ناگفته های بهناز جعفری درباره کار و زندگی شخصی اش
اگرچه در تلویزیون و سینما نیز نقش های متفاوتی را ایفا کرده که بخاطرش یک سیمرغ و دیپلم افتخار دارد اما حضورش بر صحنه تئاتر،جایی که بهترین انتخاب هایش را داشته است، هر مخاطب پر و پا قرصی را به کنجکاوی وا می دارد.روزهای پایانی تمرین و شروع اجراها بود و حالا این روزها پس از هشت سال دوباره در نقش همای «کوکوی کبوتران حرم» بر صحنه سالن شهرزادخوش می درخشد. این مصاحبه را بخوانید:
شروع کارتان با سینما بود.
بله، فیلم «روسری آبی».
چطور شد که انتخاب شدید؟
کلاسهای خانم آدینه بود که خانم بنیاعتماد آمدند تا از بازیگران جوان انتخاب کنند. تست و عکس گرفتند و خانم آدینه هم تأیید کردند و رفتم برای ایفای یک نقش کوچک. اما انگار آن سیاست و شم کاری که بتوانم برای خودم برنامهریزی درستی بکنم و هر نقشی را قبول نکنم در من وجود نداشت. بعد از آن «عشق طاهر» بود و «سینماسینما» که در آن نقش یک منشی صحنه را داشتم که خیلی فعال بود، اما اصلا دیده نشد.
به شانس اعتقاد دارید؟
من فکر میکنم در فضای سینما یک جای خالی و کسری وجود دارد که یک مهره ناخواسته میآید در آنجا قرار میگیرد و یکشبه ره صدساله را طی میکند. دیگری سلیقه مردم است که میتواند بسیار تاثیرگذار باشد و تمام اینها بیربط به شانس نیست و البته برای تمام این افراد که نشان ستاره بودن را حمل میکنند، مسئولیت سختی است… بودن و استمرار داشتن. حتی وقتی یک نفر نقشی را بازی میکند که مثلا یک معتاد کراکی است، بارها و بارها برای همین نقش انتخاب میشود و به او اجازه نمیدهند تواناییهایش را در نقشهای متفاوت نشان دهد. بازیگر همیشه انتخاب میشود و چندان دخالتی نمیتواند در این امر داشته باشد زیرا باید زندگیاش هم بگذرد.
تککاراکتری شدن برای خودتان تا چه اندازه اتفاق افتاده است؟
در سینما اگر بخواهیم بگوییم همیشه نقشها یک مشکلی داشتهاند (خنده)… یا ایدز داشته یا موادفروش بوده یا…
تابهحال در تستی رد شدهاید که دلتان بسوزد؟
بارها هم تست دادم و رد شدم و دلم سوخته و بعد نشستم و فیلم را هم با بغض دیدم و گاهی وقتها فکر کردم که من چه چیزی کم داشتم و این را به تقدیر و شانس ربط میدهم.
خاطرهای از آن دوران دارید که هرگز فراموشش نکنید و تا امروز هم برایتان تاثیرگذار بوده باشد؟
یکبار در سریالی بازی میکردم که به من یکسری برگه باطله دادند تا با آن بهعنوان منشی بازی کنم که اتفاقی دیدم فرمهایی است که آدمهای مختلف در دفتر سینمایی پر کردهاند و گفتم ای داد بیداد، این آدم با چه آرزوها و تصوراتی این فرم را پر کرده و الان زیر دست من است و از چرخه سینما به دور مانده. بعد از آن از این فرم پر کردنها متنفر شدم و همچنین از اینکه کسی من را در خیابان میبیند، میشناسد اما کارهایم را به یاد نمیآورد و از من میخواهد بگویم در چه کارهایی بازی کردم. کلا از هر چه که مرا مجبور به تعریف کردن خودم کند بیزارم.
شما برای نقشتان در «خانهای روی آب» یک سیمرغ دارید. این را موفقیت نمیدانید؟
سالی که سیمرغ گرفتم فیلمهایی مثل من «من ترانه پانزدهسال دارم» بود و کاندیداهای نقش دوم کسانی بودند که فکرش را نمیکردم، من بگیرم. الان که از سیمرغ فاصله گرفتم اصلا دوستش ندارم و هیچ تاثیری بر زندگی من نگذاشته است. خصوصا که این روزها میبینم به نقشها و بازیهایی داده میشود که رو و سطح در آنها اهمیت پیدا کرده است. البته من الان هرچه بگویم ممکن است بگویند چون خودش نگرفته اینطور میگوید. اما من بهعنوان معترض اینها را نمیگویم. سلیقه من این است. با این روند من هم دیگر به دل خودم نمیچسبد وقتی این کلمه را به کار میبرم که نقش خاص، نقش پیچیده ولی تاثیرگذار، یک سکانس اما بازی کن و زندهاش کن. خارج از ایران این اتفاق میافتد. جایزهها به چنین نقشهایی داده میشود. مثلا همان نقشی که من برایش سیمرغ گرفتم، نقش یک دختر ایدزی بود و بعدا متاسفانه باعث شد که فقط یک برچسب به من بخورد که این همان دختری است که ایدز داشت و برای ترمیم رفته بود. اما آنجا ما به ازای آن تقدیرشان را به موقع و خوب دریافت میکنند. بعد از سیمرغ، نه دستمزد من بالاتر رفت نه پیشنهادهای ویژه آنچنانی به من شد. همانطور انتخابهای کوچک داشتم و پیشنهادات خیلی خاص نقش اول به من داده نشد. انگار تواناییها و بضاعت من در همان حد است. فقط خوشحالم که هنوز میگویند بهناز بازیگر با استعدادی است و میتواند نقش را در بیاورد. همین برای من قانعکننده است تا اینکه بخواهم سیمرغ بگیرم. هیچکس یادش نمیماند چندسال پیش چه کسی سیمرغ گرفت. البته اخیرا جوایز، بینالمللی و شگفتانگیزتر شده و کمی جهانیتر که میشود یادمان میماند که مثلا شهاب حسینی، لیلا حاتمی، آقای ناجی و نوید محمدزاده برگزیده شدهاند.
چه شد که به این گروه پیوستید و فکر میکردید برای نقشی کوتاه سیمرغ بگیرید؟
یک روز دستیار آقای فرمانآرا با من تماس گرفتند و من رفتم دفترشان برای بستن قرارداد و برگهای به من دادند که فقط دیالوگهای مژگان در آن بود. یک نقش تکسکانسی که حتی نمیدانستم باید چه دستمزدی را برایش بگیرم. من هم «بوی کافور، عطر یاس» را دیده بودم و آقای فرمانآرا را بهشدت دوست داشتم. حتی برای آن نقش که ایدز داشت رفته بودم آزمایشگاه و خودم هم آزمایش دادم یا به آدمهای مختلف میگفتم تو اچای وی مثبت هستی تا ببینم واکنششان چیست. بعد شنیدم که آقای فرمانآرا در پروازی کنار شبنم طلوعی نشسته بودند و سر و زبان او را که دیدند گفتند بد نیست این نقش را شبنم بازی کند. دستیارشان تماس گرفتند و گفتند ما یک جابهجایی داریم و شما فلان نقش را به جای مژگان بازی کنید. بسیار متعجب و ناراحت شدم و سریعا رفتم سر لوکیشن که خانه با شکوه آقای کیانیان در آن فیلم بود. میز شام چیده بودند و آقای کیانیان هم بود.
آقای فرمانآرا موسیقی بتهوون گذاشته بود. با توپ پر رفتم پیششان و گفتم من باید این نقش را بازی کنم. پول نگاتیو چقدر میشود؟ من آن را میدهم و شما این سکانس را هم از من بگیرید و هم از بازیگر دیگرتان و بعد مقایسه کنید کدام بهتر است. ایشان خندیدند و خب من هم نمیدانستم چقدر وضع مالیشان خوب است (خنده). آن روز گذشت و من بالاخره توانستم از طریقی متوجه شوم که آقای عباس گنجوی در عروجفیلم کار مونتاژ را انجام میدهند. خودم را به آب و آتش زدم که باید بازی کنم. آفیش شدم به بیمارستان تا آن یک سکانس را از من بگیرند. اما آن لحظه یخ کرده بودم، تمرین کرده بودم اشک بریزم و حتی هنوز هم میگویم چرا دستانم را بالا آوردم و صورتم را پنهان کردم. یک برداشت گرفتند و گفتند خوب است و من هم فکر کردم الکی و اصطلاحا پلان ایتالیایی است. از آن روز چند روز یک بار حلیم بهدست میرفتم عروج فیلم و میگفتم بگذارید سکانسم را ببینم. من هستم؟ و آنها اطمینان میدادند که خودت هستی. تا روز اختتامیه جشنواره در تالار وحدت که بدو بدو رفتم پالتو خریدم و خودم را به آنجا رساندم و ردیفهای جلو نشستم. وقتی جایزه گرفتم از کاندیداهای دیگر خجالت میکشیدم و عذرخواهی میکردم… اصلا اعتمادبهنفس نداشتم (خنده).
از آن دوران چه چیزهایی به خاطر دارید که فکر میکنید کاش امروز هم وجود داشتند؟
ما از آن بچههایی بودیم که شب میرفتیم توی صف سینما شهر فرنگ و عصر جدید ثبت نام میکردیم و صبح یک نفر میرفت آنجا و بعد چند نفر اضافه میشدند و با باتوم آنها را جا میزدند. فیلم «سلام سینما» را با فلاکت و بدبختی دیدیم. خود من چقدر به مادرم دروغ گفتم تا بروم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» را ببینم (خنده). گالری میرفتیم… اما اخیرا رفتم موزه هنرهای معاصر یک گنجینهای را باز کرده بودند و این همه بیاهمیتی برای آدمهای مسئول به شدت دردناک بود. مثلا جلوی یکی از تابلوها آب از بالا چکه میکرد و باید فاصلهات را زیاد میکردی تا خیس نشوی. الان دیگر باورم نمیشود که مثلا کسی «جان شیفته» رومن رولان را خوانده باشد. برای «هملت» قطبالدین صادقی که آن زمان در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا میشد، هر شب یک جوری بلیت گیر میآوردم و انتهای سالن میایستادم به تماشا و ١١شب هم تمام میشد. مادرم همیشه میگفت کلید را بگذار و برو همانجا که بودی… به شدت مخالف بود. گربههایی که در آن سالن پیش از بازسازیاش رفت و آمد داشتند، دیگر بخشی از اجراها بودند. سالنها هر کدام سبک خودش را داشت. مثلا یک سالنی برای کارهای دانشجویی بود، کارگاهی برای کارهای تجربی و سالنهایی هم برای کارهای حرفهای. اما الان حتی اگر اسما این تفکیک وجود داشته باشد در عمل چندان رعایت نمیشود.
با وجود این میزان از مخالفت، چه شد که خانواده اجازه دادند تئاتر کار کنید؟
پدرم حسابدار بازار بود و انسانی بسیار منعطف و لوتی اما مادرم که در فضای بیمارستان و پرستاری کار میکرد و با درد جامعه از نزدیک آشنا بود و به شدت با ورود من به این فضا مشکل داشت. خانم آدینه با او صحبت کردند و توضیح دادند که تئاتر مطربی نیست و بعد هم به تماشای نمایش «سلطان مار» نشست و اینگونه کمکم کنار آمد.
جداشدن پدر از خانواده چه تاثیراتی بر زندگیتان داشت؟
از آنجایی که مادرم زن خودساختهای بود و در جامعه واقعا جنگیده و زندگی کرده بود، خیلی روی من تأثیر گذاشت. تا جایی که یادم میآید هیچوقت از هیچ یک از اعضای خانواده پول نگرفتم. رشتهام گرافیک بود و با طراحیهای کوچک سعی میکردم درآمد داشته باشم و بعد هم که در بازیگری بیمهابا کار کردم تا هم خرجم در بیاید هم خودم را تثبیت کنم. جدایی خانواده برای بسیاری از آدمها سازنده بوده تا اینکه بخواهند هر روز شاهد کلنجار رفتن پدر مادر باشند. الان که بعد از مدتها با خانواده پدرم در رفت و آمد هستم، این حس مثبت را به خودم دارم که هیچوقت ناچار نشدم برای پول گرفتن به پدرم رجوع کنم و به این سوال همیشگی که این پول را برای چه میخواهی، پاسخ دهم و از طرفی دلنگرانی برای پر کردن حساب خالی همیشه با خودم بود. زندگی کنترلشدهای داشتم و مادرم به شدت نظارت داشت و فکر میکرد باید جور نبود پدر را هم بکشد و حتی وقتی میخواستم تئاتر ببینم، مادرم به شدت مخالف بود و تازه کمکم داشت میفهمید زمانه عوض شده و دید که من در خانه کتاب میخوانم و دیالوگ حفظ میکنم و از این بابت خوشحال بود.
- مطالب مرتبط
- فیلم کارگردان ایرانی از تاجیکستان به اسکار میرود
- برای این ۱۰ فیلم ایرانی در خیابانها صف بسته بودند
- دورخیز «فسیل» برای گیشۀ ۱۰۰ میلیاردی!
- گفت و گو با میثم کزازی کارگردان فیلمِ «شین»
- معرفی برگزیدگان چهلویکمین جشنواره فیلم فجر
- رقابت 22 فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر
- برخورد مخاطب با گورکن، صِفر و صَدی است!
- در اکران آنلاین، انحصارها باید شکسته شود
- برگزیدگان جشنواره جهانی فیلم فجر معرفی شدند
- آنچه دربارۀ فیلمهای جشنواره فجر 39 نمی دانستید!
نظرات کاربران
- دوستان صمیمی سحر دولتشاهی چه کسانی هستند؟
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- 10 فیلمی که حتی مردان را هم به گریه میاندازد!
- آیا سایت های فروش بلیت، تماشاگران را فریب می دهند؟
- سانسور عجیبِ پاهای یک زن در شبکۀ نسیم!
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- افشاگری خانم بازیگر ایرانی از رابطه اش با معاون رئیس جمهور سابق/ چیزی را پنهان نمی کنم!
- ببینید: زن و شوهری که در30 فیلم، نقش خودشان را بازی کرده اند!
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- روناک یونسی مدل گن لاغری شد!
- سحر قریشی هم بازیگر تئاتر می شود؟!
- گزارش فروش سینمای ایران در نخستین هفته از مهر
- بیش از ۷هزار فیلم کوتاه متقاضی حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران
- محمود دینی با «گروگان» به سینماها می آید
- فراری شدن همسر مهران غفوریان از دست عکاسان
- نگاهی به چند اثر حاضر در جشنواره فیلم فجر
- اعتراف نیکول کیدمن: ازدواج با تام کروز، من را از آزار جنسی نجات داد!
- ماندگار ترین دیالوگ های سریال «بازی تاج و تخت»
- معروف ترین و پر بیننده ترین سریال های ترکی/ از عشق ممنوع تا عشق اجاره ای!
- جشنواره ی فیلم لندن میزبان 5 فیلم ایرانی
- «من و شما» پاتوقی برای چهرههای کمتر دیده شده است
- آخرین اخبار از تولید فیلم «سلام بمبئی 2»
- اسامی آثار بخش مسابقه جشن سینمای مستند اعلام شد
- مهمترین فیلم هایی که چینی ها ساخته اند
- نکات اولیه ای که هر فیلمنامه نویس باید بداند
- خاطره شهرام ناظری از روزی که کنسرتش را لغو کردند!
- نمایش «بچه دزدی» در آمریکا به راه افتاد!
- پرفروش ترین کتاب های سال ۹۸ معرفی شدند
- فیلم جنجالی «نقاب» چطور ساخته و توقیف شد؟
- «روتوش» بهترین فیلم کوتاه جشنواره کراکوف
- بیتا فرهی: مردم به دنبال سرگرمی اند!
- عکسهای اکران خصوصی فیلم «ساعت 5 عصر»
- کارت های جشنواره فیلم فجر و رنجی که می بریم!
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- روایت محمود دینی از شباهت به شهرام شب پره!
- نگاهی به فیلم «ماجان» / تکرارِ ساختاری منسوخ!
- دردسرهای یک سلفی برای ستاره بیحاشیۀ سینما
- عکس: مریل استریپ در 19 نقش متفاوت
- ده فیلم مناسب برای درون گراها و انزوا طلبان!
- انتشار ترجمۀ دو رمان از غلامحسین ساعدی در ترکیه
- یک بازیگر زن سینما و تلویزیون، کشف حجاب کرد!
- بازیگرانی که در تلویزیون «عروس» شدند!
- «پسران تاریخ» به تئاتر شهر می آید
- سریال رمضانی شبکه سه مشخص شد
- سینماهای کشور به آشوب کشیده شد!
- تصادف رضا عطاران؛ حادثه ای که به خیر گذشت!
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- آهنگ جدید سینا شعبانخانی به نام ناراحتم
- سه شعر دردسرساز که خوانندگان معروف خواندند
- آزیتا حاجیان: کمبود بازیگر نوجوان داریم
- مهران مدیری با«شوخی کردم» به شبکۀ 5 می آید
- عکسهای بدون حجاب بازیگر معروف ایرانی در کانادا
- دوستان صمیمی سحر دولتشاهی چه کسانی هستند؟
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- 10 فیلمی که حتی مردان را هم به گریه میاندازد!
- آیا سایت های فروش بلیت، تماشاگران را فریب می دهند؟
- سانسور عجیبِ پاهای یک زن در شبکۀ نسیم!
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- افشاگری خانم بازیگر ایرانی از رابطه اش با معاون رئیس جمهور سابق/ چیزی را پنهان نمی کنم!
- ببینید: زن و شوهری که در30 فیلم، نقش خودشان را بازی کرده اند!
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- روناک یونسی مدل گن لاغری شد!
- سحر قریشی هم بازیگر تئاتر می شود؟!
- گزارش فروش سینمای ایران در نخستین هفته از مهر
- بیش از ۷هزار فیلم کوتاه متقاضی حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران
- محمود دینی با «گروگان» به سینماها می آید
- فراری شدن همسر مهران غفوریان از دست عکاسان
- نگاهی به چند اثر حاضر در جشنواره فیلم فجر
- اعتراف نیکول کیدمن: ازدواج با تام کروز، من را از آزار جنسی نجات داد!
- ماندگار ترین دیالوگ های سریال «بازی تاج و تخت»
- معروف ترین و پر بیننده ترین سریال های ترکی/ از عشق ممنوع تا عشق اجاره ای!
- جشنواره ی فیلم لندن میزبان 5 فیلم ایرانی
- «من و شما» پاتوقی برای چهرههای کمتر دیده شده است
- آخرین اخبار از تولید فیلم «سلام بمبئی 2»
- اسامی آثار بخش مسابقه جشن سینمای مستند اعلام شد
- مهمترین فیلم هایی که چینی ها ساخته اند
- نکات اولیه ای که هر فیلمنامه نویس باید بداند
- خاطره شهرام ناظری از روزی که کنسرتش را لغو کردند!
- نمایش «بچه دزدی» در آمریکا به راه افتاد!
- پرفروش ترین کتاب های سال ۹۸ معرفی شدند
- فیلم جنجالی «نقاب» چطور ساخته و توقیف شد؟
- «روتوش» بهترین فیلم کوتاه جشنواره کراکوف
- بیتا فرهی: مردم به دنبال سرگرمی اند!
- عکسهای اکران خصوصی فیلم «ساعت 5 عصر»
- کارت های جشنواره فیلم فجر و رنجی که می بریم!
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- روایت محمود دینی از شباهت به شهرام شب پره!
- نگاهی به فیلم «ماجان» / تکرارِ ساختاری منسوخ!
- دردسرهای یک سلفی برای ستاره بیحاشیۀ سینما
- عکس: مریل استریپ در 19 نقش متفاوت
- ده فیلم مناسب برای درون گراها و انزوا طلبان!
- انتشار ترجمۀ دو رمان از غلامحسین ساعدی در ترکیه
- یک بازیگر زن سینما و تلویزیون، کشف حجاب کرد!
- بازیگرانی که در تلویزیون «عروس» شدند!
- «پسران تاریخ» به تئاتر شهر می آید
- سریال رمضانی شبکه سه مشخص شد
- سینماهای کشور به آشوب کشیده شد!
- تصادف رضا عطاران؛ حادثه ای که به خیر گذشت!
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- آهنگ جدید سینا شعبانخانی به نام ناراحتم
- سه شعر دردسرساز که خوانندگان معروف خواندند
- آزیتا حاجیان: کمبود بازیگر نوجوان داریم
- مهران مدیری با«شوخی کردم» به شبکۀ 5 می آید
- عکسهای بدون حجاب بازیگر معروف ایرانی در کانادا