پشت پردۀ کنار گذاشتنِ یک بازیگرِ پولدار از سینما

بررسی یک اتفاق عجیب در پشت صحنه سینما: جیرانی چطور بازیگر «خفه گی» را کنار گذاشت؟!

آرش مقدم نیا: چند روز قبل، پولاد کیمیایی در یک مصاحبه به بیان ناراحتی خودش از فریدون جیرانی پرداخت و اعلام کرد که از بازی در فیلم «خفه گی» پشیمان است. او البته به نکته دیگری هم اشاره کرد که ناخواسته باعث افشای مسائلی شد که در پشت پردۀ سینمای ایران در جریان است. ظاهرا در ابتدا فردی به نام پاشا قرار بوده با تامین سرمایۀ ساخت فیلم، نقش اصلی «خفه گی» را بازی کند اما چند روز که از کار می گذرد، او را کنار گذاشته و نوید محمد زاده جایگزین می شود.

«شایان فیلم» برای بررسی این موضوع گفته های دو طرف ماجرا را کنار هم آورده و قصاوت را به مخاطبان می سپارد. در ابتدا به سراغ «امیر رضا پاشا» رفته و مصاحبه اش با روزنامه صبح نو را مرور می کنیم. بعد از آن نیز قسمتهایی از مصاحبه «فریدون جیرانی» با مجله همشهری جوان را می خوانیم:

پاشا: جیرانی من را به شدت تحقیر کرد!

من سالهاست فریدون جیرانی را می شناسم. چند سال قبل قرار بود در «پارک وی» بازی کنم که نشد. چند سال از ایران رفتم. وقتی برگشتم یک روز دوباره ایشان را در روزنامه سینما دیدم.آن روز جیرانی به من گفت که من هم همیشه دوست داشته‌ام با تو کار کنم. تو چهره خوبی داری، اجازه بده من قصه‌ای بنویسم و باهم فیلم بسازیم. دوماه گذشت، جیرانی، دهقان، امیدواری و خانم آلاله هاشمی (دستیار ایشان) به منزل من آمدند تا فیلمنامه را بخوانیم؛ حتی من به منظور تمرین صدای فیلمنامه‌خوانی آقای جیرانی را نیز ضبط کردم و هنوز دارم. جیرانی گفت: «پاشا» بازیگر اصلی است و درباره بقیه نقش‌ها نظر دهید. دوماه بعد بازهم همه به خانه من آمدند و جیرانی تأکید کرد که من نقش اصلی کار هستم. فریدون جیرانی برای نقش زن نظرش روی خانم «بهاره رهنما» بود. حتی تست گریم هم گرفته شد اما نهایتاً نقش مشرقی به خانم «الناز شاکردوست» رسید. خانم هاشمی دستیار فریدون جیرانی که اتفاقاً نفوذ زیادی روی ایشان دارد، مخالف انتخاب الناز شاکردوست بود.

با خانم شاکردوست جلسات تمرینی زیادی گذاشته می‌شد ولی یک جلسه هم با من درباره جزییات نقشم برگزارنشد. حتی پیشنهاد دادم با هزینه خودم اشخاصی مثل «آتیلا پسیانی» را برای تمرین کنار خودم بیاورم. مدام از جیرانی پیگیر قراردادم می‌شدم ولی هربار با بهانه‌ای مرا رد می‌کرد. یک روز فریدون جیرانی از من خواست باتوجه به دوستی‌ام با «پولاد کیمیایی» او را برای بازی در نقش برادرم در فیلم متقاعد کنم. نهایتاً پولاد به خاطر رفاقت با من پذیرفت که درفیلم حضور یابد.داستان فیلم درابتدا به این شکل بود که درپایان فیلم بین دو برادر درگیری پیش می‌آمد و مسعود توسط نقش پولاد کشته می‌شد. در واقع برادر هم عاشق زن مسعود بود. خانم هاشمی دستیار جیرانی از آمدن پولاد خیلی ناراحت شد و به من گفت پاشا یکی طلبت!

کار بالاخره کلید خورد. درلوکیشن خانه مسعود بودیم و من آفیش شدم. اکس‌تریم کلوز آپی از چشمان من گرفته می‌شد. ناگهان جیرانی بین کلی از عوامل گفت: پاشا چقدر بینی‌ات بزرگ و زشت است! برایم عجیب بود مگر او مرا امروز شناخته و قبلاً ندیده است؟ دقیقاً عمداً قصد ازبین بردن اعتماد به نفس من را داشت. دو پلان که گرفتیم جیرانی رفت برای استراحت و از دستیارش خواست بقیه را او بگیرد که کاملاً عجیب بود. فردایش سکانس داخل خانه مسعود در مقابل پولاد بود که قبل از برداشت دو صفحه دیالوگ دادند به من تا آن را حفظ کنم. «سکانس پلان» دشوار بود که ناگهان جیرانی شروع به داد و بیداد کرد. گفت چرا مثل لک‌لک راه می‌روی؟ ببو گلابی چرا اینطوری هستی؟ و من را درمقابل بقیه به شدت تحقیر کرد. عصبانیت و پرخاشگری او همراه شد با پچ‌پچ‌های خانم هاشمی در پشت صحنه که وقتش رسیده پاشا را عوض کنیم؛ مشخص بود همه این رفتارها از قبل تعیین شده بود.

جیرانی به من می‌گفت تو صورت سنگی هستی و هیچ ری‌اکشنی نمی‌دهی؛ درحالی که صورت نویدمحمدزاده هم در فیلم نهایی دقیقاً همین حالت را دارد. بازهم برایم سؤال بود چطور اگر این‌طور بوده این مسائل را دراین چند سال متوجه نشده است. همان شب جیرانی تماس گرفت و گفت که به‌رغم علاقه‌ام نمی‌توانیم ادامه دهیم. من از او خواستم که یک فرصت دیگر به من بدهد چون با این اتفاق در مقابل دوستان و خانواده نابود می‌شوم. جیرانی گفت بعد از مدتی حالت درست می‌شود! جیرانی در آخر گفت با نوید محمدزاده قرارداد بسته‌ایم که جایگزین تو شود.جالب است که از فردای همان روز محمدزاده سرفیلمبرداری حاضر شد. با این که چند هفته‌ای از پیش تولید و شروع کار می‌گذشت تا زمان حضور من حتی یک خبر یا عکس از پروژه منتشر نشد ولی به محض ورود محمدزاده کار رسانه‌ای شد. 99درصد مطمئنم که از ابتدای پیش تولید می‌دانستند من را نمی‌خواهند.

به نظرم جیرانی با این کار خواست که من را دلیل این اتفاق معرفی کند. قطعاً دیگران باعث این اتفاقات شدند و مطمئنم خانم هاشمی یکی از اصلی‌ترین افراد دراین قضیه است. سرمایه‌گذار کار با من مشکلی نداشت و حتی النازشاکردوست با من تماس گرفت و ازاین اتفاق ابراز ناراحتی کرد و گفت که کارشان نادرست بوده است.

 

جیرانی: به پاشا زنگ زدم و معذرت خواهی کردم!

جوانی به نام پاشا استارت اولیه «خفه گی» را زد. به این صورت که گفت حاضر است ضمن دست و پا کردن اسپانسر برای فیلم، خودش هم مقابل دوربین بازی کند. او تلاش بسیار کرد اما نتوانست سرمایه گذارِ قَدری پیدا کند. آخر هم خودش سرمایه ای وسط گذاشت تا کار را شروع کنیم. در همین فاصله حمید پنداشته، سرمایه گذار دیگری برای کار معرفی کرد. در واقع اگر پاشا نبود «خفه گی» کلید نمی خورد. با این حال فکر کردیم که برای تکمیل حضور پاشا نیاز به یک کاراکتر فرعی داریم که داستان را جلو ببرد. پولاد کیمیایی که از دوستان پاشا هم بود به کار اضافه و کاراکتر برادر پررنگ تر شد به نحوی که در پایان داستان، قتل را او انجام می داد...

کار که کلید خورد بعد از چند روز احساس کردیم پاشا نمی تواند از پسِ نقش برآید و آنجا بود که سه راه داشتیم. ادامه کار با پاشا، تعطیلی کامل پروژه یا تغییر بازیگر نقش اصلی. تصمیم اول ما تعطیلی بود چون پاشا سرمایه گذار بود. اما سرمایه گذار دوم رغبت نشان داد که با حضور نوید محمد زاده کار ادامه پیدا کند. نوید سناریو را خواند و بیست دقیقه از کار که فیلمبرداری شده بود را دید و بعد قرار داد بست. شخصا هم با پاشا تماس گرفتم و عذرخواهی و اظهار تاسف کردم.

تاریخ نشر مطلب:
یکشنبه، ۲۸ آبان ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده