انتقاد از کمپین تبلیغاتی دو فیلم: عاشقتیم، اما خفه شدیم!

 چند روزی است که ردپای خونین فیلم قابل اعتنا و سیاه و سفید جشنواره سی‌و‌پنجم در خیابان‌ها و روزنامه‌ها و شبکه‌های مجازی توی ذوق می‌زند. کمپین تبلیغاتی این فیلم با استفاده از یک شعار و البته طرح‌هایی بسیار دم‌دستی اما در سطح گسترده در تلاش است تا همزمان با اکران این فیلم در جذب تماشاگر عملکردی موفق را ثبت کند. فارغ از اینکه «خفه‌گی» فیلم قابل احترامی است و کارگردانش - فریدون جیرانی - در سینما استخوان خرد کرده، باید پذیرفت که کمپین تبلیغاتی فیلم به‌رغم تلاش گسترده و فعالیت بسیار لااقل در بخش پوستر و طراحی‌های شهری، جذابیت اندکی را رقم زده است. جالب اینکه در همین ایام کمپین دیگری هم کارش را اندک اندک برای آخرین فیلم مسعود کیمیایی آغاز کرده است؛ کمپینی که نخستین نشانه‌های فعالیتش آگهی‌ها‌یی است که بی‌شباهت به خلاصه فیلم‌های چاپ‌شده در نشریات زرد نیست.

قاتلی که اهلی شد

«دکتر جلال سروش (پرویز پرستویی) کار‌آفرین موفق بخش خصوصی تصمیم به افشای خیانت‌های شرکت پیسارو، که مافیای قدرت و ثروت است، می‌گیرد.» این جمله در کنار عکسی از پرویز پرستویی همه محتوای تبلیغاتی فیلمی است که قرار است به‌زودی اکران شود. «قاتل اهلی» به کارگردانی مسعود کیمیایی در حالی در نوبت اکران است که کمتر کسی از علاقه‌مندان سینما در خاطرش نمانده است که روزگاری جناب کیمیایی پوسترها و ادوات تبلیغاتی فیلم‌هایش را با بهترین و ممتازترین و البته بااستعدادترین هنرمندان وقت بسامان می‌رساند. جالب اینکه ایشان چند سال قبل مصاحبه‌ای هم کردند درباره وضعیت بد پوسترهای سینما.

طاها ذاکر که سیمرغ بلورین طراحی بهترین پوستر جشنواره سی و پنجم را شکار کرد، درباره این موضوع می‌گوید: «من و همه گرافیست‌ها و فعالان بخش تبلیغات سینما با آقای کیمیایی درباره آن حرف قدیمی که اوضاع نشانه‌های تبلیغی در سینما خراب است، موافقیم. فقط از جناب کیمیایی سؤال داریم که چطور پوسترها و تبلیغات فیلم‌های ایشان که زمانی توسط مرتضی ممیز و عباس کیارستمی و ابراهیم حقیقی تدارک دیده می‌شد، حالا توسط افرادی انجام می‌شود که پوسترهایشان کپی پوستر فیلم‌های درجه دوم هالیوودی است.»

قرمزی خفه‌گی؛ نشان تبلیغات ضعیف

«در دهه‌های 30 و 40 که طراحی پوستر برای فیلم‌ها جدی‌تر شد بخشی از پوسترها در واقع کارهای آرتیستی و هنری بودند و یکسری هم پوسترهایی برای فیلمفارسی‌ها که اکنون به‌عنوان اثر هنری قابل استناد نیست. الان اما شرایط عوض شده و فیلمفارسی‌هایی با معیارهای جدید ساخته می‌شوند و پوسترهایشان بی‌شباهت به همان پوسترهای قدیمی نیست. مشکل آنجاست که سازندگان فیلم‌های آلترناتیو و جذاب هم به‌ندرت کار جدید و جذابی در این حوزه سفارش می‌دهند.»

این حرف‌های ذاکر با نکات قابل اعتنایی درباره پرهیز تهیه و پخش‌کننده‌ها از سفارش کار متفاوت و گرایش به همان سیاق قدیمی ادامه پیدا می‌کند. طراح پوستر فیلم «فصل باران‌های موسمی و کوپال» می‌گوید: «ما فرهنگ‌مان محفلی شده است. عده قلیلی تئاتر می‌بینند، کتاب می‌خوانند و سینما می‌روند. در این فضا و برای جذب عوام مردم ساده‌ترین راه استفاده از نوعی ابتذال است. فراموش نکنید که یک ویدئوی بی‌معنا در اینستاگرام آنقدر دیده می‌شود که حتی مجریان تلویزیون ما هم تکرار می‌کنند همه هزینه‌ها برای تو. این یعنی پرداختن به ابتذال امکان دیده‌شدن را به آدم‌ها می‌دهد. من قصد قضاوت همکارانم را ندارم اما قسم می‌خورم که فیلم آقای جیرانی بسیار بهتر و جذاب‌تر از تبلیغاتش است. این تبلیغات مثلا چه فرقی با تبلیغات فیلم قرمز 20سال قبل دارد جز اینکه امکان دیده‌شدن در شهر و فضای مجازی و رسانه‌ها بیشتر شده است؟»

طاها ذاکر با اشاره به کاندیدا شدن فیلم‌های هنر و تجربه در بخش پوستر در دو جشنواره گذشته فجر تأکید می‌کند که جز تهیه‌کنندگان و کارگردانان این گروه کمتر تهیه‌کننده و پخش‌کننده فیلمی است که حاضر شود زیر بار دیده‌نشدن تصویر سر بازیگر فیلم در پوستر برود./همشهری

تاریخ نشر مطلب:
پنجشنبه، ۲۷ مهر ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده