خسرو سینایی: دیگر به اکران فکر نمی‌کنم

خسرو سینایی غیر از سینما،‌ با هنرهایی مانند آهنگ‌سازی، ‌نوازندگی، ‌شعر و ‌نقاشی آشنایی حرفه‌ای دارد. آخرین فیلم او با عنوان «جزیره رنگین»، اقتباسی آزاد از زندگی و فعالیت هنری «احمد نادعلیان» بود که به فعالیت‌های محیط‌زیستی از طریق هنر محیطی در جزیره هرمز می‌پرداخت. این فیلم سال ١٣٩۴ در گروه «هنر و تجربه» به نمایش درآمد که با این حال فقط توانست با رقمی حدود چهارمیلیون‌واندی فروش کند که با اعتراض‌هایی از سوی سینایی روبه‌رو شد. آثار مستند اجتماعی سینایی از ارزش‌های بصری و زیبایی‌شناسانه برخوردارند و او توانست سال ۱۳۸۷ دریافت نشان ویژه کشور لهستان از سوی رئیس‌جمهور این کشور را دریافت کند. دلیل دریافت این جایزه، ساخت فیلم مستند «مرثیه گمشده» بود که مهاجرت هزاران لهستانی به ایران را در سال‌های ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ (جنگ جهانی دوم) به تصویر می‌کشد و استاد باستانی‌پاریزی از آن به عنوان سند ماندگار قابل‌اعتنا از فرهنگ ایرانیان یاد کرد.

سینایی جدا از فارغ‌التحصیلی در رشته کارگردانی و فیلم‌نامه‌نویسی آکادمی هنرهای نمایشی،‌ در رشته تئوری موسیقی از کنسرواتوار وین و آهنگ‌سازی تحصیل کرده است. ساز تخصصی او آکاردئون است. فیلم سینمایی درخشان او «عروس آتش» در نقد جامعه بسته عشیره‌ای بود که توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه در هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (١٣٧٨) را دریافت کند. از دیگر آثار او می‌توان به «تهران امروز» (١٣۵۶)، «زنده‌باد» (١٣۵٨)، «در کوچه‌های عشق» (۱۳۶۹)، «هیولای درون» (١٣۶٢)،‌ «یار در خانه» (١٣۶۶)، «‌کوچه پاییز» (١٣٧۶)،‌ «فرش، ‌اسب، ‌ترکمن» (١٣٨۴)،‌ «گفت‌وگو با سایه» (١٣٨۴)، و «مثل یک قصه» (١٣٨۵) اشاره کرد. به بهانه رونمایی از کتاب صوتی «یادگاری» با شعر و موسیقی خسرو سینایی با او گفت‌وگویی کوتاه کردیم که می‌خوانید.

آقای سینایی تاکنون  سه کتاب شعر از شما منتشر شده است. اما چرا این بار سراغ «کتاب صوتی» رفتید؟

در واقع داستانش هم مفصل است و هم مختصر. چندی‌پیش مهرداد اسکویی به من این پیشنهاد را داد که چرا خود شما برای اشعارتان موسیقی نمی‌سازید و آهنگ‌سازی نمی‌کنید. من هم که این روزها قید فیلم‌سازی‌ام را زده‌ام، ‌از این پیشنهاد استقبال کردم و با خودم گفتم که رشته دانشگاهی‌ام موسیقی است و چه چیزی از این بهتر!

آیا واقعا نمی‌خواهید فیلم بسازید؟

برای خودم چرا. اما دیگر به فکر اکران آن نیستم!

مگر می‌شود فیلمی را ساخت و به نمایش عمومی درنیاورد؟

خود شما بهتر از من می‌دانید که آخرین فیلم من «جزیره رنگین» به چه شکلی اکران شد! وقتی برخی‌ها دوست ندارند فیلم من دیده شود، خب من دیگر مقاومت نمی‌کنم. این فیلم حدود چهارمیلیون‌وخرده‌ای فروش کرد. خب این نکته چه معنایی می‌دهد؟ مگر اینکه برخی علاقه ندارند فیلم‌های من دیده شود. هرچند پول مهم است. اما من هیچ‌وقت به دلیل پول فیلمی نساخته‌ام. می‌سازم چون باید بسازم. اما درعین حال نمی‌توانم چشمم را روی تبعیض‌ها ببندم و آنها را نادیده بگیرم. به هر حال چنین مسائلی در سینمای ما وجود دارد. من هم گفتم حالا که سینما من را نمی‌خواهد، ‌من هم رهایش می‌کنم. دیدم فرصت مناسبی است که به علایق دیگرم بپردازم که هم فضای بهتری دارد و هم چالش‌های شبیه محیط سینما را ندارد.

اما آیا این به معنای عقب‌نشینی نیست؟

اصلا. من بارها به این نوع مسائل اعتراض کرده‌ام. اما کو گوش شنوا! کم‌کم متوجه شدم که انگار برخی‌ها می‌خواهند امثال بنده نباشیم! درست است که برخی‌ها دوست ندارند ما نباشیم. اما من به قولی پوست کلفت‌تر از اینها هستم که کنار بکشم و از رو نمی‌روم. به قول دوستی ما شبیه «شیوا» خدای هندو‌ها هستیم که با وجود دست‌های متعدد او، ‌اگر یکی از دستانش را قطع کنند، ‌دست دیگری دارد. به همین دلیل کار هنری‌ام را انجام می‌دهم و از حرکت نمی‌ایستم.

‌آهنگ‌سازی این کار را خودتان انجام دادید؟‌

بله. من به مدت سه سال در رشته آهنگ‌سازی تحصیل کرده‌ام. بنابراین فرصت مناسبی دیدم که برای اشعارم موسیقی بسازم.

البته تا آنجا که من می‌دانم شما نوازندگی هم می‌کنید؟

بله. ساز تخصصی‌ام آکاردئون است. من شاید تنها ایرانی‌ای باشم که در سالن موتسارت «کاخ کنسرت وین» در ششم نوامبر ١٩۶۵ کنسرت سولو آکاردئون دادم. البته بعد از جراحی ستون فقراتم این ساز را کنار گذاشتم. چون به مهره‌های کمرم فشار می‌آورد. بنابراین در این کار سعی کردم به گونه‌ای از سازها استفاده کنم که آسیبی نبینم./منبع: شرق

 

تاریخ نشر مطلب:
یکشنبه، ۳۰ مهر ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده