قطار سینما، روی ریل پوسیده فیلمفارسی!

امید سهرابی: مدت‌هاست که مخاطبان سر سخت سینمای ایران، همان‌هایی که به محض آمدن فیلم‌های جدید جلوی درب سینماهای کشور صف می‌کشند تا به تماشای آن بنشینند، انگیزه تماشای فیلمشان را از دست داده‌اند. سینمایی که روزی از جنس مردم بود حال با فرهنگ سلبریتی پروری از بدنه جامعه و مردم جدا شده است و روحیه‌ای ماورایی برای خود قائل شده است. حال بسیاری از افرادی که به سینماهای مدرن کشور می‌آیند برایشان مهم نیست که به تماشای چه فیلمی می‌نشیند، نمی‌دانند شاهد چه گونه یا ژانر از سینما خواهند بود، برایشان مهم نیست که فیلم می‌خواهد به چه موضوعی بپردازد، و به این فکر نمی‌کنند که آیا این فیلم داستان یا حرفی برای گفتن دارد یا ندارد. حال بسیاری از کسانی که به سینما‌های کشور می‌آیند را می‌شود در چند گروه تقسیم بندی کرد.

دسته اول افرادی که اصلاً برایشان مهم نیست که چه فیلمی می‌‌خواهند ببینند و صرفاً می‌خواند در کنار دوستشان به تماشای فیلم بنشینند، حال هر فیلمی شد. دسته دوم افرادی هستند که آمده‌اند بازیگران محبوبشان را روی پرده عریض سینماهای مدرن ببینند. دسته سوم و آخر هم خانواده‌هایی هستند که به اصرار فرزندان به سینما آمده‌اند، این دسته معمولاً در میانه نمایش فیلم در خواب شیرین فرو می‌روند. متأسفانه باید گفت که این سه دسته افراد در خوشبینانه‌ترین حالت 80 درصد از مخاطبان سینما را تشکیل می‌دهند و تنها 20 درصد از مخاطبان سینما حقیقی هستند. اما این حال نامطلوب سینمای ایران چگونه به وجود آمد؟ این موضوع را می‌توان با چند سرفصل مورد بررسی قرار داد.

فیلمسازان ایرانی

موضوع فیلم و فیلمسازی همیشه موضوع جذابی برای بسیاری بوده است. موضوعی که  اگر چه بسیاری بصورت حرفه‌ای وارد آن شدند و آثار درخشانی در این حوزه تولید کردند؛ اما تعداد افرادی که با ورودشان باعث نابودی سینمای ایران شدند بیشتر است. افرادی که بسیار راحت وارد سینما شدند و باعث حال ناراحت کننده سینمای ایران شدند.

حال مدت‌هاست افرادی که در آموزش تکنیک و فرم سینما، افراد مطرحی هستند و کلاس‌های متعدد فیلمسازی، فیلمنامه نویسی و غیره برگزار می‌کنند فیلم‌هایی می‌سازند که نه تکنیک ، نه فرم و نه مخاطب چشمگیری دارد. افرادی که مدت‌هاست به سلبریتیسم در سینمای ایران دامن می‌زنند و سعی می‌کنند فیلم‌های تازیشان را روی فنداسیون نامقاوم سلبریتی‌ها بنا کنند.

فیلم‌های سینمایی

یکی از جذابت‌ترین و پرمخاطب‌ترین سرگرمی‌ها در بسیاری از کشور‌های دنیا فیلم‌های سینمایی هستند. فیلم‌های سینمایی که مدت‌هاست در ایران جذابیتی ندارد و نمی‌تواند مخاطبان حداقلی را هم به سمت خود جذب کند؛ اگرچه بسیاری آب گل آلود حال حاضر سینمای کشور برایشان فرصت ماهی گیری است، سینمای ایران را باغستان و گلستان تعبیر می‌کنند. همان‌هایی که دو دستی گریبان سینمای کشور را گرفته‌اند و اجازه نمی‌دهند نفسی تازه درون شُش‌های سینمای ایران دم گرفته شود و بازدم داده شود.سالهاست که با تشکیل چارت‌های مافیایی در تولید، توزیع و عرضه فیلم‌های سینمایی در کشورمان، جوانان با استعداد نمی‌توانند وارد این حوزه شوند و این موضوع باعث شده است که سینمای ناجذاب ایران پی در پی در داستان‌های تکراریش وارونه بزند.

شورا‌های پروانه ساخت و نمایش

قبل از آن که شوراهای پروانه ساخت و نمایش به صورت رسمی آغار به کار کنند، اهداف بزرگی برایشان دسته بندی شده بود، اهدافی که اگرچه چهره زیبایی برای سینمای این متصور می‌کردند، اما حال که سالهاست از شروع به کار این دو شورا می‌گذرد، اهداف اولیه به قهقرا رفته و شوراها دچار روزمره‌گی شده‌اند. شورای پروانه ساختی که روزی برای نظم بخشیدن به فیلمنامه‌های سینمایی تشکیل شد تا فیلمنامه‌هایی وارد مرحله تولید شوند که ارزش ساختن دارند، حال از هر 10 درخواست پروانه ساخت به 9 درخواست مجوز می‌دهد تا فیلمنامه‌هایی ساخته شوند بعضاً ارزش تولید ندارند. بدون اغراق می‌توان گفت یکی از پایه‌های ضعف سینمای ایران در همین نقطه است.

شورای پروانه نمایش‌ هم که سیاسی‌ترین روزهای خود را می‌گذراند. شورایی که بعضاً به فیلم‌هایی پروانه نمایش می‌دهد که اگر در هالیوود‌ هم ساخته می‌شدند، اجازه نمایش پیدا نمی‌کردند.

کلام آخر

در خاتمه سخن باید گفت سینمای حال حاضر کشور حال خوبی ندارد. اگر چه بسیاری از رسانه‌ها که شاید منفعتشان در این حال نامناسب است، حالِ آن را خوب توصیف می‌کنند. رسانه‌هایی که معترض هستند هر روز گزارش و یادداشت می‌روند و بر سر شورای صنفی نمایش می‌کوبند که چرا  فرصت اکران به بعضی از فیلم‌های سینمایی را نمی‌دهند. از آن طرف هم شورای صنفی نمایش مانده است که با این حجم از فیلم‌هایی نا‌مرغوب که می‌خواهند اکران عمومی بگیرند چه کند؛ بعضی افراد هم انگار نمی‌خواهند متوجه باشند هر فیلمی ارزش نمایش در سینمای کشور را ندارد.

داستان سینمای ایران، داستان بسیار عجبی است. جشنواره‌هایی که نام انقلابی دارند، بویی از انقلابی‌گری نمی‌دهند که هیچ، در زمان اهدای جوایز به فیلم‌های بی‌ارزش جایزه اهدا می‌کنند.قطعاً سینمای ایران اگر بخواهد روی ریل پوسیده فیلمفارسی ادامه مسیر بدهد، نابود خواهد شد.

تاریخ نشر مطلب:
شنبه، ۰۴ آذر ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده