عکس با هنرپیشۀ بیمار، جاودانگی نیست!

زینب مهاجری: یک انسان دوست دارد جاودان بماند، و گاهی وارد نوعی جاودانگی می شویم که می توان آن را "مسخره" نامید.(جاودانگی/ میلان کوندرا)

شتاب و بی تابی اعضای شبکه های اجتماعی برای عکس برداری و سندسازی از لحظه لحظه ی زندگی یا مشاهدات خود، و رونمایی از آن در فضای مجازی در سال های اخیر، به امری معمول و عرفی بدل شده است.

نوجوانانی که ساعت ها در شلوغی صف می ایستند تا عکسی سلفی با بازیگر یا خواننده ی محبوب خود به ثبت رسانند، مردمی که به پاریس می روند تا با ایفل عکسی یادگاری بگیرند و بلاخره بازیگرانی که به صورت گروهی دیرهنگامِ شب به بیمارستان و بخش مراقبت های ویژه می روند تا از فرصتی که دست داده برای ثبت تصویری با پیشکسوت محبوبی که حال خوشی ندارد و در بستر بیماری ست، بهره گیرند. و در کمترین فاصله زمانی در پیج خود با عموم به اشتراک گذارند...

 انسان می خواهد جاودان بماند و این هدف در ناخودآگاه و متن همه ی رفتار های ما جلوه پیدا می کند. از جمله تولید مثل، تولید اثری هنری یا علمی، تلاش های مذهبی و اجتماعی  و راه های مختلفی که برای باقی گذاشتن نام مان، چه نیک و بد، طی می کنیم. اما گاهی افراد با نزدیک شدن و تعریف  نسبت و رابطه ای میان خود و "شخصیت جاودانه"، برای رسیدن به ماندگاری تلاش می کنند، زیرا بر این باورند که جاودانگی ازین طریق سرایت می کند! و بدون طی کردن مسیر خلق و تولید و فعال بودن، می توان در کمین آویزان شدن بر شانه های "جاودانه ها" بود!

تفاوت مواردی که بیان شد در ماهیت و نیت های ناخودآگاه افراد است :

نوجوانی که به شوق سلفی گرفتن با هنرمند محبوب اش مسیری را طی می کند، بر این آگاه است که صدها فرد دیگر، مشابه این عکس را ثبت خواهند کرد. در نتیجه به دنبال ماندگاری نیست، بلکه به احساسات و عواطف خود پاسخ می دهد، و پیغامی لطیف به دوستانش که بیننده ی گالری او هستند ارسال می کند!

 فردی که با برج ایفل یا هرمکان باستانی و خاص تصویری می گیرد و به اشتراک می گذارد، افرادی که با تگ متل قو، سواحل خزر را به اینستاگرام می کشانند، در مقصود و بازخوردها اثری از جاودانگی را نمی توان یافت. اما مورد سوم که در زمان و مکان و موقعیتی دوربین پلک می زند که با هنجارهای عرف و اخلاق در تضاد است، بر خواسته از چه مقصودی در ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه است؟

 پاسخ دادن به میل جاودانگی از طریق کم بودنِ فاصله فیزیکی با "شخصیت جاودانه"! تا این پیام به مخاطب ارسال شود که در میان تمام کسانی که تمایل به دیدار دارند این " منم" که توانسته ام در این فاصله کم از "شخصیت ِجاودانه" بایستم و تصویری را ثبت کنم! حتی اگر این واقعه در بخش مراقبت های ویژه و حال ناخوش و همراه با نارضایتی "شخصیت " باشد!

تفاوت این مورد علاوه بر نیت های نهفته در آن، به حسی بر می گردد که پس از ثبت و هنگام مشاهده رخ می دهد! نوجوان از مرور قاب دونفره اش با هنرمند محبوب لذت می برد و افتخار می کند... فردی که در مکانی عکس می گیرد که عامه مردم تصویر آن را به یادگار ثبت می کنند، با مشاهده، خاطراتی را مرور می کند و احساس خشنودی دارد.

بینندگان و مخاطبان مجازی هم از دیدن این دو تصویر، یا لذت می برند، یا حسرت می خورند، یا حسادت می کنند! اما در مورد سوم، سوژه از مرور و بازبینی اش دچار خرسندی نمی شود، زیرا شادی و لذتی در آن نهفته نیست و بینندگان و مخاطبان نیز  با دیدن این تصاویر احساساتی از قبیل خشم،. سرزنش، تعجب، ترحم  و یا مشمئز شدن را تجربه می کنند!

 شاید برای کسانی که در صف و نوبت ثبت این تصاویر و اسناد اند مروری کوتاه بر این یادداشت، دلیلی مناسب برای انصراف و خاموش کردن دوربین های در  کمین باشد، تا در لیست " جاودانگی نچسب" نام خود را به جای نگذارند! و وارد "جاودانگی مسخره" نشوند...

 با آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت برای استاد جمشید مشایخی...

تاریخ نشر مطلب:
پنجشنبه، ۰۴ امرداد ۱۳۹۷






نظرات کاربران



معرفي فيلم هاي روي پرده