کیت وینسلت از چالش‌های بازیگری‌اش می‌گوید

 

«کیت وینسلت»، هنرپیشه ی مشهور سینمای جهان به حساب می آید و نیازی به معرفی آنچنان ندارد. این بانوی ۴۱ ساله ی بریتانیایی تاکنون شش بار نامزد کسب جایزه ی اسکار شده و در کارنامه ی هنری اش فهرست بلند بالایی از جوایز دیگر به چشم می خورند. او از جمله بازیگرانیست که از کودکی عاشق بازیگری بوده است. او در سال ۱۹۹۱ راهی تلویزیون بریتانیا شد و در چند برنامه حضور داشت تا این که در سال ۱۹۹۴ توانست به لیست بازیگران فیلم «موجودات آسمانی» راه یابد. بازی در این فیلم بود که توجه «جیمز کامرون» را به او جلب نمود و این بازیگر توانست در سال ۱۹۹۷ در فیلم «تایتانیک» به ایفای نقش بپردازد و از خود اثری ماندگار در تاریخ سینما به جای بگذارد. حضور در تایتانیک برای وینسلت به مثابه ی سکوی پرتاب به سوی موفقیت های بیشتر بود. از جمله دیگر آثار ماندگار این بازیگر می توان به فیلم های «درخشش ابدی یک ذهن بی آلایش»، «در جست و جوی ناکجاآباد» و «کتاب خوان» اشاره نمود.

این بازیگر جزو آن دسته هنرمندانیست که کارشان را با خود به خانه شان می برند و حتی در محیط زندگی خود نیز دست از اندیشیدن به کار و حرفه ی خود بر نمی دارند. بعد از حضور در فیلم «The Mountain Between Us» که ۶ اکتبر اکران می شود، قرار شده در فیلم «Wonder Wheel» نیز به ایفای نقش بپردازد. او در فیلم «کوهی میان ما» در کنار «ادریس البا» بازی می کند و بنا به گفته ی خودش فشار روانی این فیلم به قدری برایش بالا بوده که شب ها کابوس این را می بیند که فرزندانش در کوهستان های پوشیده از برف فریاد کمک بر می آورند. «وودی آلن» کارگردانی فیلم «چرخ و فلک» را بر عهده خواهد داشت و کیت وینسلت قرار شده نقش زنی را بازی کند که درگیر ازدواجی ناموفق است و مشغله ی کاری اش مانع دست یابی شخصیت او به زندگی آسوده می شود.

فیلم «کوهستانی میان ما» یکی از موفق ترین نمایش ها را در جشنواره ی فیلم ونیز و تورنتو داشته است و به عقیده ی بسیاری از منتقدان می توان آن را یکی از برترین فیلم های ۲۰۱۷ دانست. متنی که پیش رو دارید گپ و گفتی است که پایگاه خبری «Independent» منتشر نموده است. وینسلت در این مصاحبه از تجربیات اخیر خود در زندگی اش برای مان می گوید. او از سال پر مشغله ای که در حال سپری شدن است می گوید.

    چه طور شد که از شما برای بازی در فیلم «کوهستانی میان ما» تست مقاومت در برابر شرایط سخت گرفتند؟

    من برای آن که به قدر کافی با شرایط دشوار هماهنگ شوم باید کمی تحت فشار قرار بگیرم. من چالش های بازیگری را دوست دارم و از آخرین باری که در یک فیلم مجبور به تحمل چنین فشار فیزیکی و روانی بودم سال های بسیاری می گذرد. علاوه بر این فشار ها مجبور بودم به میزان قابل توجهی از استرس و دلهره ی روزانه ام در صحنه های فیلمبرداری غلبه کنم. من برخلاف بسیاری از بازیگران دیگر، فردی خونسرد هستم و در نتیجه علاقه ای به بازی در فیلم هایی که در سواحل آفتابی اتفاق می افتند ندارم.(همراه با خنده)

    نکته ی ترسناک حضور در این فیلم چه چیزی بود؟

    هر روز قبل از آن که کار را شروع کنیم چالش های بسیاری را در نظر می گرفتیم. این که بالگرد مان سالم است یا خیر، آب و هوا ، طوفان ، کولاک ، سرمای هوا و… از جمله ی این چالش های بودند. هر روز صبح ۴۵ دقیقه طول می کشید تا لباس مخصوص حضور در آن هوای سرد را به تن کنم. درون لباس های خودم باید کیسه های گرم کننده قرار می دادم. سه عدد کیسه ی گرمایی در کنار بازوانم قرار داده بودم. دو عدد کیسه گرمایی قفسه سینه ام را گرم نگه می داشتند. آن کیسه ها در ارتفاعی که ما حضور داشتیم خیلی زود سرد می شدند. چند لحظه حضور در آن هوا باعث می شد نوک انگشت های مان را دیگر حس نکنیم و باید نیم ساعت صبر می کردیم تا بتوانیم بی حسی پا هایمان را رفع کنیم. شرایطی که تجربه می کردیم احساس واقعی تقلا برای زنده ماندن بود.

    با وجود این شرایط سخت می توانم حدس بزنم که حضور در کنار «ادریس البا» هیجان انگیز بوده است.

    صد البته. من قبلاً با او همکاری نکرده بودم. در کل مدت زمان فیلم من و ادریس نقش دو شخصیت اصلی را بازی می کنیم و این مسئله بسیار جالبی برایم بود. به یاد دارم که با خودم فکر می کردم اوه خدای من، باید این فیلم را هیجان انگیز جلوه دهیم و در غیر این صورت فاتحه مان خوانده است. این که قبل از این فیلم از هم شناختی نداشتیم نکته ی مثبتی برای بازی در این فیلم بود. ما نکات بسیاری درباره ی شخصیت بازیگر مکمل مان فهمیدیم. در آن مدت که پیش هم بودیم توانستیم به شناختی از هم برسیم که قادر به پیش بینی آن چه در فکر طرف مقابل مان می گذشت بودیم.

    بیشتر دوست دارید چه نوع نقشی را بازی کنید؟ شخصیت های قوی که در موقعیت های نامساعد قرار می گیرند یا شخصیت های متزلزلی که استحکام و قدرت درونی شان را پیدا می کنند؟

    من شخصیت هایی را دوست دارم که از نشان دادن عیب و نقص های شان واهمه ای ندارند. اغلب به یاد دارم که مردم مرا به خاطر بازی در نقش شخصیت های بی دقت و شجاع مورد تحسین قرار می دهند، ولی در حقیقت بازی در نقش شخصیتی که در واقعیت آسیب پذیر است بسیار هیجان انگیز است. این شخصیت ها دید بسیار باز تری به بازیگر می دهند. من به پنهان کردن احساسات اعتقاد ندارم. شخصیتی که در فیلم «کتاب خوان» -اثری محصول ۲۰۰۸ میلادی به نام «The Reader» که جایزه ی اسکار را برای وینسلت به ارمغان آورد.- بازی می کردم خیلی بسته بود و برایم بسیار دشوار بود که چنین شخصیتی را تجسم ببخشم و علت اصلی آن نیز این بود که با شخصیت و روحیات واقعی من همخوانی نداشت و کاملاً متضاد چیزی که هستم بود. هیچ چیز هیجان انگیز تر این نیست که فیلمنامه ای را در دست بگیرید و بعد از خواندن آن از خود بپرسید من چطور باید چنین شخصیتی را بازی کنم. وقتی فیلمنامه ی «Wonder Wheel» وودی آلن را خواندم با خودم گفتم اوه خدای من! من قادر به انجام این کار نیستم. به یاد دارم وقتی مشغول خواندن فیلمنامه شدم روی صندلی خانه ام نشسته بودم و تا به انتها آن را خواندم و از جایم تکان نخوردم. بعد از خواندن فیلمنامه به مدت یک ساعت در شوک و استرس به سر می بردم ولی این احساس فوق العاده ای است، چرا که نوید سخت ترین چالش ها را می دهد.

    انگیزه تان برای بازی در فیلم جدید وودی آلن چه بود؟

    انگیزه ام این بود که اگر قرار باشد با وودی آلن فیلمی بسازم یا الان از فرصتم استفاده می کنم یا هرگز دیگر نمی توانم با او همکاری کنم. شخصیتی که او از من می خواست تا بازی اش کنم بسیار شگفت انگیز است و هنوز هم باور نمی کنم مرا برای بازی در آن نقش انتخاب کرده است. وسوسه ی پیشنهادی این چنین برای بازی در نقشی با این جزئیات برایم خیلی رضایت بخش بود و علاوه بر این مطمئنم که پدر و مادرم از این که با وودی آلن همکاری می کنم بسیار خوشحالند. مادرم ماه مه سال گذشته درگذشت. هر روز که از صحنه ی فیلمبرداری به خانه می رفتم در مسیر به مادرم زنگ می زدم و او از آن دسته افرادی بود که دوست داشتم تمام جزئیات آن روز کاری ام را بداند. بازی در فیلم وودی آلن مادرم را خیلی خوشحال می کرد و من از ته دل خوشحالم که فرصت بازی در فیلم وودی آلن را از دست ندادم.

    درمورد فیلم برای مان بگویید.

    تمام ثانیه هایش را دوست داشتم. صحبت هایی درمورد «ادریس البا» شنیده بودم. این که او آدم گوشه گیری است، با مردم صحبت نمی کند و تمایلی به تمرین کردن متن ندارد ولی با این حال او تمام حواسش متمرکز نقشش بود. ما هر روز صبح تا ظهر به تمرین متن فیلمنامه می پرداختیم و بعد از آن فیلمبرداری آغاز می شد و به راحتی ۱۱ الی ۱۲ صحنه را بدون کات دادن و در یک برداشت ضبط می کردیم. بعضی هفته ها مجبور به حفظ کردن ۳۵ صفحه دیالوگ می شدم که خب در آن شرایطی که به سر می بردم عمل طاقت فرسایی به حساب می آید. نیمه های شب از خواب می پریدم و تمام بدنم از عرق خیس می شد. شب های اولی که در کوهستان بودیم بسیار سخت سپری شدند. اواخر که فیلمبرداری در روز های نهایی اش بود دیگر برایم عادی بود. حضور در ارتفاع ۱۰ هزار پایی و دمای منفی ۳۶ درجه برایم به مانند رفتن به گردش در طبیعت بود.

    شما از سنین کم مشغول بازیگری بوده اید. اولین روز هایی که بازیگری را تجربه نمودید فکر می کردید که این قدر در آن پیش بیایید؟

    من خیلی در این باره فکر کرده ام و هنوز نیز فکرم مشغول آن است. سینما و بازیگری به این شکل است که اگر در آخرین فیلمی که بازی می کنید خوب باشید دیگران نیز شما را به چشم یک بازیگر خوب و موفق می بینند. حدود چهار یا پنج فیلم طول کشید تا به خودم بیایم و باور کنم که مرا برای فیلم شان انتخاب می کنند. بازیگران جوان بسیاری را می شناسم که بعد از حضور کوتاه در سینما آن را رها کردند و آن جا بود که فهمیدم برای موفقیت در کارم باید سخت تلاش کنم و به اعماق آن چه انجام می دهم بروم. من هرگز منتظر نمی مانم تا موفقیتم به شانس و اقبال بستگی داشته باشد. من عاشق کارم هستم.

 

برچسب ها:

تاریخ نشر مطلب:
جمعه، ۲۴ شهریور ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده