه نشده است.
به گزارش خبرنگار ما و به نقل از فارس مجموعه تلویزیونی امام علی(ع) داود میرباقری فیلمنامه سریالی با عنوان «خاری در گلو» را براساس زندگی حضرت علی(ع) به صدا و سیما ارائه داد که پس از فراز و نشیبهای بسیار سرانجام در سال ۱۳۷۳ با حضور ۱۵۰ بازیگر اصلی و بیش از ۵ هزار هنرور از نیروهای ارتش مقابل دوربین رفت. ساخت سریال حدود چهار سال به طول انجامید و سرانجام پخش مجموعه از سال ۱۳۷۵ در شبکه یک سیما آغاز شد.
در این سریال بازیگرانی هم ایفای نقش کردهاند که امروز دیگر در میان ما نیستند؛ از جمله آنها میتوان به زنده یاد مهدی فتحی، رضا خندان، جواد خدادادی، رضا کرم رضایی، عباس امیری، منصور والامقام، حسین پناهی، نعمت الله گرجی، توران مهرزاد، سروش خلیلی، احمد قدکچیان، علی اصغر گرمسیری، باقر صحرارودی و ... اشاره کرد و با قرائت فاتحهای یاد و خاطره این هنرمندان را گرامی میداریم.
اما حالا که مصادف با تکرار این سریال در شبکه آیفیلم و همچنین ایام شهادت امام علی(ع) شده، در ادامه گفتوگو با داریوش ارجمند(بازیگر نقش مالک اشتر)، ویشکا آسایش(بازیگر نقش قطام) و کریم اکبری مبارکه (بازیگر نقش ابن ملجم مرادی) را در ادامه میخوانیم:
داریوش ارجمند: از بازی در نقش مالک اشتر وحشت داشتم
-من آن زمان مطلقا آقای میرباقری را نمیشناختم. یک روز من را صدا کرد و رفتم صحبتی شد. نگاهی انداختم به کسانی که قرار بود در این سریال ایفای نقش کنند. بعد هم رفتم به مشهد. خوب برای من که تاریخ خواندهام و شاگرد دکتر شریعتی بودم و امام علی(ع) را از زبان او شنیدم و عظمت امام علی(ع) را از زبان او در دوران دانشجویی درک کردهام، خیلی وحشت داشتم که این نقش را بازی کنم. چون آن موقع حداقل 50 دبیرستان در ایران وجود داشت که نام آنها مالک اشتر بود، گروه هنری به نام مالک اشتر داشتیم، تیپ و لشکر در جبهه به اسم مالک اشتر بود، در مشهد چند مسجد به نام مالک اشتر بود، پادگان به این نام داشتیم. این آدم در ایران با فاصله زیادی از امام علی (ع) در رتبه دوم قرار دارد و به عنوان فردی که در رکاب ایشان بوده، شناخته میشود.
* اگر بد بازی میکردم باید از ایران میرفتم
برای من مهم نبود که یک کاری بکنم و پولی بگیرم. بلکه برای من ارزش این کار خیلی مهم بود و چیزهایی که درباره ایشان میدانستم و به آنها عشق میورزیدم. آرزو داشتم که ای کاش موقعی بودم که میتوانستم نوکری امام علی (ع) را بکنم. اینها همه برای من مساله بود و این موقعیت برای من به وجود آمد. ولی وحشت داشتم به خاطر اینکه اگر آن شخصیت را بد بازی میکردم، قطعا بدانید که باید از ایران میرفتم. چون یک تصور ذهنی بزرگی از این سردار امام علی (ع) در ذهن شیعیان وجود داشت.
* استخاره بد آمد/ به میرباقری گفتم بازی نمیکنم
به همین دلیل در مشهد نزد یکی از دوستانم به نام آقای سید محسن مصطفیزاده که شاعر و فرد مؤمنی است رفتم و گفتم در حرم امام رضا(ع) برای من یک استخاره بگیرد. نگفتم که برای چه موضوعی هم استخاره میخواهم. استخاره هم گرفت و آمد گفت بد آمده. گفتم چرا؟ آیهاش را برایم را بنویس. نوشت و آیه این بود که کسانی که در صف نماز با شما میایستند، از شما که دور میشوند، به استهزاء شما میپردازند و مسخرهتان میکنند. آن را نوشت و به من داد. مدتی بعد به تهران رفتم و آقای میرباقری نتیجه را از من جویا شد، گفتم من نمیتوانم بازی کنم. گفت چرا؟ گفتم به من گفتهاند بازی نکنم. خیلی حیرت زده شد. گفت کی؟ فکر میکرد کسی از این کارگردانها یا بازیگران این حرف را به من زده است، گفتم کسی است که تو هم او را قبول داری. گفت کیست؟ من هم کیفم را باز کردم و کاغذ استخاره را دستش دادم. وقتی خواند، حیرت زده شد. گفتم با خدا مشورت کردم و او موافقت نکرد. بعد هم به مشهد رفتم. خیلی به آقای میرباقری برخورد. دیگر هم سراغی از من نگرفتند، تا اینکه آقای محمد بیگزاده تهیهکننده کار آمدند به مشهد. آن موقع مدیر کل من حاج حسن آقای خامنهای، برادر مقام معظم رهبری بودند، ایشان من را به اتاقشان صدا کردند، وقتی رفتم دیدم آقای بیگزاده آنجا نشستهاند، آقای خامنهای گفتند چرا شما با تلویزیون کار نمیکنید؟ من هم گفتم استخاره کردهام. ایشان هم پاسخ دادند که در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. تو رفتهای و در جستوجوگر، نقش شیطان بازی کردهای، حالا نقش مالک اشتر را بازی نمیکنی؟ گفتم به هر حال من روی نقشهایم حساسیت زیادی دارم. ایشان به من گفتند خوب دوباره یک استخاره دیگر بکن.
* همه عوامل سریال امام علی (ع) عوض شدند
ما در ماه محرم یک هیئت عزاداری در مشهد داریم. شب عاشورا که به هیئت رفته بودم، دوباره از همان دوستم خواستم تا به حرم برویم و برایم دوباره استخاره بگیر. او هم نماز خواند و استخارهای گرفت، بعد هم گفت که نمیدانم ماجرا چیست ولی این بار دیگر نه نمیتوانی بگویی. گفتم چرا؟ گفت آیه فرمان ساختن کعبه به ابراهیم آمده است. این فرمان است و نمیتوانی نه بگویی. گفتم بنویسش. خیلی حالم بد شد. به هر حال آمدم تهران و آقای میرباقری دوباره پیگیری کردند. گفتم سمعا و طاعتا. گفت برو و در راهرو چارت عوامل را نگاه کن. خیلی عجیب است. شاید جوان و مردم امروز این حرفها را باور نکند، اما من که نمیخواهم خودشیرینی کنم. رفتم چارت را نگاه کردم و دیدم یک نفر از هنرپیشههایی که قبلا انتخاب شده بودند، این بار نیستند. فیلمبردار، طراح صحنه، طراح لباس و ... همه گروه عوض شده بود. البته میرباقری خودش هم متوجه نکته عظیمی شد که به هر حال از یک جاهایی نگاههای سنگین روی کاری که میکند، هست. توجه مولای من به سریال امام علی (ع) همین بود که تا به امروز با توجه به همه کارهایی که انجام شده و حتی کارهایی که خود میرباقری انجام داده، نتوانسته به زیر زانوی سریال امام علی (ع ) هم برسد. حتی با همین سریال پرطمطراق و پر زرق و برق ده ساله مختارنامه. آخر مختار ثقفی اصلا با علی ابن ابیطالب قابل مقایسه نیست و مقایسهشان قیاس معالفارغ است. خیلی هم خوشحالم که در این سریال نبودم. البته جایی هم برای من نبود. کسی به من گفت که چرا در این سریال بازی نکردی؟ گفتم برای اینکه میدانستند جای من در این سریال نیست.
ویشکا آسایش: هیچ نقشی برایم جای قطام را نمیگیرد
*برسیم به شاهنقشهای شما یعنی سریال «امام علی (ع)» که بار دیگر روی آنتن رفته. هیچ وقت پیش آمده بنشینید و تکرارش را ببینید؟
-باورتان میشود من هیچ وقت امام علی (ع) را کامل ندیدهام، چون موقع پخشش ایران نبودم.
* خب چرا DVD آن را نمیخرید؟
DVD آن را دارم اما فرصت دیدنش پیش نمیآید.
* همه تصور میکنند بازیگری که با یک نقش به شدت مورد توجه قرار میگیرد حتماً تمام پلانهایش را هم حفظ است.
-تنها چیزهایی که از امام علی (ع) حفظم، لحظات و خاطرات نابی است که سر فیلمبرداری داشتیم. دو قسمت اول را از تلویزیون دیدم و بعد از ایران رفتم. مادرم زنگ میزد و برایم تعریف میکرد.
* حدود 25 سال از زمان تولید امام علی (ع) میگذرد. اگر دوباره به همان زمان برگردید، باز هم تصمیم میگیرید بعد از بازی در این سریال مهم به انگلیس بروید و مدتها از بازیگری دور بمانید؟
-صد درصد دوباره همان کار را انجام میدادم و میرفتم. درس خواندنم در انگلستان بهترین تجربه زندگیام بود و با تمام سختیهایش من را ساخت. آنجا کلی تجربه به دست آوردم که بابت همین کلی به خاله و شوهر خالهام که در آن مدت پیش آنها زندگی کردم، مدیون هستم.
* وقتی بازیگر شدید، نگاهها در خانوادهتان عوض شد دیگر؟
-بله، وقتی امام علی (ع) را بازی کردم و سریال گل کرد، تازه همه گفتند ویشکا معلوم بود که یک استعدادی دارد.
* گفتید سرضبط سریال امام علی (ع) مدام منتظر آمدن ویزا بودید، اینطوری تمرکز داشتید کار را درست انجام دهید؟
-بله، تمرکزم خیلی خوب بود. وقتی میرفتم جلوی دوربین دنیای اطرافم را خاموش میکردم. منتها دو سه هفته آخر آنقدر از بازیگری خوشم آمده بود که وسوسه شده بودم نروم، بمانم و بازیگر شوم.
* وقتی قرار شد سریال امام علی (ع) را بازی کنید، بازیگرها را اصلاً نمیشناختید؟
-نه اصلاً. آقای میرباقری همیشه میگفت ویشکا آمد جلوی این همه آدم قَّدَر ایستاد اما اصلاً نمیدانست. دیالوگ بگویم. اصلاً نمیدانستم پرستویی یا داریوش ارجمند چه کسانی هستند. وقتی داشتم پشیمان میشدم که نروم خارج و همینجا بمانم، همین دوستان عزیز نصیحتم کردند که این کار را نکن، برو درست را بخوان و با دست پر برگرد.
* هیچ وقت هم راجعبه کار اطلاعاتی در اختیارتان نگذاشت؟
-اصلاً نمیخواست بگوید حالا که فامیل من آمده باید همه چیز تغییر کند. فکرش این بود حالا که آمدهای و بازیگر شدهای باید خودت تا تهش بروی و روی پای خودت باشی. روز اول گفت ببین این کار شوخی نیست. باید آنجا به حرف همه گوش بدهی، صبح زود بیدار شوی، تا ساعتی که میگویند کار کنی. لوسبازی در نمیآوردی و...
* اگر بخواهید به سریالهایی که تا به حال کار کردهاید، نمره بدهید چطور نمره میگیرند؟
-هیچچیزی جای قطام را برای من نمیگیرد، چون اولین کارم بوده و یک نوع ابهت و درس برایم دارد. برای همین نمیتوانم آن را با بقیه کارهایم مقایسه کنم. در فیلمهایم «دارابی» بهترین است.
* یادتان میآید کدام سکانس بود که خیلی میرباقری با شما وارد چالش شد تا درست دربیاید؟
-در سکانسی که با شمشیر نخها را پاره میکنم. پرسید: «تا حالا شمشیر دستت گرفتی؟» گفتم: «نه». گفت: «این شمشیر را بگیر، بیا جلو طوری به نخها بزن که یکی دو تا از آنها پاره شود.» شمشیر را که زدم، ردیف همه نخها پاره شد و ریخت! وقتی همه را پاره کردم، آقای میرباقری خندیدند و گفتند: «لازم نبود همه پرده را پارهکنی.»
کریم اکبریمبارکه: مادرم از ایفای نقش ابنملجم ناراحت شد
-من در حال بالا رفتن از پله های ساختمان تولید سازمان صداوسیما بودم و آقای میرباقری در حال پایین آمدن بودند که آنجا من را دید و گفت ریش هایت را نزن و بگذار بماند من با تو کار دارم. من هم گفتم چشم.
کاملا اتفاقی هم را دیدیم. آن روز هم چیزی نگفتند. من آن موقع سر کار آقای بیضایی بودم. گفتم چشم. من یک ماه دیگر کارم تمام می شود و دیگر ریش هایم را نمی زنم. البته من آن موقع بیشتر دستیاری می کردم و کمتر بازی می کردم.
گذشت تا اینکه یک روز دیدم نامه ای روی تابلو زده اند در اداره تئاتر که این اسامی بیایند تله فیلم (سیمافیلم) که از طرف آقای میرباقری بود. من هم گفتم حتما سریالی که می خواهد بسازد عوض شده و نرفتم... گفتم در آمپاس قرارش ندهم. گفتم شاید قبلا کار دیگری میخواسته بسازد و حالا تصمیمش عوض شده و قصد ساخت سریال امام علی(ع) را دارد. من هم که چشمهایم رنگی است و به درد عربستان نمی خورم. بعد از مدتی دوباره یک نامه دیگر زدند که اسم چند نفر همراه با اسم من بود تا برویم پیش اقای میرباقری. وقتی رفتم گفت چرا الان می آیی؟ من اولین نفر به تو گفتم. من هم گفتم داوود جان من فکر می کردم شما قبلا میخواستی یک کار دیگر انجام بدهی، الان هم که سریال امام علی(ع) را میسازی، نمی خواستم شما را تحت فشار قرار بدهم. چون رنگ چشمهای من به درد کار شما نمی خورد. گفت نه... من همان موقع که گفتم می دانستم تو را برای چه نقشی میخواهم. من هم گفتم ببخشید... بهتر بود که من همان بار اول می آمدم و از شما کسب تکلیف می کردم.
-ابتدا آقای میرباقری چند جلد کتاب به من داد و گفت ببر این ها را بخوان و بعد بیا با هم صحبت کنیم. راجع به امام علی(ع) بود. 6 جلد کتاب راجع به این شخصیت بزرگوار بود که هر کدام را یک نفر ترجمه کرده بود. کتاب ها را کلی خواندم و روی شخصیت خاصی نُت برداری نکردم. بعد هم گفتم چه نقشی را برای من در نظر گرفته ای؟ با آقای شریفی نیا هر دو به من خندیدند. گفت حالا به تو می گویم. هفته بعد که رفتم، دوباره گفتم که چه نقشی قرار است بازی کنم؟ گفت ابن ملجم مرادی... من خودم خشکم زد. گفتم داوود جان تو در من چه دیده ای که تصمیم گرفتی این نقش را من بازی کنم؟ نمی دانم آقای میرباقری یا آقای شریفی نیا بود که گفتند نقش دیگری برای من در نظر گرفته بودند اما به دلیل اینکه باید لنز می گذاشتم در چشمانم و آقای مؤمنی سر سریال کوچک جنگلی چشمش به خاطر لنز آسیب دیده بود، برای من یک نقش دیگر در نظر گرفتند. قبل از اینکه کار کنم، آقای میرباقری به من گفت که نقشی را بازی می کنی که به یادگار می ماند. نقش کوچک اما بزرگ...
- راستش من ترسیدم برای این نقش...نقشی خاص که اصلا خیلی سخت است... ببینید وقتی که من یک نقش عام بازی می کنم، تماشاچی درباره اش می گوید که خوب است یا بد است.. اما وقتی یک نقش خاص را بازی می کنم در مقابل ابر مرد تاریخ، امکان دارد که کار را با سر بزنم زمین. این ترس را من داشتم... از خود امام علی(ع) خواستم که کمک کند تا این نقش را ایفا کنم. نمی خواستم نقش را عالی بازی کنم، می خواستم 50، 50 باشد... سه روز قبل از اینکه بروم جلوی دوربین خدا را گواه می گیرم که خواب نداشتم. آن موقع در بندر عباس فیلمبرداری می کردیم و بچه های گروه شاهد بودند که شب بیدار بودم. من این خصلت را دارم که شب قبلی که بخواهم بروم جلوی دوربین خواب راحت ندارم. سر مختارنامه هم همینطور بودم. خلاصه رفتم جلوی دوربین و اولین سکانس را گرفتیم و گفتم آقای میرباقری اگر خوب نشده بگو تا من بیشتر روی نقش کار کنم، اما او گفت نه همین طور که جلو میروی خوب است، ما هم حواسمان هست. شکر خدا حاصل هم آنچه شد که در سریال دیدید.
- چون ما بازیگر هستیم، لم این طور بازی کردن ها را بلدیم. اگر 50 سال پیش بود شاید من پس از ایفای نقش ابن ملجم دیگر نمی توانستم در خیابان راه بروم. ولی به خاطر پشت صحنه هایی که پخش می شود، مردم می فهمند که دزد و پلیس با هم غذا می خورند و می فهمند که فیلم است. بله... در گذشته افرادی که در تعزیه نقش شمر را بازی می کردند، گاهی وقت ها قصد جانش را می کردند. من خودم در محله سید اسماعیل حدود 52 الی 53 سال پیش که تعزیه می رفتم، می دیدم که برخی قصد جان بازیگر شمر را می کردند و مردم او را فراری می دادند. مردم تا این حد خونشان به جوش می آمد. آن تعزیه در تهران ممنوع شد و گروهش آن را در روستای رامشه برگزار می کنند اما دیگر مردم آن تعصب قبل را ندارند. چون متوجه شده اند که آن طرف هنرپیشه است.
- مادرم خیلی ناراحت شد. گفت نقش یکی از سربازان حضرت علی (ع) را بازی می کردی. گفت چرا بین همه این نقش ها این را انتخاب کردی مادر؟ گفتم که مادر آقای میرباقری گفتند که این نقش را بازی کنم.
- عرض کنم، از آنجایی که بلند شدم تا ضربه را بزنم تا جایی که ضربه را می زنم، سه ماه فاصله دارد. حرکت که می کنم، شمشیر را بالا می برم یک پلان است و تمام می شود، کات می خورد... سه ماه بعد ضربه را می زنم. چون باید سقف لوکیشن را آجر کاری می کردند بعد من آمدم و این پلان را گرفتم. یک خاطره ای هم دارم... آن سالها در ماه رمضان کار می کردیم و آقای میرباقری آمد و گفت کریم جان برای اینکه بیشتر حس بگیری و در نقشت فرو بروی میخوام ضربت زدن را بگذارم سحر روز 19 رمضان.گفتم به خدا قسم محال است که بیایم سر فیلمبرداری. آقای میرباقری هم گفتند شوخی کردم و میخواستم ببینم این حرف را بزنم چه میگویی. گفتم اصلا خودم دیوانه میشوم داوود جان. او هم گفت نه. گذاشتند ماه رمضان تمام شد و دو ماه بعد گرفتند.هیچکس نبود. فقط دوربین بود. مازیار پرتو پشت دوربین بود و من ضربه را به سمت دوربین فرود آوردم.
برچسب ها:
سریال «امام علی (ع)» چگونه ساخته شد؟- مطالب مرتبط
- آرش داودی: حضور بازیگران کمدی در سریال مناسبتی «ماهچراغ» مخاطب را جذب میکند
- «ماهچراغ» روی آنتن شبکه پنج سیما می رود
- فهرست همه فیلمهای تلویزیون در نوروز 1400
- «نوشدارو» روی آنتن شبکه سلامت می رود
- چالش کلاهگیس برای بازیگران زن در تلویزیون!
- علیرضا خمسه راز مگوی «پایتخت» را فاش کرد!
- پوراحمد: با بُکن نَکنهای صداوسیما کنار نمیآیم!
- تمام سریالهایی که حمایت «اوج» را داشتهاند
- سرنوشت عجیب کوچولوهای بازیگری که محو شدند
- ماجرای پخش قسمت جنجالی پت و مت از تلویزیون
نظرات کاربران
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- زیباترین بازیگران زن ایرانی در رتبه بندی جهانی
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- برپایی نمایشگاه عکس در خانۀ عکاسان جوان
- کدام هنرمندان در امور خیریه فعالند؟
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- اکبر عبدی با دخترهایش روی صحنه رفت!
- بازی علی نصیریان در تئاتر شهاب حسینی
- حضور یک بازیگر زن ایرانی در سینمای ترکیه
- 12 گام برای نوشتن یک فیلمنامه ی انیمیشن
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- تحلیلی برفیلم «سولاریس» /احساس گناه!
- یک بازیگر زن سینما و تلویزیون، کشف حجاب کرد!
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- موسسات فرهنگی و هنری از پرداخت 25 درصد مالیات معاف می شوند
- نقد و بررسی فیلم «ستیغ اره ای» ساخته مل گیبسون
- چرا صداوسیما و دولت باید روزنامه داشته باشند؟
- اعتبار خرید کتاب از نویسندگان به ۴ میلیارد تومان افزایش یافت
- پرطرفدارترین خواننده های ایرانی در اینستاگرام
- ده فیلم مناسب برای درون گراها و انزوا طلبان!
- وقتی مجری ها در صداوسیما حکومت می کنند!
- هم پیمان با کازابلانکا!
- ببینید: خواستگاری دخترجوان از احسان علیخانی!
- نگاهی به فیلم «یک روز بخصوص» از منظر پیچیدگی های شخصیتی
- عکسهای اکران خصوصی فیلم «ساعت 5 عصر»
- «بچه مهندس ۳» سریال مناسبتی شبکه دو شد
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- نگاهی به چند اثر حاضر در جشنواره فیلم فجر
- قدیمی ترین عکاسی تهران بسته شد! + عکس
- حمله کاربران به پیج بازیگر زن به خاطر تسلیت به محمود احمدی نژاد
- حیوانات ماشینی در شبکه پویا
- تماشاخانه ایرانشهر و ماجرای ستارههای پایتخت!
- تمرین بازیگری در خانه
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- نگاهی به فیلم تک خال در حفره اثر بیلی وایلدر
- گزارش تصویری از اختتامیه جشنواره فیلم کودکان
- کچلهای سینما، از جمشید آریا تا صفر کشکولی!
- عكس/گريم پسرانۀ بازيگر زن معروف ايراني
- نگاهی به فیلم«خفه گی»/ ناهمگونی فرم و محتوا!
- آغاز تصویربرداری «از یادها رفته» از ۱۷ تیرماه
- "دورهمی" چگونه تبدیل به "شبنشینی" شد؟!
- برنامه تلویزیونی «مثبت و منفی پنج»
- بشنوید: گل عشق باصدای رضا بهرام
- نگاهی به فیلم "پاپ"/ عشق و چیزهای دیگر
- «روتوش» بهترین فیلم کوتاه جشنواره کراکوف
- از حامد همایون تا مهرداد جم و پرواز همای/تمام خوانندگان ایرانی که اسم و فامیل فِیک دارند!
- کمدین هایی که نقش جدی بازی کردند/ از مهران غفوریان تا رضا عطاران و جواد عزتی
- ماندگار ترین دیالوگ های سریال «بازی تاج و تخت»
- بازیگر مشهور سینما به قتل رسید!
- پرفروش ترین فیلم های گروه «هنر و تجربه»
- برگزیدگان جشنواره جهانی فیلم فجر معرفی شدند
- قباد شیوا با «زمزمهها» به دیلمان میآید
- سریال «شب شیشهای»
- زاویه های دوربین در سینما
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- زیباترین بازیگران زن ایرانی در رتبه بندی جهانی
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- برپایی نمایشگاه عکس در خانۀ عکاسان جوان
- کدام هنرمندان در امور خیریه فعالند؟
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- اکبر عبدی با دخترهایش روی صحنه رفت!
- بازی علی نصیریان در تئاتر شهاب حسینی
- حضور یک بازیگر زن ایرانی در سینمای ترکیه
- 12 گام برای نوشتن یک فیلمنامه ی انیمیشن
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- تحلیلی برفیلم «سولاریس» /احساس گناه!
- یک بازیگر زن سینما و تلویزیون، کشف حجاب کرد!
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- موسسات فرهنگی و هنری از پرداخت 25 درصد مالیات معاف می شوند
- نقد و بررسی فیلم «ستیغ اره ای» ساخته مل گیبسون
- چرا صداوسیما و دولت باید روزنامه داشته باشند؟
- اعتبار خرید کتاب از نویسندگان به ۴ میلیارد تومان افزایش یافت
- پرطرفدارترین خواننده های ایرانی در اینستاگرام
- ده فیلم مناسب برای درون گراها و انزوا طلبان!
- وقتی مجری ها در صداوسیما حکومت می کنند!
- هم پیمان با کازابلانکا!
- ببینید: خواستگاری دخترجوان از احسان علیخانی!
- نگاهی به فیلم «یک روز بخصوص» از منظر پیچیدگی های شخصیتی
- عکسهای اکران خصوصی فیلم «ساعت 5 عصر»
- «بچه مهندس ۳» سریال مناسبتی شبکه دو شد
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- نگاهی به چند اثر حاضر در جشنواره فیلم فجر
- قدیمی ترین عکاسی تهران بسته شد! + عکس
- حمله کاربران به پیج بازیگر زن به خاطر تسلیت به محمود احمدی نژاد
- حیوانات ماشینی در شبکه پویا
- تماشاخانه ایرانشهر و ماجرای ستارههای پایتخت!
- تمرین بازیگری در خانه
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- نگاهی به فیلم تک خال در حفره اثر بیلی وایلدر
- گزارش تصویری از اختتامیه جشنواره فیلم کودکان
- کچلهای سینما، از جمشید آریا تا صفر کشکولی!
- عكس/گريم پسرانۀ بازيگر زن معروف ايراني
- نگاهی به فیلم«خفه گی»/ ناهمگونی فرم و محتوا!
- آغاز تصویربرداری «از یادها رفته» از ۱۷ تیرماه
- "دورهمی" چگونه تبدیل به "شبنشینی" شد؟!
- برنامه تلویزیونی «مثبت و منفی پنج»
- بشنوید: گل عشق باصدای رضا بهرام
- نگاهی به فیلم "پاپ"/ عشق و چیزهای دیگر
- «روتوش» بهترین فیلم کوتاه جشنواره کراکوف
- از حامد همایون تا مهرداد جم و پرواز همای/تمام خوانندگان ایرانی که اسم و فامیل فِیک دارند!
- کمدین هایی که نقش جدی بازی کردند/ از مهران غفوریان تا رضا عطاران و جواد عزتی
- ماندگار ترین دیالوگ های سریال «بازی تاج و تخت»
- بازیگر مشهور سینما به قتل رسید!
- پرفروش ترین فیلم های گروه «هنر و تجربه»
- برگزیدگان جشنواره جهانی فیلم فجر معرفی شدند
- قباد شیوا با «زمزمهها» به دیلمان میآید
- سریال «شب شیشهای»
- زاویه های دوربین در سینما