یک گزارش دیگردرباره فیلم‌سوزی درسینمای ایران

پولاد امین: شاید بشود به جرأت گفت که بیشترین واژه‌ای که این روزها در نشریات و رسانه‌های سینمایی به کار می‌رود، فیلم‌سوزی است. واژه‌ای ترکیبی که کاربردش بیش از هر چیزی به کمبود امکانات سخت‌افزاری سینما در ایران برمی‌گردد؛ و نگاهش معطوف تراکم بیش از اندازه فیلم‌های روی پرده است که باعث شده آثار اکران‌شده فرصت کافی برای ارتباط با مخاطب را نداشته باشند و با فروش پایین از پرده خداحافظی کنند.

در حقیقت در شرایطی که همیشه فیلمسازان دوست دارند اکران فیلم‌هایشان در بهترین شرایط زمانی و مکانی صورت گیرد؛ تراکم فیلم‌های روی پرده در چند وقت اخیر موجب شده این امکان در اختیار برخی از فیلم‌ها قرار نگیرد؛ و در نقطه مقابل شماری دیگر از فیلم‌ها نیز با نمایش گسترده در سالن‌های زیاد و استفاده از مزایای دیگر- مثلا تبلیغات تلویزیونی رایگان و...- امکان رقابت عادلانه و سالم را از دیگر فیلم‌ها گرفته‌اند. این بی‌عدالتی در شرایط فعلی سینمای ایران طبیعی هم هست؛ وقتی سیل متقاضیان اکران در آخرین ماه‌های‌ سال سینمایی باعث شده، درحال حاضر بیش از ٢٠ فیلم روی پرده باشند و طبیعی است که اکران همزمان این حجم از آثار باعث پررنگ‌ترشدن مسأله فیلم‌سوزی می‌شود. مسأله‌ای که نبود تبلیغات مناسب آن را پیچیده‌تر هم می‌کند و بسیاری از سازندگان فیلم‌های روی پرده معتقدند که خیلی‌ها حتی نام آثارشان را نیز نشنیده‌اند.

واقعیت یا توهم؟

عبدالله علیخانی تهیه‌کننده‌ای که این روزها خالتور را بر پرده دارد، اما با مسأله‌ای به ‌نام فیلم‌سوزی مخالف است و اعتقاد دارد که برخی از تهیه‌کنندگان غیرحرفه‌ای که بی‌حساب و کتاب فیلم‌ها تولید می‌کنند، چون بی‌توجهی‌شان به مخاطب موجب پس‌زدن مردم می‌شود، از واژه فیلم‌سوزی استفاده می‌کنند. به گفته علیخانی، اگر فیلمی مخاطب‌پسند باشد، سینمادار خودش به درِ خانه تهیه‌کننده می‌رود و خواستار نمایش آن می‌شود.

عبدالله علیخانی نقش تهیه‌کنندگان را بیش از فیلم‌سوزی یا هر چیز دیگر می‌داند: تهیه‌کنندگان حرفه‌ای کار نمی‌کنند و در نتیجه محلی برای عرض‌اندام افرادی ایجاد شده که معلوم نیست پول فیلم را از کجا می‌آورند؛ شاید همه چیز به‌ خاطر پولشویی باشد، چون این افراد در فیلم‌هایشان به هیچ چیز توجه نمی‌کنند؛ که عدم توجه به مخاطب در رأس این بی‌توجهی قرار دارد. علیخانی به این دلیل است که استفاده از واژه فیلم‌سوزی انتقاد می‌کند: عده‌ای بر مبنای دلخواه و هر آن چیزی که ملکه ذهنشان است، فیلم می‌سازند که مثل بسیاری از فیلم‌ها فروش بالایی ندارند و جالب این‌که سریعا از واژه فیلم‌سوزی استفاده می‌کنند؛ در صورتی که مردم آنها را پس زده‌اند و واژه فیلم‌سوزی در این‌جا معنا ندارد. نکته جالب این‌که به‌رغم استفاده مکرر از واژه فیلم‌سوزی، دیگر تهیه‌کننده کهنه‌کار سینما، غلامرضا موسوی نیز عقیده‌ای مشابه علیخانی دارد: واژه فیلم‌سوزی با اکران حداکثر ١٦ فیلم شوخی است. ما بیشترین فیلمی که روی پرده داریم و دوستان نیز اعتراض دارند، حداکثر ١٦ است و با این شرایط اکران فیلم‌سوزی اتفاق نیفتاده و تنها کسانی که فیلم‌هایشان نمی‌فروشند، حرف از فیلم‌سوزی می‌زنند. مشکل این‌جاست که هرکس فیلمش با استقبال مخاطب روبه‌رو نمی‌شود. ساده‌ترین واژه‌ای که یاد گرفته، فیلم‌سوزی است. برخی دیگر از کسانی که شعار فیلم‌سوزی می‌دهند نیز، کسانی‌اند که قرار است فیلم‌هایشان اکران شود و نگران شرایط آینده‌اند که فیلم‌شان می‌فروشد یا نه.

مصطفی تقی‌زاده کارگردان فیلم سینمایی زرد هم مخالف وجود چیزی به نام فیلم‌سوزی است: درباره مسأله فیلم‌سوزی نمی‌توان به صورت قطعی نظر داد، زیرا کنکاش روی این موضوع بیشتر در تخصص تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان است. من به‌عنوان کسی که فیلمش اکران شد و اکران موفقی هم داشت، معتقدم مهمترین معیار برای اکران موفق این است که مردم یک اثر را دوست داشته باشند، زیرا حتی در شرایط فشرده و تراکم اکران باز هم مخاطبان به تماشای آن می‌نشینند.

 فیلم‌سوزی آری!

اما نگاه بسیاری از دست‌اندرکاران سینما به این قضیه به این سرراستی نیست و با نگاه به شرایط تا حدی هم می‌شود به آنها حق داد. به‌خصوص این‌که بسیاری از آنهایی که باور دارند بزرگترین آسیب حال حاضر سینمای ایران فیلم‌سوزی است، فیلمسازان جوانی هستند که به واسطه اولین فیلمشان به فضای حرفه‌ای سینما معرفی می‌شوند و برای اینها فروش خوب فیلم‌شان می‌تواند پله‌ای برای پیمودن مسیر ماندگاری در دنیای سینما باشد. در حقیقت در حالی  مثلا غلامرضا موسوی فیلم قهرمانان کوچک را مثال می‌آورد که به نظر می‌رسید حداکثر یکی دو هفته روی پرده خواهد ماند، اما با استقبال مردم و خانواده‌ها فروشی میلیاردی به دست آورد؛ این گروه به مثال‌های نقض این فیلم اشاره می‌کنند. یکی از این مثال‌هایی که وجود فیلم‌سوزی را ثابت می‌کند، فیلم «شنل» اولین ساخته حسین کندری است که این روزها در گروه آزاد اکران شده است. حسین کندری می‌گوید: کسانی که شرایط خوبی برای اکران فیلم‌های خود داشته و توانسته‌اند به فروش خوبی دست پیدا کنند، می‌گویند که یک فیلم اگر خوب ساخته شود، در هر زمان و در هر شرایطی که اکران شود، می‌تواند به فروش خوبی دست یابد؛ اما سوال من این است که آیا آنها حاضر هستند فیلمشان را در نوروز اکران نکنند و در پاییز به نمایش بگذارند؟ چرا این افراد سر اکران نوروزی با دیگران جنگ می‌کنند؟ چرا برای اکران عید فطر باید ۳۰ فیلم درخواست بدهد؟

 حسین کندری سازمان‌یافته‌بودن این بحث را در سینمای ایران رد می‌کند: سیستم اکران ما آن‌قدر شخصی است که نمی‌توانیم بگوییم سازماندهی‌ وجود دارد که نام آن را مافیا بگذاریم. البته کسانی قدرت‌هایی دارند که از آن قدرت‌ها به نفع خود استفاده می‌کنند، اما این افراد ۲ ‌سال دیگر جابه‌جا و افراد دیگری جایگزین آنها می‌شوند و این روند ادامه دارد.

 چه باید کرد؟

آزاد به قید شرط ساخته حسین شهابی دیگر فیلمی است که می‌گویند از فیلم‌سوزی لطمه دیده است. دومین فیلم کارنامه فیلمساز نوآمده‌ای که فیلم اولش هم چندان نفروخته و این قضیه می‌تواند آینده کاری او را دچار مخاطره کند. نگاه سازنده این فیلم به فیلم‌سوزی اما حاوی پیشنهاداتی است. حسین شهابی با اشاره به سخنان حجت‌الله ایوبی، رئیس سابق سازمان سینمایی که از لزوم وجود ۳‌هزار سالن سینما در کشور گفته بود، مهمترین راهکار برای رفع مشکل موجود را افزایش سالن‌های سینما عنوان می‌کند و می‌گوید که اگر همان ۳‌هزار سینما فراهم می‌شد هر فیلمی فرصت مناسبی برای اکران پیدا می‌کرد. فکر می‌کنم در چنین شرایطی باید اکران فیلم‌ها را به تأخیر بیندازیم تا فیلم‌ها در زمان مناسب و با سرگروه اکران شوند و بحث اکران در گروه آزاد هم منتفی شود؛ چون اکران در گروه آزاد به گونه‌ای پاک‌کردن صورت‌مسأله است و برای مثال من امسال هیچ فیلمی را ندیدم که در گروه آزاد اکران شود و سرمایه اولیه خود را به دست بیاورد. به باور شهابی بحث تبلیغات نیز در این معضل نقش دارد: در همه جای دنیا تبلیغات یک فیلم همزمان با شروع تولید آن آغاز می‌شود؛ اما ما این امکان را نداریم و در کشور ما مردم بعد از هفته سوم اکران متوجه می‌شوند که چه فیلم‌هایی روی پرده است و در حالی‌که تازه فیلم‌هایی که سرگروه دارند، تنها ۴ الی ۷ هفته برای اکران زمان دارند، معلوم است این مشکل چه آسیبی به فیلم‌ها می‌زند. تبلیغات نکته‌ای است که مورد توجه کارگردان شنل نیز قرار گرفته: موفق‌ترین دوره اکران ما زمانی بود که یک شبکه خارجی به تبلیغات فیلم‌های ما می‌پرداخت و نتیجه این شد که فیلم‌های ضعیف هم در اکران‌های نه چندان ویژه خود، فروش‌های مناسبی داشتند؛ بنابراین نمی‌توان نقش تبلیغات را به‌ویژه در رسانه‌هایی که مخاطب دارند، نادیده گرفت. در حال حاضر اکثر فیلم‌ها در تلویزیون ایران تبلیغ دارند اما بحث این است که کسی تلویزیون ایران را نگاه نمی‌کند.

 مثال آخر

اشنوگل فیلمی است که فقط در پنج سالن روی پرده آمد؛ و با نگاهی به این قضیه می‌شد سرنوشت آن را در اکران محتوم دانست.هادی حاجتمند، کارگردان این فیلم اما نگاهی خود منتقدانه به کمبودهای اکران فیلمش دارد: سینما قوانینی دارد و مثل تمام صنایع خشن است؛ یعنی باید یک فیلم را خوب بسازیم و خوب عرضه کنیم. به این دلیل فکر می‌کنم گاف سینما نه سالن، نه زمان و نه اکران است، بلکه گاف جدی اکران خود فیلم است. البته ساخت یک فیلم خوب فقط به کارگردان ارتباط ندارد بلکه باید یک تهیه‌کننده خوب هم پشت کار باشد.

تاریخ نشر مطلب:
چهارشنبه، ۲۲ آذر ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده