در مصاحبه‌ای جدید آنجلینا جولی بازیگر، کارگردان و سفیر سازمان ملل آمریکا آشکار کرد که از یک نوع فلج عصبی رنج می‌برد و سعی کرده با طب سوزنی آن را بهتر کند.به گزارش شایان فیلم به نقل از مهر، بعد از گذشت تقریبا یک سال از زمانی که آنجلینا جولی از برد پیت طلاق گرفت، او درباره این تجربه در مصاحبه‌ای با مجله ونیتی‌فر صحبت کرده است. او در همان مصاحبه آشکار کرد که از فلج بِل رنج می‌برد، وضعیتی که به خاطر آسیب عصبی به وجود می‌آید و باعث می‌شود یک سمت صورت سست شود.

جولی دقیقا نگفت چه چیزی باعث شد از پیت طلاق بگیرد، اما گفت نقل‌مکان کردن به خانه جدیدش در لوس‌فلیز بعد از گذراندن ۹ ماه در یک خانه اجاره‌ای باعث شد فرزندانش بتوانند بهتر کنار بیایند. او گفت: «آن‌ها خیلی شجاع بوده‌اند. در حال بهبود از طلاق نیستند... در حال بهبود از زندگی هستند، از اتفاق‌هایی که در زندگی می‌افتد.»جولی اضافه کرد که سبک زندگی جهانی این زوج سابق یکی از دلایل جدایی‌شان نبوده و گفت: «سبک زندگی ما به هیچ وجه منفی نبود. مشکل این نبود. این یکی از فرصت‌هایی بود و هست که ما توانستیم به فرزندان‌مان بدهیم... آن‌ها شش انسان با ذهن‌هایی قوی و افرادی جهانی هستند. من خیلی به آن‌ها افتخار می‌کنم.»

او همچنین در مورد وضعیت پزشکی‌اش صحبت کرد، اما دلیلش را نگفت. او گفت طب سوزنی توانسته در بهبودی او نقش قابل توجهی ایفا کند. او اضافه کرد: «در حقیقت حس زنانگی بیشتری می‌کنم چون حس می‌کنم دارم انتخاب‌های هوشمندانه‌ای انجام می‌دهم و خانواده‌ام را در درجه اول قرار می‌دهم، کنترل زندگی و سلامت خودم را در اختیار دارم. به نظرم دقیقا این همان چیزی است که باعث می‌شود یک زن کامل باشد.»

جولی سال گذشته را صرف کار کردن روی فیلم «اول پدرم را کشتند» کرد؛ مستندی درباره لانگ اونگ، یکی از نخستین دوستان جولی در کامبوج. جولی نخستین فرزندش مدوکس را از کامبوج به فرزندخواندگی پذیرفت و شهروند این کشور شد. تجربه‌هایی که او آنجا داشت باعث شد کارهای بشردوستانه بسیاری انجام بدهد. این فیلم حول محور تجربه‌های اونگ تحت رژیم خمرهای سرخ می‌گردد.

در حالیکه جولی شش فرزند دارد و «اول پدرم را کشتند» هم همین ماه از نت‌فلیکس پخش می‌شود، او می‌گوید برنامه دیگری برای به دست گرفتن یک پروژه سینمایی جدید ندارد. او می‌گوید: «فقط می‌خواهم یک صبحانه خوب درست کنم و حواسم به خانه باشد. اشتیاق من این است. به خواسته فرزندانم، دارم به کلاس آشپزی می‌روم. وقتی شب‌ها می‌خواهم بخوابم، با خودم فکر می‌کنم که کار خوبی به عنوان یک مادر انجام دادم یا فقط یک روز معمولی دیگر بود؟».