بازیگرانی که باعث اخراج کارگردانان شدند!

شاید بتوان گفت که به غیر از دنیای سیاست، در هیچ جایی به اندازه ی دنیای سینما و بخصوص هالیوود جنگ بین اشخاص وجود نداشته باشد. هر روز در اخبار دنیای سینما خبرهای بیشتر و جدیدتری از دشمنی های افراد می شنویم و از همه جالب تر و خنده دارتر زمانی است که یک بازیگر از قدرت خود استفاده کرده و موجبات اخراج کارگردان فیلمی که قرار است خود در آن بازی کند را فراهم می سازد.این موضوع خیلی کم رخ می دهد اما هر بار که چنین مورد عجیبی گزارش می شود سر و صدای زیادی به راه می افتد و همه خواهان کاهش قدرت بازیگران در این حوزه می شوند. اما اگر داستان های پشت پرده وجود نداشت که دیگر هالیوود را هالیوود نمی نامیدند. در ادامه می خواهیم شما را با بازیگرانی آشنا کنیم که به هر نحوی باعث اخراج کارگردانان فیلم های خود شده اند.

1-کلینت ایستوود

 در سال 1976، انجمن کارگردانان هالیوود قانون سختگیرانه ای را با هدف محافظت از حقوق مالی و خلاقیتی اعضای خود تدوین کرد که بر اساس آن ها هیچ بازیگر، تهیه کننده یا هر شخص دیگری که در ساخت فیلم دخالت داشت نمی توانست به راحتی کارگردان فیلم را اخراج کرده و عنوان و وظایف او را غصب نماید. این قانون به دنبال درگیری کلینت ایستوود و فیلیپ کافمن، کارگردان فیلم «جوزی ولز یاغی» (The Outlaw Josey Wales) به «قانون ایستوود» مشهور شد.در این ماجرای مشهور، ایستوود تنها دو هفته پس از شروع فیلم برداری این فیلم با ادعای این که از "سبک کند و منظم و تمایل شدید [کافمن] به گرفتن برداشت های بی نقص بدون توجه به زمانی که نیاز داشت" کافمن را اخراج کرد. در ادامه ایستوود خود در صندلی کارگردانی نشست هرچند کافمن توانست نقش خود را به عنوان نویسنده ی فیلمنامه حفظ کند.چند دهه بعد، کافمن در مصاحبه ای با مجله ی ونیز در این مورد گفت:" کلینت، به هر دلیلی به این نتیجه رسید که ما تفاوت هایی در خلاقیت داریم. او تهیه کننده فیلم بود. او بزرگ ترین ستاره ی دنیا بود. یکی از ما باید می رفت. این انتخاب من نبود، از این رو... در واقع هیچوقت آن [فیلم] را ندیدم. شنیدم که فیلم خیلی خوبی شده است".

 2- کلارک گیبل

 فیلم شناخته شده ی «بر باد رفته» (Gone with the Wind) پر از داستان های درام در دوران پس از جنگ داخلی در ایالات متحده است. البته به نظر می رسد که مراحل ساخت فیلم نیز خود یک جنگ تمام عیار بوده است؛ از جمله درگیری بر سر انتخاب بازیگران، سناریو و البته کارگردانی فیلم. امانوئل لِوی، منتقد سرشناس سینما درگیری های پشت صحنه را «بزرگ ترین رسوایی هالیوود» نامیده و به خصومت و دشمنی شدید کلارک گیبل و جورج کاکور، کارگردان در نظر گرفته شده برای ساخت فیلم اشاره می کند.

وی می گوید که بدون شک دیدگاه منفی گیبل نسبت به کاکور نقش مهمی در برکناری او داشته است. بر اساس گفته های لوی، گیبل به شدت از مسئولین استودیو مترو گلدوین مایر انتقاد کرده و گفته که کاکور بیشتر «کارگردان زنان» است که در آن زمان یک عبارت تحقیر آمیز بود که گیبل در مورد کاکور به کار برد زیرا بر این باور بود که وی نقش گیبل را کمرنگ و حاشیه ای کرده است.

 البته گیبل تنها کسی نبود که در اخراج کاکور دخالت داشت زیرا دیوید او سلزنیک، تهیه کننده بنام سینما و دوست دیرین کاکور بود که حرف آخر را در مورد اخراج کاکور زد.در واقع بین این دو از همان ابتدای فیلم برداری مشکلاتی وجود داشت زیرا همه چیز در طول فیلم برداری باید تحت نظر سلزنیک انجام می شد و کاکور تقریباً هیچ کاره بود. در نهایت سلزنیک تصمیم به اخراج کاکور گرفت و ویکتور فلمینگ جایگزین وی شد. البته کاکور بر این باور بود که گیبل نقش اصلی را در اخراج وی ایفا کرده است.

 3- کرک داگلاس

یکی از دیگر دعواهای بازیگری-کارگردانی بین کرک داگلاس و آنتونی مان در هنگام فیلم برداری فیلم حماسی «اسپارتاکوس» رخ داد. بر اساس شایعات از همان ابتدا داگلاس با انتخاب مان به عنوان کارگردان فیلم موافق نبود. داگلاس نیز خود به این موضوع اعتراف کرده و می گوید که از همان ابتدا می دانسته مان در حد این فیلم نیست.بدین ترتیب پس از چند هفته که از شروع فیلم برداری گذشت مشخص شد که حق با داگلاس بوده و نقص های کارگردانی مان خود را نشان داد. بدین ترتیب مان اخراج شده و استنلی کوبریک جایگزین وی شد، همان کسی که داگلاس از همان ابتدا برای کارگردانی فیلم پیشنهاد داده بود.

البته داگلاس و مان بعدها در سال 1965 در فیلمی با نام «قهرمانان تله مارک» (The Heroes of Telemark) در کنار هم قرار گرفتند و جالب این که این فیلم آخرین فیلمی بود که آنتونی مان توانست به پایان برساند زیرا سه سال بعد و در حالی که مشغول ساخت فیلمی با عنوان «A Dandy in Aspic» بود درگذشت.

 4- کلینت ایستوود

 در موردی دیگر باز با اعمال قدرت کلینت ایستوود و در فیلم «پل های مدیسون کانتی» (The Bridges of Madison County) بروس برسفورد از پروژه ی ساخت فیلم کنار گذاشته شد و بار دیگر علت آن «اختلافات خلاقانه» بین این دو در ساخت فیلم عنوان شد.اگر چه بیانیه و قانون کارگردانان مانع از آن شد که ایستوود بتواند کارگردان دیگری را مستقیماً اخراج کند اما اقدامات پشت پرده ی او برای تضعیف کارگردان به ویژه اصرار او برای انتخاب مریل استریپ برای ایفای نقش مقابل او به جای لینا اولین یا ایزابلا روسلینی که برسفورد روی آن ها نظر داشت باعث شد که وی تصمیم بگیرد از پروژه کنار برود.

 برسفورد بعدها در مصاحبه ای در این مورد چنین گفت:" دلیل این که من مدیسون کانتی را کاگردانی را نکردم علی رغم این که حدود یک سال روی آن کار کرده بودم این بود که کلینت ایستوود می خواست آن را کارگردانی کند. او همیشه به یک شیوه ی مودبانه با روشی غیرطبیعی رفتار می کرد اما در واقع هنگامی که من همه چیز را آماده کرده بودم او همکاری خاصی نمی کرد و در نهایت من نزد [مسئولین] استودیو رفتم و گفتم ببینید به این شکل به جایی نخواهیم رسید. گفتم که بهتر است بگذارید کلینت فیلم را کارگردانی کند و من می روم. من خودم را کنار کشیدم".

 5- وال کیلمر

 فیلم «جزیره دکتر موریو» (The Island of Dr. Moreau) به  عنوان یکی از بدترین فیلم های ساخته شده در تاریخ سینما شناخته می شود، هر چند ریچارد استنلی به مدت بیش از 4 سال برای اقتباس داستان و نوشتن فیلمنامه آن تلاش کرده بود. اما وال کیلمر برای این موضوع اهمیتی قایل نبود و با رفتارهای «بی ادبانه و تحریک آمیز» خود نقش مهمی در خراب شدن فیلم استنلی داشت.

 بر اساس گزارش روزنامه ی تلگراف در یکی از این موارد کیلمر در وسط فیلم برداری روی زمین نشست و از برخاستن و بازی کردن امتناع ورزید. البته علاوه بر رفتارهای کیلمر، موارد دیگری مانند خروج موقتی مارلون براندو از روند ساخت فیلم و فجایعی که در اثر شرایط آب و هوایی منطقه ی فیلم برداری رخ داد همه دست به دست هم دادند تا عدم توانایی استنلی در کنترل پروژه به اثبات برسد. اما بدون شک وال کیلمر بیشترین نقش را در برکناری استنلی تنها سه روز پس از شروع فیلم برداری و جایگزینی او با جان فرانکنهایمر داشت.

البته فرانکنهایمر نیز از گزند آزارهای کیلمر در امان نماند و در مصاحبه های خود به این موضوع اشاره کرد:" اگر فیلمی با عنوان زندگی وال کیلمر را کارگردانی می کردم نیز این مردک را در آن بازی نمی دادم". البته وال کیلمر نیز این موضوع را رد کرده و گفته که فرانکنهایمر نباید او را به خاطر شکست فیلم سرزنش کند زیرا صحنه های بعد از مرگ شخصیت او در فیلم نیز به اندازه ی صحنه های قبلی بد بوده است.

 6- کوین کاستنر

 در مورد فیلم «دنیای آبی» (Waterworld) نیز مشکلات زیادی از همان ابتدا بین کوین رینولدز، کارگردان فیلم و کوین کاستنر بازیگر نقش اول وجود داشت. البته این دو در گذشته در فیلم های «با گرگ ها می رقصد» (Dances with Wolves) و «رابین هود: شاهزاده دزدان» (Robin Hood: Prince of Thieves) با هم همکاری داشتند اما به گفته ی رینولدز، رابطه ی این دو به خاطر پر هزینه بودن فیلم «دنیای آبی» که در زمان خود پرهزینه ترین فیلم تاریخ به شمار می رفت به تیرگی گرایید.البته در سال 1995، رینولدز گفته بود:" در آینده کاستنر باید تنها در فیلم هایی که خود کارگردانی آن ها را بر عهده دارد بازی کند. بدین ترتیب وی می تواند همیشه با بازیگر و کارگردان محبوب خود کار کند". البته این دو در سال های بعد از ساخت فیلم «دنیای آبی» دیدگاه هایشان نسبت به یکدیگر را کمی منعطف کرده و از همدیگر تمجید کردند.

 7- برت رینولدز

تمام مواردی که به آن ها اشاره شد اگر چه با دلخوری و ناراحتی همراه بود اما هیچ کدام به اندازه ی مورد برت رینولدز جالب نبود زیرا در این مورد کار به کتک کاری و فحاشی رسید. بر اساس گزارش روزنامه ی نیویروک تایمز، رینولدز در اولین سریال خود با عنوان «قایق» (Riverboat) کارگردان فیلم را به درون آب انداخته و تهیه کننده ی فیلم را با خشونت از درون ماشینش بیرون کشیده است.وی همچنین اعتراف کرده که «پرهزینه ترین مبارزه» ی دوران زندگی اش را هنگامی انجام داده که با مشت به صورت دیک ریچاردز، کارگردان فیلم «Heat» کوبیده، بعد از این که ریچاردز سینه ای او را لمس کرده بود. در نتیجه ریچاردز از کارگردانی فیلم کناره گیری کرده و با شکایت از رینولدز از او درخواست غرامتی 25 میلیون دلاری کرد.

 البته بعدها ریچاردز به فیلم بازگشت اما در ادامه در هنگام فیلمبرداری از ارتفاع افتاده و مدتی در بیمارستان بستری شد. در نهایت نیز شکایت او آن طور که فکر می کرد پیش نرفت و تنها 500.000 دلار برای رینولدز هزینه در بر داشت (به گفته ی رینولدز این دو بر سر این مبلغ به توافق رسیده بودند). البته رینولدز با جمله ای دیگر در این باره ریچاردز را به باد تمسخر گرفت:" اگر من کسی را بزنم، بدون شک او یک استودیو [فیلم سازی] راه اندازی خواهد کرد یا به یک کارگردان بزرگ تبدیل خواهد شد".

 8- برت لنکستر

 تفاوت های دیدگاهی در ساخت فیلم چیزی بود که گریبانگیر برت لنکستر و آرتور پن به عنوان بازیگر و کارگردان فیلم جنگی «ترن» (The Train) نیز شد. بر اساس گزارش ها، لنکستر که تهیه کنندگی این فیلم را نیز بر عهده داشت بر این باور بود که آرتور پن، پتانسیل اکشن و تعلیق فیلم را نادیده می گیرد.بر اساس گفته های والتر برنشتین، نویسنده سناریو این فیلم، لنکستر از همان ابتدا با کارگردانی پن موافق نبوده و در نهایت پس از تنها یک روز فیلم برداری موجبات اخراج او را فراهم کرده و جان فرانکنهایمر را جایگزین او کرد. بعدها نیز پن گفت که در تمام مدت آماده سازی پروژه، لنکستر و فرانکنهایمر به دلایل تجاری برای کنار گذاشتن او نقشه می ریختند. همچنین وی گفت که فرانکنهایمر اعتراف کرده در آن دوران یک الکلی تمام عیار بوده و بازیچه ی دست لنکستر بوده است.

تاریخ نشر مطلب:
پنجشنبه، ۰۶ مهر ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده