کارگردان فیلم «تگزاس»: اگر مسئول سینما بودم ۷۰درصد ظرفیت اکران را به فیلمهای مفرح می‎‌دادم!

مسعود اطیابی بعد از ساخت فیلم ارگانی «ماه گرفتگی» که دو سال بعد از تولید همچنان پشت خط اکران مانده این روزها کمدی-ماجرایی «تگزاس» را روی پرده دارد که با الگوبرداری از یک فیلمفارسی به نام «سه دلاور» از محصولات استودیوی میثاقیه تولید شده و توانسته فروش مطلوبی هم داشته باشد.اطیابی در گفتگویی که با محمدصادق عابدینی در روزنامه «جوان» داشته و بهانه اش چرایی توجه بدنه سینمای ایران به ژانر کمدی بوده، ادعاها و اظهاراتی را درباره سینمای ایران بیان داشته که مرورش بد نیست به خصوص که از کارگردانی سرزده که هم فیلم ارگانی میسازد و هم فیلم بفروش برای سینمای بدنه.

چرا این روز‌ها اغلب فیلم‌های کمدی خوب می‌فروشند؟

با توجه به جدول فروش می‌شود گفت: ژانر‌های مختلف به صورت موازی از فروش خوبی برخوردار بوده‌اند، فیلم‌های اجتماعی و دفاع مقدسی هم در رده‌های بالای فروش قرار دارند.

ولی آنقدر که فیلم‌های کمدی خوب می‌فروشند، فیلم‌های جدی با اقبال روبه‌رو نمی‌شوند!

شاید دلیلش این است که مردم نیاز به شادی دارند. از آن طرف هم فیلم‌های کمدی وجود دارد که در این فضا فروش خوبی نداشته و در پایین جدول فروش قرار دارند.دقیقاً به اینجا می‌رسیم که برخی از فیلم‌های کمدی صرفاً بر اساس الگو‌های موفق در گیشه بازتولید می‌شوند، مثلاً خیلی گفته می‌شود که «تگزاس» از الگوی «من سالوادور نیستم» استفاده کرده و فروش خوبی دارد!

این موضوع را قبول ندارم، این دو فیلم اصلاً شبیه هم نیستند، حتی رنگ و لعاب این فیلم‌ها با هم متفاوت است. تنها تشابه‌شان این است که در برزیل ساخته شده‌اند، آن هم در لوکیشن‌های متفاوت. طرح ساخت «من سالوادور نیستم» را هم من به آقای پروین حسینی پیشنهاد دادم.

زمانی قرار بود فیلمی به نام «رؤیای مارسل» در برزیل بسازید، «من سالوادور نیستم» همان فیلم است؟

بله، تقریباً همان طرح است. نشد خودم بسازم و آقای منوچهر هادی ساختند.

قبول دارید در این شرایط سطح کیفی فیلم‌های کمدی افت داشته است؟

عرضه فیلم‌های کمدی متناسب با تقاضا بالا رفته است. برعکس، می‌گویم که سلیقه مردم به شدت بالا رفته و دیگر برای هر فیلمی بلیت نمی‌خرند، کار باید دارای استاندارد‌های بالایی باشد. اگر فیلمی خوب فروش می‌کند، دلیلش این است که مردم آن را به هم پیشنهاد داده‌اند.

خیلی از فیلم‌ها با رقص و موسیقی و الفاظ رکیک ادعای کمیک بودن دارند. آیا به کار بردن هر جمله‌ای می‌تواند دلیل استاندارد بودن باشد؟

من اعتقاد دارم اگر شوخی‌های فیلم بد باشد، خانواده‌ها به دیدن آن نمی‌روند. برای خانواده معیار و اساس تصمیم‌گیری بچه‌ها هستند. وقتی شوخی نامتعارفی در فیلم می‌شود که بچه‌ها متوجه منظور آن نمی‌شوند، خانواده‌ها هم با دیدن آن مشکلی ندارند و از آن استقبال می‌کنند.

یعنی حتی شوخی غیراخلاقی در فیلم نشان داده شد و بچه نفهمید، خانواده‌ها به دیدنش می‌نشینند؟

این موضوع به شرایط جامعه ما بازمی‌گردد، مردم ما به شدت نیاز به شادی دارند. نمونه آن مسابقات جام جهانی است. در شرایطی که باید به خاطر باخت تیم ملی مقابل اسپانیا، مردم ناراحت باشند، به خیابان آمده و پایکوبی کردند، یعنی فرقی نمی‌کرد بازی را ببریم یا مساوی کنیم یا ببازیم، مردم برای اینکه نیاز به شادی داشتند به خیابان می‌آمدند.

در مورد فوتبال مردم از عملکرد تیم‌شان راضی بودند، اما خیلی‌ها از فیلم‌های سخیف کمدی انتقاد می‌کنند!

ما نمی‌توانیم مردم را متهم کنیم که تشخیص نمی‌دهند فیلم سخیف است یا نه، آن هم مردم ما که واقعاً خنداندن آن‌ها کار سختی است. این بحث سخیف را بیشتر منتقد‌های سینما درمی‌آورند. وقتی پول روی جلد مجلات شبه‌روشنفکر رفتن را ندهید، آن‌ها هم نقد منفی می‌کنند و به فیلم لقب سخیف می‌دهند. همین‌ها وقتی پول بگیرند ببینید چطور از یک فیلم تعریف و تحسین می‌کنند، حتی اگر سخیف باشد!

یعنی مردم برای تماشای فیلم به نقد‌هایی که منتقدان می‌نویسند اعتنایی نمی‌کنند؟

نه، نمی‌خواهم اسمی از فیلمی ببرم، اما خیلی از فیلم‌ها را می‌شناسید که منتقد‌ها از آن تعریف کرده‌اند، اما مردم تمایلی به تماشای آن‌ها نداشته‌اند.

الان اوضاع طوری شده که کارگردان‌های زیادی هستند که دنبال ساخت فیلم کمدی‌اند، از خود شما بعد از چند کار غیرکمدی گرفته تا ابوالحسن داودی که ۲۰ سال پیش فیلم کمدی ساخته بوده یا منوچهر هادی که بعد از درام‌های اجتماعی سراغ کمدی آمده، چطور شده همه می‌خواهند کمدی بسازند؟

همان طور که گفتید من سابقه تولید کار‌های کمدی داشته‌ام، آثاری مثل «خروس جنگی» که خوب هم فروخت یا ابوالحسن داودی که کار خوب «نان، عشق، موتور هزار» را ساخت و توانایی کارگردانی فیلم در ژانر‌های مختلف را دارد و منوچهر هادی که نشان داده کارگردان با استعدادی است و سینما را خوب می‌شناسد و آمد فیلم «آینه بغل» را ساخت. اما این‌ها تنها بخشی از فیلم‌هایی است که تولید می‌شود، خیلی از فیلم‌های کمدی هم هستند که اصلاً خوب نیستند و فروش هم نداشتند.

به عنوان یک کارگردان چه شد که بعد از یک کار سیاسی اکران نشده، سراغ کمدی آمدید؟

برای من کارگردان اینکه فیلم چقدر بفروشد تاثیری در دستمزد ندارد که به خاطر پول بیایم فیلم کمدی بسازم. اتفاقاً اگر دنبال پول بودم، باید فیلم ارگانی و رانتی می‌ساختم. آن فیلمی هم که با ارگان‌ها ساختم، رانتی نداشت. همین الان کارگردان‌هایی که فیلم ارگانی می‌سازند، دو تا سه برابر دستمزد عادی از بیت‌المال پول می‌گیرند و فیلمی می‌سازند که یک‌دهم هزینه هم نمی‌فروشند و حتی نمی‌تواند پول تبلیغات و چاپ پوستر را درآورد.

شاید برای شما سودی نداشته باشد، اما قطعاً برای تهیه‌کننده‌ای که فیلم سفارش می‌دهد، ساخت فیلم کمدی سود خوبی دارد!

تهیه‌کننده به فکر این است که در برابر هزینه‌ای که می‌کند درآمد داشته باشد و از سرمایه‌گذاری‌اش سود ببرد. همین تهیه‌کننده اگر کار خوب باشد برای کار بعدی هزینه بیشتری می‌کند و به سینما پول تزریق می‌کند.

تا کی قرار است فیلم‌های کمدی با این حجم زیاد ساخته شود؟ فکر نمی‌کنید بازار سینما از فیلم‌های کمدی اشباع شده و مردم این فیلم‌ها را پس بزنند؟

تا وقتی مردم به شادی نیاز داشته باشند، سینمای کمدی هم خوب می‌فروشد و اشباع نمی‌شود. الان هم در طول سال شاید هفت یا هشت فیلم استاندارد کمدی داشته باشیم که فروش خوبی داشته باشند. نمی‌شود گفت: سینما از فیلم کمدی اشباع می‌شود، من اگر مسئولیت داشتم ۷۰ درصد ظرفیت سینما را به فیلم‌های شاد و مفرح اختصاص می‌دادم.

چرا باید به سینمای کمدی تا این حد توجه شود؟

چون سینما این روز‌ها دارد وظیفه‌ای که تلویزیون انجام نداده را به دوش می‌کشد. تلویزیون ما غم پرورش می‌دهد. شادی می‌تواند به مردم ما قدرت و روحیه دهد و به آن‌ها توان مقابله با دشمن را بدهد. دولت اگر قدرت شاد بودن مردم را متوجه شود، تمام توانش را برای آبادی و آبادانی کشور به کار می‌برد. مردم با دیدن آبادانی شاد می‌شوند.

تاریخ نشر مطلب:
سه شنبه، ۰۲ امرداد ۱۳۹۷






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده