اکبرعبدی: هدیه ام صد میلیون«ریال»بود نه«تومان»!

"اکبر عبدی" در گفت و گویی با شبکه دوم سیما، سخنانی به زبان آورده که بخش های مهم آن را برای شما می آوریم :

■ به مدت دو سال بیمار بوده‌ام.یک سال که دیالیز می‌شدم و یک سال هم پیوند کلیه و دوران نقاهت بودم که در این مدت به دلیل همین بیماری ممنوع الملاقات نیز بودم.

■ در دوران بیماری ام، کسی که اصلا فکرش را هم نمی‌کردیم وقتش را داشته باشد، به ما فکر کند، جویای احوال ما شد؛ مقام معظم رهبری، در این مدت دو بار از طریق دوستانی که خدمتشان می‌رسند، حال من را پرسیده بود و به این دوستان گفته بودند، پیگیری احوال "اکبر عبدی" شوید و اگر کمک مالی یا دوا و درمان نیاز دارند، رسیدگی کنید. واقعا این موضوع برای من جالب بود زیرا اصلا فکر نمی‌کردم بنده را به یاد داشته باشند زیرا ایشان در راس یک کشور قرار دارند و بسیار سرشان شلوغ است.تاکنون ملاقاتی با رهبر معظم انقلاب نداشتم اما از طریق فیلم‌ها به من توجه کردند.ایشان حتی درباره بعضی از کارهای من مانند "آدم برفی"، "اخراجیها" و "رسوایی" دست خط نوشتند.ایشان درباره بازی بنده در رسوایی فرمودند، در ۳۵ سال گذشته کسی به این خوبی نقش یک روحانی را بازی نکرده بود.

■ در ذهن همه آدم ها به خصوص دوستان و فامیل این سوال ایجاد شده است که در مراسم بزرگداشتم در جشنواره فجر، چقدر هدیه نقدی داده اند؟ یک هدیه آن قابی بود که دست خط وزیر را داشت و ما آن را به عنوان هدیه معنوی به یادگار نگه می‌داریم اما آنچه در چشم همه است، هدیه مادی است. وقتی پاکت هدیه مالی را دریافت کردیم، همسرم آن را باز کرد و با خوشحالی گفت صد میلیون هدیه داده اند! اما وقتی دخترم نگاه کرد، گفت این صد میلیون ریال است.

■ تئاتر کار می‌کردم که دستیار مهرجویی یک سناریو به من داد و گفت شنبه ساعت ۵ بعدازظهر دفتر پخش حضور داشته باشید تا با مهرجویی درباره این نقش حرف بزنید.بنده تا آن روز موعود خوابم نمی‌برد و دائم به این دیدار و بازی در نقشی مقابل "عزت الله انتظامی" فکر می کردم.وقتی روز موعود رسید به دفتر رفتم و با مردی که شلوار جین ریش ریش شده و پوتین سربازی داشت، روبرو شدم که داشت برای خودش قهوه درست می کرد.داخل رفتم و بعد از سلام و احوالپرسی، گفتم یکی هم برای من درست کن.وقتی با قهوه به سراغ من آمد، پرسیدم آقای مهرجویی را می خواستم ملاقات کنم که او خودش را معرفی کرد و آن موقع فهمیدم چقدر کار بدی کردم.به او گفتم بگذارید، قهوه را دور بریزم و خودم یکی دیگر درست کنم که اجازه این کار را نداد.از آنجا با هم آشنا شدیم و قرارداد بازی در فیلم را با رقم ۴۰ هزار تومان بستیم.با این پول می توانستم، یک تکه زمین ۱۵۰ متری در آن زمان در خیابان پیامبر فعلی بخرم. قرار داد استاد انتظامی در آن زمان ۸۰ هزار تومان بود.مهرجویی برای نقشهای دیگر از من مشاوره گرفت و در آن زمان خانم سلیمی و استاد کاویانی را که در تئاتر حضور داشتند، معرفی کردم.در نهایت آقای مهرجویی از کار من راضی بود و به همین دلیل ۱۰ هزار تومان دیگر به قرارداد من اضافه کرد.

■ تلویزیون سریالی با عنوان "میرزا کوچک خان" با نویسندگی و کارگردانی استاد تقوایی تهیه و تولید کرد.قرار بود ارجمند نقش "میرزا کوچک خان" را بازی کند اما فرد دیگری به نام افخمی، کارگردانی را از تقوایی گرفت و نقش من را هم تغییر داد اما من اعلام کردم قراردادم با تقوایی بود و پس از بازگرداندن ۲۰ هزار تومانی که بابت پیش پرداخت دریافت کرده بودم، قرارداد را پاره کردم. وقتی این موضوع به گوش تقوایی رسید، من را به خانه اش دعوت کرد و خیلی تحویلم گرفت و همان جا قرارداد یک فیلم را امضا کردیم که بابت بازی در آن که چند ماه طول کشید ۱۹۰ هزار تومان دریافت کردم.

تاریخ نشر مطلب:
سه شنبه، ۲۴ بهمن ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده