روایت بهناز جعفری از زلزلۀ بم: احساس میکردم تمام شدهام!
بهناز جعفری، بازیگر پرکاری است که این روزها با فیلم "بیدارشو آرزو" روی پرده است. این اثر به صورت بداهه توسط کیانوش عیاری و تیمی کوچک، در سال 82 چند روز بعد از زلزله ویرانگر شهر بم ساخته شده است. به بهانه این فیلم که با موضوع زلزله ساخته شده است، روزنامه آسمان آبی گفت و گویی با این بازیگر داشته است که قسمتهایی از آن را با هم مرور می کنیم:
شاید برای خیلی از مخاطبان «بیدار شو آرزو» اول سوالی که مطرح میشود، این است که چنین فیلم دشواری در دکورهای واقعی و در همان زمان زلزله چگونه ساخته شده است. چه زمانی به بم رسیدید؟
10 روز بعد از زلزله در بم بودیم.
تو چطور با کار همراه شدی؟
آن زمان بهواسطه یکی از دوستانم و مزدک پسرشان به خانه آقای عیاری رفتوآمد داشتیم. یادم است آن روزها آقای عیاری به روزنامه میآمد و میخواند و اعصابش بههم میریخت. آقای عیاری دیابت دارند، اما آن روزها شدیدا نوشابه میخوردند، انگار که خودزنی آغاز کرده بود. بیقرار و با اعصابی گرهخورده میگفت من باید بروم. گفتم آقا من هم بیام؟ گفت:«آره! اینها باید ثبت شه.» قرار شد چهار روزه برویم. آن روزها با مهران رجبی، سر سریال «روزگار قریب» کار میکردند.
عیاری داشت آن زمان سریال «روزگار قریب» را میگرفت؟
بله؛ البته آنجا هم فیلمنامه بهمعنای مرسومش وجود نداشت. آنجا هم کار به سبک آقای عیاری پیش میرفت که سر صحنه تصمیم میگیرند چه صحنهای را بچینند. بههرحال برای چهار روز راهی بم شدیم که چهارماه طول کشید.
یعنی عیاری، رجبی، تو و...
با آقای آذرگل که فیلمبردار سریال «روزگار قریب» بودند، آقای شاهوردی صدابردار و یک آقایی که مدیر تدارکات بودند، شدیم چهار، پنج نفر که سوار قطار شدیم و رفتیم کرمان و از آنجا راهی بم شدیم. قلبم در دهنم بود. میدیدم جاده کاملا چاک خورده است.
وقتی رسیدید هنوز پسلرزهها وجود داشت؟
بله، وجود داشت. ما در یک هتل ترکخورده در بخش ارگ جدید بم ساکن شدیم. شبها با استرس میخوابیدیم و پسلرزهها هنوز وجود داشت.
در اول فیلم از زبان عیاری به شکل نوشته بیان میشود که در این شرایط غیرطبیعی است که من با دوربین بلند شوم بروم به مناطق زلزلهزده برای فیلمساختن و در میان آوارهها، بازیگر را هدایت کنم. این تضاد در واقعیت و اجرا چگونه بود؟
من تا آن زمان آقای عیاری را نمیشناختم؛ البته من هم نرفتم روز اول بگویم یا علی، من بازیگرم و حالا دیالوگم چیست؟ ولی وقتی یکدفعه گفتند دوربین را روشن کنید و همین را میگیریم، از روی این خرابهها رد شو، فهمیدم این تجربه با کارهای قبلی فرق میکند. بعد گفتند کفشهایت را هم دربیار. نرمنرمک دیدم دارند شخصیت را شکل میدهند. یک ژاکت بافتنی چروکیده پوشیدم و دو تا بیل خاک روی سرم ریختند که خاکی شوم و هیچ رنگ شارپی در لباسهایم نباشد. هی نزارتر و خاک برسرتر شدم.
یعنی در طول راه هیچ صحبتی درباره فیلم نکردید. یعنی نمیدانستی قرار است نقش یک معلم را در یکی از شهرستانهای اطراف بم بازی کنی؟
هیچی؛ از آن خندههای گروتسک بر لب داشتیم که آدم میخواهد با آن از زیر بار واقعیت فرار کند. آقای رجبی هم همراهمان بود که ماشاءالله زبانشان طنز است. بعدا فهمیدم که یک معلم هستم و در جایی بهنام احمدآباد درس میدهم. همهجا خشت و گل و غبار بود و بوی جسدهای زیر آوار مانده در فضا پیچیده بود. آقای عیاری در گوشه یک خرابه، یک پتو دید و گفت این چیه این رو بکشید بیرون و پتو را انداختند روی سر من. گفتم آقای عیاری این بوی چربی پوست آدم را میدهد، اما عیاری گفت همین رو سرت کن و کفشهایت را هم دربیار. روزهای اول جوراب تنها چیزی بود که پایم میکردم و همینطور با پای برهنه روی آوارها میدویدم. بعد از چند روز دیدم دیگر نمیتوانم و یک کفی کفش زیر جورابم گذاشتم. برای بمیها بعد از چند هفته زندگی برقرار شد، اما من همچنان باید راکوردهای لباسم را حفظ میکردم و مجبور بودم با شرایط یک آدم تازه از زیر آوار بیرونآمده زندگی کنم. یکجای دیگر گفتم آقای عیاری من دیگر گردنم زیر این پتو دارد میشکند. قرار شد در یکی از پلانها پتو به یک جایی گیر کند و بهجای آن یک ملحفه سر کنم.
چند روز پیش که زلزله آمد کجا بودی؟
خانه... از ناباوری شروع کردم به هرهر خندیدن. من قبل از رفتن به بم، خیلی از زلزله میترسیدم. اشهد خوانده و مسواکزده میخوابیدم، اما در بم همهچیز برایم عادی شد. میدیدم میلگردهای ساختمانها مثل ماکارونی به هم گره خورده و ساختمانهای چندطبقه انگار پرس شده بودند. مجبور شدم بگویم هرچه قسمت باشد.
اولین باری بود که با کارگردانی کار میکردی که به این میزان بداههپردازی میکرد؟
بداهه به این عجیب و غریبی، بله. آنجا شما فضایی برای خلاقیت نداشتید. در کار بداهه، شما خلق میکنید و بدهبستان دارید، اما در آنجا چنین فضایی وجود نداشت. هیچ و خالی شده بودم. اینگونه نبود که ضجه بزنم و گریه کنم و بگویم همرنگ مردم شدهام. خود بمیها به چنان غم عظیمی رسیده بودند که دیگر گریه خیلی دیده نمیشود. جایی از فیلم نشان داده میشود که جسدها در کنار هم چیده شدهاند و با لودر خاک میریزند و آدمها یورش میآورند که علامتگذاری کنند تا بدانند آدمهایشان کجا دفن شدهاند. زوزه باد شبیه صدای ضجهها بود.
در تیتراژ اشاره شده که از هنروران بمی استفاده کردهاید...
بله، از کرمان هم تعدادی از بچههای تئاتری آمده بودند که با همه قوا و انرژی کار کنند. آقای عیاری هم مدام حضورشان را هرس میکرد.
تضاد فضای فیلمسازی در شهر زلزلهزده مشخص بود یا در فضا حل شدید؟
چارهای جز حلشدن نداشتیم. دیگر شناسنامه و هویتی بهنام بهناز جعفری که بازیگر است، نداشتم. هیچ تعریفی نداشتم و حتی برایم سوال شده بود که بعد از اینکار، من چگونه باید بمیرم. احساس میکردم تمام شدهام و چیزی برای ادامه حیات ندارم. نه امیدواریای برایم باقی مانده بود و نه هدف و آرزویی. قصههای عجیبی از آدمدزدی و بچهدزدی شنیده میشد. میگفتند برای دزدی طلا از مردهها، دست و پا قطع کردهاند؛ یعنی در فاجعه، فاجعههای بزرگتر رقم میزدند.
این داستانها در فیلم هم هست. یعنی این ایدهها را آقای عیاری از محیط همانجا گرفت؟
بله، این داستانها را آنجا میشنیدیم. آقای عیاری مدام مشغول صحبتکردن با آدمها بود. یک بچهای که فکر میکنم اسمش بیژن بود بیشتر اوقات پیش آقای عیاری بود. میگفتند لودر در جایی آوار برداشته و جسد مادر این بچه از چنگک لودر آویزان بوده. پسربچه هم این صحنه را دیده بود. آقای عیاری با بمیها میگفت و میخندید و با همین معاشرتها داشت فیلمنامه خود را شکل میداد. هیچچیز از پیش تعیینشده نبود و انگار اصلا هدفی نداشتند. این بیهدفی به ما هم سرایت کرده بود. شب میآمدیم، میخوابیدیم و هیچ رؤیایی برای فردا نداشتیم که مثلا فردا اینطور بازی میکنم. در ارتباط با خود من، هیچ نوسانی در احساساتم وجود نداشت.
وقتی در سکانس اول با آن شکل از زیر آوار بیرون آمدید، در گروه این سوال مطرح نشد که چطور ممکن است فیلم امکان نمایش پیدا کند؟
اصلا؛ چون داشتیم خودمان را به واقعیت آنجا نزدیک میکردیم. تازه الان که فیلم را روی پرده دیدم با خودم گفتم جورابهایی که به پا دارم غیرمنطقی است چون بعید است آدم با چنین جورابهایی بخوابد. بههرحال در فضای متفاوتی کار میکردیم. فقط میگفتند برو زیر کلوخ. من هم شده بودم مثل آدمهایی که با دست خالی داشتند کلوخها را کنار میزدند تا به جسدهای عزیزانشان برسند. این کلوخها را طوری جابهجا میکردم که انگار با یونولیت ساخته شدهاند. من دیگر این انرژی را ندارم که در فیلمی با یک بچه از رودخانه رد شوم و اینچنین روی آوارها با پرهنه بدوم.
- مطالب مرتبط
- فیلم کارگردان ایرانی از تاجیکستان به اسکار میرود
- برای این ۱۰ فیلم ایرانی در خیابانها صف بسته بودند
- دورخیز «فسیل» برای گیشۀ ۱۰۰ میلیاردی!
- گفت و گو با میثم کزازی کارگردان فیلمِ «شین»
- معرفی برگزیدگان چهلویکمین جشنواره فیلم فجر
- رقابت 22 فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر
- برخورد مخاطب با گورکن، صِفر و صَدی است!
- در اکران آنلاین، انحصارها باید شکسته شود
- برگزیدگان جشنواره جهانی فیلم فجر معرفی شدند
- آنچه دربارۀ فیلمهای جشنواره فجر 39 نمی دانستید!
نظرات کاربران
- شمارۀ «محمدرضا گلزار» چند؟!
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- 12 گام برای نوشتن یک فیلمنامه ی انیمیشن
- چند راهکار برای «کادر بندی» صحیح
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- نگاهی به فیلم تک خال در حفره اثر بیلی وایلدر
- حضور یک بازیگر زن ایرانی در سینمای ترکیه
- کمدین هایی که نقش جدی بازی کردند/ از مهران غفوریان تا رضا عطاران و جواد عزتی
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- زیباترین بازیگران زن ایرانی در رتبه بندی جهانی
- آلبوم جدیدِ بدلِ «اندی» در ایران مجوز گرفت!
- تمرین بازیگری در خانه
- صد نقشِ فراموش نشدنی سینما و تلویزیون ایران
- تازه ترین تصویر از«دی کاپریو» خبر ساز شد!
- دبیر چهل و نهمین جشنواره فیلم رشد معرفی شد
- «پنج دقیقه آخر» بهترین فیلم جشنواره سیدنی
- علیرضا خمسه راز مگوی «پایتخت» را فاش کرد!
- نگاهی به بنفشه آفریقایی/ مردانگی های یک زن!
- عکس متفاوت ترانه علیدوستی درفیلم مهتاب کرامتی
- پخش ۱۴ کنسرت آنلاین برای روزهای قرنطینه خانگی
- اجرای یک پرفورمنس کرونایی در پیرانشهر!
- خود سانسوری از ترسهای ما سرچشمه میگیرد!
- ببینید: تغییرِ ظاهر مجری زن تلویزیون!
- ببینید: دیدار شهاب حسینی با بازیگر معروف هالیوود
- برپایی نمایشگاهِ به رنگ پاییز در خانه عکاسان جوان
- برگزاری کنسرت های ایرانی پس از ۲ ماه تعطیلی
- درماه آخرپاییز،چه نمایش هایی روی صحنه رفته اند؟
- تحلیلی برفیلم «سولاریس» /احساس گناه!
- عکس/مانتوهای عجیب و غریب سه بازیگر زن ایرانی
- نقد و بررسی فیلم «ستیغ اره ای» ساخته مل گیبسون
- کچلهای سینما، از جمشید آریا تا صفر کشکولی!
- پرفروش ترین کتاب های سال ۹۸ معرفی شدند
- راز فیلم ارتباط جنسی زهرا امیر ابراهیمی فاش شد/ چه کسی سی دی «زهره» را پخش کرد؟!
- آغاز تصویربرداری «معشوقه» در اردبیل
- تجاوز به هنرپیشه زن با هماهنگی کارگردان معروف!
- ماندگار ترین دیالوگ های سریال «بازی تاج و تخت»
- تازه ترین آمار فروش فیلمهای سینمایی
- حیوانات ماشینی در شبکه پویا
- اجراى "محبوبه ها" تا پايان ماه آذر تمديد شد
- از حامد همایون تا مهرداد جم و پرواز همای/تمام خوانندگان ایرانی که اسم و فامیل فِیک دارند!
- گزارش اختصاصی «شایان فیلم» از مراسم اکران خصوصی فیلم سینمایی«من یک ایرانی ام»
- گلایههای یک کارگردان از بازیگران فیلمش: پول های گُنده گرفتند ولی بیمعرفتی کردند!
- «آینه بغل» با افت فروش، همچنان می فروشد!
- ۱۰ معلم فراموشنشدنی دنیای سینما و تلویزیون
- با رفع دلخوری ها «پایتخت ۷» ساخته می شود!
- چرا شخصیت های کارتونی، چهار انگشت دارند؟
- خوانندۀ «سوسن خانوم» از صدا و سیما حذف شد!
- ببینید: مهریه عجیب خانم مجری رادیو و تلویزیون
- «عمو پورنگ» بازیگر سریال می شود
- بدرقۀ پیکر «حسین محب اهری» توسط هنرمندان
- «مردان بیوه» کمدی بزن و بکوب است
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- معرفی بهترین فیلم های عاشقانه 2018
- 20 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)/دختر خوب و دختر گمشده!
- 12 گام برای نوشتن یک فیلمنامه ی انیمیشن
- چند راهکار برای «کادر بندی» صحیح
- فیلم هایی که بحران های زندگی زناشویی را نمایش دادند
- بشنوید: «رسم عاشقی» اثر رسول نجفیان درباره شهدا
- نگاهی به فیلم تک خال در حفره اثر بیلی وایلدر
- حضور یک بازیگر زن ایرانی در سینمای ترکیه
- کمدین هایی که نقش جدی بازی کردند/ از مهران غفوریان تا رضا عطاران و جواد عزتی
- دست زدنِ مجری مرد به زن، برنامۀ زنده را به هم ریخت +ویدئو
- فیلم سینمایی «فیتیله و ماه پیشونی»
- زیباترین بازیگران زن ایرانی در رتبه بندی جهانی
- آلبوم جدیدِ بدلِ «اندی» در ایران مجوز گرفت!
- تمرین بازیگری در خانه
- صد نقشِ فراموش نشدنی سینما و تلویزیون ایران
- تازه ترین تصویر از«دی کاپریو» خبر ساز شد!
- دبیر چهل و نهمین جشنواره فیلم رشد معرفی شد
- «پنج دقیقه آخر» بهترین فیلم جشنواره سیدنی
- علیرضا خمسه راز مگوی «پایتخت» را فاش کرد!
- نگاهی به بنفشه آفریقایی/ مردانگی های یک زن!
- عکس متفاوت ترانه علیدوستی درفیلم مهتاب کرامتی
- پخش ۱۴ کنسرت آنلاین برای روزهای قرنطینه خانگی
- اجرای یک پرفورمنس کرونایی در پیرانشهر!
- خود سانسوری از ترسهای ما سرچشمه میگیرد!
- ببینید: تغییرِ ظاهر مجری زن تلویزیون!
- ببینید: دیدار شهاب حسینی با بازیگر معروف هالیوود
- برپایی نمایشگاهِ به رنگ پاییز در خانه عکاسان جوان
- برگزاری کنسرت های ایرانی پس از ۲ ماه تعطیلی
- درماه آخرپاییز،چه نمایش هایی روی صحنه رفته اند؟
- تحلیلی برفیلم «سولاریس» /احساس گناه!
- عکس/مانتوهای عجیب و غریب سه بازیگر زن ایرانی
- نقد و بررسی فیلم «ستیغ اره ای» ساخته مل گیبسون
- کچلهای سینما، از جمشید آریا تا صفر کشکولی!
- پرفروش ترین کتاب های سال ۹۸ معرفی شدند
- راز فیلم ارتباط جنسی زهرا امیر ابراهیمی فاش شد/ چه کسی سی دی «زهره» را پخش کرد؟!
- آغاز تصویربرداری «معشوقه» در اردبیل
- تجاوز به هنرپیشه زن با هماهنگی کارگردان معروف!
- ماندگار ترین دیالوگ های سریال «بازی تاج و تخت»
- تازه ترین آمار فروش فیلمهای سینمایی
- حیوانات ماشینی در شبکه پویا
- اجراى "محبوبه ها" تا پايان ماه آذر تمديد شد
- از حامد همایون تا مهرداد جم و پرواز همای/تمام خوانندگان ایرانی که اسم و فامیل فِیک دارند!
- گزارش اختصاصی «شایان فیلم» از مراسم اکران خصوصی فیلم سینمایی«من یک ایرانی ام»
- گلایههای یک کارگردان از بازیگران فیلمش: پول های گُنده گرفتند ولی بیمعرفتی کردند!
- «آینه بغل» با افت فروش، همچنان می فروشد!
- ۱۰ معلم فراموشنشدنی دنیای سینما و تلویزیون
- با رفع دلخوری ها «پایتخت ۷» ساخته می شود!
- چرا شخصیت های کارتونی، چهار انگشت دارند؟
- خوانندۀ «سوسن خانوم» از صدا و سیما حذف شد!
- ببینید: مهریه عجیب خانم مجری رادیو و تلویزیون
- «عمو پورنگ» بازیگر سریال می شود
- بدرقۀ پیکر «حسین محب اهری» توسط هنرمندان
- «مردان بیوه» کمدی بزن و بکوب است