گفتگو با کارگردان فیلم سینمایی «پل خواب»/ وحشتناک است که من را با پدرم مقایسه می کنند!

اکتای براهنی فرزند رضا براهنی نویسنده سرشناس ایرانی که این روزها فیلم «پل خواب» را روی پرده سینماها دارد در گفتگویی تفصیلی با روزنامه اصلاح طلب «شرق» هم درباره «پل خواب» حرف زده و هم درباره تأثیرات رضا براهنی بر زندگی شخصی و کاریش سخن گفته است. قسمتهایی از این گفتگو را مرور می کنیم:

اصولا «براهنی» اسم کنجکاوی‌برانگیزی است؛ اکتای براهنی فرزند رضا براهنی. رضا براهنی بخش انکارناپذیر تاریخ ادبیات معاصر ماست. اصولا یدک‌کشیدن نام «براهنی» کمکی به ساخت فیلم «پل خواب» کرد؟ در چه شرایطی نخستین فیلم خود را ساختید؟ ‌

قبل از هر چیز باید بگویم در شرایط فاجعه‌باری فیلم «پل خواب» را ساختم!

  چطور؟!

دوست ندارم به تمام متن و حاشیه ساخت این فیلم بپردازم. در جواب شما تنها می‌توانم به این نکته اشاره کنم که با عوامل رابطه بسیار خوبی داشتم. ولی بماند الان وقت خوشی است که مردم روی صندلی‌های سینما نشسته‌اند و من خوشحالم و به خود می‌بالم و از آدم‌هایی که این‌قدر به این فیلم بدی کردند، گذشتم. در جامعه ما نظریه‌ای وجود دارد و مثل اینکه چندان هم بيراه نیست که فرزندان آدم‌های بزرگ هیچي نمی‌شوند! اینکه زیر سایه یک هنرمند بزرگ‌ بودن خودش یک نوع اختگی نمادین به همراه می‌آورد.

چرا اختگی؟

گویی پدر با حضور کاریزماتیک خود در صحن جامعه، زبان نمادین فرزند را چه بخواهد یا نخواهد بریده و این حس هنوز در من وجود دارد که هر جا اسم پدرم می‌آید، احساس مسئولیت بیشتری می‌کنم و این وسواس دست‌وپاگیر است.

  این حس در کجاها توانسته مانع بروز و ظهور شما شود؟ ‌

٢٥، ٢٦ ساله بودم که در دانشگاه شروع به خواندن رشته سینما در کانادا کردم. البته سینما را کمی دیر شروع کردم. چون اول در تهران مهندسی خواندم و بعد به کانادا رفتم. کانادارفتن ما به دنبال قتل‌های زنجیره‌ای انجام شد. البته اول پدر، مادر و برادرم از ایران رفتند و من تنها در ایران ماندم. در سه‌سالی که در ایران از خانواده دور بودم، هسته رادیکالیسم در من کلید خورد. هم‌زمان شد با جریانات دوم خرداد ٧٦ و همین‌طور وقایع مختلف اجتماعی – سیاسی که تأثیر زیادی روی تفکرات من گذاشت. در آن دوران فکر می‌کردم باید روشنفکر باشم یا هنرمند و دقیقا نمی‌دانستم کدام راه را باید انتخاب کنم؟ وقتی به کانادا رفتم، تصمیم گرفتم سینما بخوانم. ولی اعتمادبه‌نفس من خیلی پایین بود.

  اعتمادبه‌نفس‌نداشتن در برابر چه كسي و چه چيزي؟ می‌ترسیدید اسم پدر خدشه‌دار شود یا ابهت و خلق‌وخوی پدر مانع بود؟

برعکس چیزی که از بیرون به نظر می‌آید، پدرم درخانه آدم شوخ‌وشنگی بود. اما فارغ از آن این ذهنیت در من ریشه دوانیده بود که پسر رضا براهنی هستم و بیشتر در معرض این اتفاق قرار می‌گرفتم که چه هستم یا نیستم. موقعیت سختی بود! حتی وقتی در شب اکران خصوصی فیلم «پل خواب» با کلی انرژی روی سن رفتم تا فیلم را به رضا براهنی تقدیم کنم، ترسی بر من غالب شد که حس کردم از درون انرژی من کم و کمتر می‌شود و البته ترسی همراه احترام و غمی برای دوری او، وقتی که من به جایی رسیدم؛ اگر رسیده باشم!

  دقیقا از چه چیزی می‌ترسیدید؟ ‌

از قضاوت ناجوانمردانه و وحشتناکی که وجود دارد و من را با پدرم مقایسه می‌کنند. به همین دلیل تا الان کورمال کورمال قدم برداشته‌ام. فکر می‌کردم هر لحظه ممکن است شکست بخورم. حتی مادرم می‌گفت با این زحمتی که در این سال‌ها تحمل کرده‌ای اگر روی دندان‌پزشکی متمرکز می‌شدی، ‌زودتر زندگی‌ات سروشکل می‌گرفت.

  همین فیلم‌نامه «پل خواب» از همان ابتدا اجازه ساخت نگرفت؟

قبل از آن دو، سه فیلم‌نامه‌ام رد شد. بعد هم در دوره دوم صدارت یاران آقای احمدی‌نژاد زیاد به وزارت ارشاد در رفت‌وآمد بودم. به یاد می‌آورم در آن جلسات با آقایان ارشادی هیچ حرفی درباره فیلم‌نامه نمی‌زدیم و فقط صحبت‌های ما درباره مواضع رضا براهنی بود!

  شاید به نظر می‌رسید که پاشنه آشیل این فیلم، اکران دیرهنگام آن بعد از دو سال باشد. اما حالا که فیلم اکران شده، هنوز فیلم سرپاست و توانسته در مدت کوتاه در اکران با استقبال مخاطبان مواجه شود. بااین‌حال سرنوشت «پل خواب» در جشنواره فیلم فجر به‌گونه‌ای رقم خورد که جایزه‌ای دریافت نکرد. چرا؟

شاید اکران به‌موقع فیلم بازتاب‌های خوشایندی برای فیلم من به ارمغان می‌آورد. اما واقعیت به‌ گونه دیگری رقم خورد. جالب است بدانید من از وسط جشنواره وقت فیلم فجر حس کردم چیزی دارد تغییر می‌کند و فکر کردم فضا از دستم خارج شده. همان شب هم کاندیداها اعلام شدند که هیچ‌کدام از ما در فهرست کاندیداها نبودیم.

خب طبیعی هم بود چون داوران کاملا از سینمای بدنه بودند. بااین‌حال زمانی که فیلم توسط هیئت داوران دیده شد شنیدم که از هفت نفر، شش نفر فیلم را تأیید کرده بودند. اما ناگهان قرعه برگشت و همه‌چیز برعکس شد. حتی صحبتی بود که فیلم به بخش مسابقه راه یابد. ساعت ١٢ شب به من گفتند تو نفر دوم هستی. ساعت دو صبح به من گفتند نفر هفتم هستی. در نهایت نتیجه بعد از سه روز اعلام شد و اسمی از ما نبود! در دو سال گذشته هم قرار بود فیلم در عید نوروز، ‌عید فطر و مهر ماه اکران شود که نشد! در نهایت فیلم نادیده گرفته شد.

  در فیلم «پل خواب» سکانس قتل به ‌گونه‌ای طراحی شد که تماشاگر با آن ارتباط برقرار می‌کند.

شوخی نبود وسط فیلم بدون هیچ دیالوگی، بازیگر مقابل دوربین بازی می‌کند و ٢٠ دقیقه تماشاگر را با خود همراه می‌کند، زمانی که فکر می‌کردم فیلم دارد نابود می‌شود، برخی از منتقدان می‌گفتند فیلم تو به فضای «هنر و تجربه» نزدیک است. بعضی‌ها هم می‌گفتند این فیلم تجربه مهمی محسوب نمی‌شود که ٢٠ دقیقه وسط فیلم در سکوت با یک بازیگر یک سکانس-پلان سخت را فیلم‌برداری کنید.

در واقع می‌توانم بگویم خیلی در این مدت تحقیر شدم و حتی فکر می‌کنم به اندازه ١٠ سال در این دو سال پیر شدم. به قول حافظ «غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن/روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد» و فکر می‌کنم همه این سختی‌ها را با زور رضا براهنی تحمل کردم و او الگوی من در صبوری‌کردن در این مدت بود.

  این جمله نیچه «آنچه مرا نکُشد، نیرومندترم می‌كند» واقعا درست است. ظاهرا با وجود سختی‌ها قوی‌تر شده‌اید. دست‌کم باید گفت «ژن خوب» شما واقعا خوب عمل کرده!

(می‌خندد) بله از این نظر قوی‌تر شده‌ام.

  در سازمان سینمایی زمان آقای شمقدری به صراحت به شما می‌گفتند که به چه دلیلی به شما پروانه ساخت نمی‌دهیم؟

به هیچ‌عنوان به شما دلیلش را نمی‌گفتند و همین نکته بسیار وحشتناک است.

 تا حالا به این نکته فکر کرده‌اید که مثلا عنوان خانوادگی خود را تغییر دهید؟

این را خیلی‌ها به من پیشنهاد داده‌اند. نکته اینجاست که اگر نام خانوادگی خود را عوض کنم، ناگهان تمام سوابق کاری‌ام از بین خواهد رفت! تبدیل به آدمی می‌شوم که باید از صفر شروع کنم.

  فیلم‌نامه «پل خواب» طی چه روندی پروانه ساخت گرفت؟

قبل از «پل خواب» فیلم‌نامه‌ای داشتم به اسم «عصب‌کشی» و بعد فیلم‌نامه‌ای به اسم «لواسان». اولی را قرار بود آقای کوثری تهیه کند و دومی را آقای ساداتیان و سومی «پل خواب» بود که آن زمان با خودم فکر کردم آیا قرار هست به این فیلم‌نامه اقتباسی از یک شاهکار ادبی هم جواب رد بدهند؟ با وجود این دو سال دوندگی کردم.

خیلی جالب است که شما در غرب درس بخوانید و به کشور بیایید در اینجا امر مذمومی است. اصلا روشنفکری تبدیل به فحش شده. وقتی می‌گویند روشنفکر بازی درنیار یعنی داری کار خلافی انجام می‌دهی! چوبی هم که در پخش فیلم «پل خواب» خوردم از نوع چوب روشنفکری بود. از زمانی که فیلم در جشنواره فیلم فجر پخش شد، می‌گفتند از این فیلم‌های روشنفکری هست که نمی‌فروشد!!

  حضور آقای زنجانپور در فیلم مؤثر بود. چرا ایشان را انتخاب کردید؟

به این دلیل که دنبال کسی می‌گشتم که شبیه تمثال بزرگان باشد. اکبر زنجانپور حرکات دستانش شکل ویژه‌ای دارد و درعین‌حال تُن صدای ایشان خاص است و شمرده سخن می‌گوید. البته این وجه از تئاتر می‌آید و من سعی کردم آن را به وجه سینمایی تبدیل کنم. اما درعین‌حال دلم نمی‌خواست از شمایل پدرهای روتین سریال‌های تلویزیونی استفاده کنم. الان فیلم‌نامه‌ای دارم که شخصیت پدر بدی دارد و نمی‌دانم از کدام‌یک از بازیگران استفاده کنم!

  آیا رضا براهنی فیلم «پل خواب» را دیده است؟

بله. منتها راف‌کات آن را دید.

  نظرشان چه بود؟

زمانی که فیلم را می‌دید، راف‌کات بی‌سروشکل یک‌ساعت‌و ٥٠ دقیقه‌ای بود که نمی‌دانست چه کسی فیلم را ساخته است. مادرم فیلم را گذاشت و گفت بیا ببین. تیتراژی وجود نداشت هنوز! من پشت کاناپه نشسته بودم. او در ابتدا پنج دقیقه اول فیلم را نگاه کرد و گفت فیلم چرتی است. بلند شد و رفت به اتاقش. پنج دقیقه بعد دوباره برگشت و مادرم به شوخی به او گفت بیا بشین مثل اینکه فیلم دارد خوب می‌شود. بعد فیلم به سکانس قتل رسید. ناگهان پدرم گفت کارگردان از روی «جنایت و مکافات» فیلم ساخته. هنوز نمی‌دانست فیلم مال چه کسی است. چون من طبق عادت هر وقتی می‌رفتم کانادا فیلم‌هایی برای خانواده پیشنهاد می‌دادم و می‌دیدند. رسید به آخر فیلم و گفت دوستت چه فیلم خوبی ساخته! و حدود نیم‌ساعت درباره فیلم حرف زد. خیلی ذوق کردم.

 وقتی پدر فهمید شما فیلم را ساختید، چه گفت؟

ناراحت شد و به مادرم می‌گفت از همان اول چرا به من نگفتی! همیشه پدرم به من می‌گفت آدم باید دستاورد داشته باشد و تو دستاوردی نداری. اما بعد از دیدن فیلم به من گفت حالا این دستاورد محسوب می‌شود.

 

تاریخ نشر مطلب:
دوشنبه، ۰۹ بهمن ۱۳۹۶






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده