علیرضا افتخاری از تبعاتِ در آغوش گرفتنِ احمدی نژاد می گوید: طناب خریدم که خودکشی کنم!

علیرضا افتخاری در مورد ماجراهای بوسیدن احمدی‌نژاد اظهار داشت: آقای احمدی‌نژاد جوری خودش را به آغوش من انداخت که انگار من یوسف گم گشته ایشان بودم. یک جوری به من چسبید و من را بوسید و پشت سر هم این اتفاقات را شکل دادند که... بابا بوسیدن یک بار، دو بار... جمله بعدی ام را امیدوارم جرات انتشارش را داشته باشید، ولی من طناب خریده بودم خودکشی کنم.  شما رسانه‌ها هستید که باید حق را به حق‌دار برسانید. در حالی که هیچ یک جرات نداشتید وارد این مساله شوید، چون یک طرف قضیه شجریان ایستاده. پس از انتشار آن نامه، هیچ کسی جرات نداشت بیاید به آقای شجریان بگوید چرا جواب آشتی طلبی افتخاری را ندادی؟ شما‌ها همه تان جزو مافیاید- چه کسی جرات دارد به آقای شجریان بگوید بالای چشمت ابروست یا فلان کارت اشتباه است؟

وی افزود: آقای احمدی‌نژاد جوری خودش را به آغوش من انداخت که انگار من یوسف گم گشته ایشان بودم. یک جوری به من چسبید و من را بوسید و پشت سر هم این اتفاقات را شکل دادند که... بابا بوسیدن یک بار، دو بار... جمله بعدی ام را امیدوارم جرات انتشارش را داشته باشید، ولی من طناب خریده بودم خودکشی کنم. فشار بدی روی من و خانواده ام بود. فرزند کوچکم فهمید و گریه کرد و گفت: «بابا نکن». سوپرمارکت محل به من جنس نمی‌فروخت! آرایشگر محل ما می‌گفت آقا وقتی شما روی این صندلی می‌نشینید دیگر هیچکس به مغازه من نمی‌آید و عذرخواهی می‌کرد و مؤدبانه می‌گفت دیگر نیایم. آژانس به من ماشین نمی‌داد.

زندگی شخصی من در آن سال‌ها جوری بود که اصلا نمی‌توانستم از خانه خارج شوم.آن هجمه‌ها در همه این سال‌ها برای من تبعات زیادی داشت. آقای احمدی نژاد در این مدت حتی یک بار پیگیر احوال من نشدند. من حقم این نبود. من بعد از ۳۰ سال خواندن با تمام وجود، این حقم بود؟ بعد از سی و خرده‌ای سال این حق من و خانواده‌ام نبود./ منبع: ماه‌نامه تجربه-شماره 51

تاریخ نشر مطلب:
دوشنبه، -۱۰۹ فروردین -۶۲۱






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده