محمد رضا نعمتی

خروج، ابراهیم حاتمی کیا

لاگ لاین: آب شور سد در حال احداثی به مزارع پنبه روستاییان باز می شود و اهالی برای احقاق حق با تراکتورها، ده را به مقصد پاستور ترک می کنند...

درباره فیلم: خدا هیچ فیلمسازی را شرمنده ولی نعمت هایش نکند. پس از وقایع هشتاد و هشت، یکی از همین شرمندگان فیلمی ساخت به نام پایان نامه، جوانکی بود خوشحال و نافهم،همزمان با گشت ارشاد سهیلی. جوان، از روی جهالت خرده ای به فیلم سعید سهیلی گرفت. جواب سهیلی قانع کننده بود: قرار بود فیلمی کمدی بسازم، سیاسی شد. تو قرار بود فیلمی سیاسی بسازی، کمدی شد. برای فیلم حاتمی کیا همین حد بسنده می کند و به عنوان توصیه، اگر علاقمند به موسیقی فیلم هستید، فیلم را تماشا کنید: انواع سبک ها، حماسی، اشک آور(موسیقی و نه گاز)، سمفونیک، هارمونیک، فیلارمونیک و...

امتیاز: نیم از پنج

سه کام حبس، سامان سالور

لاگ لاین: شوهری تصادف می کند و زن می فهمد همسر فداکارش تازگی ها به فروش مواد مخدر روی آورده، زن برای خرج عمل شوهر، خود دست به کار می شود...

درباره فیلم: با این فرمانی که می رویم، یحتمل ده سال دیگر، "سایپا مطمئن" پراید را به عنوان آخرین دستاورد، از نو طراحی کند. همان کاری که سامان سالور با فلم جدید خود کرده است. حدیث مکرری در ژانر نکبت بدون حضور نوید محمدزاده، با شخصیت زنی خنگ که از فرط حماقت حیران می کند آدمی را. فیلم ابداً ضدزن نیست. بلکه نویسنده برای پیشبرد داستان، مجبور بوده زن را وادار به کنش های احمقانه کند وگرنه داستان در همان نیمه نخست به پایان می رسید. به عنوان یک نمونه کوچک: برای اینکه مخدرها را بفروشد، یک ساک پر از مواد را دنبال خود راه می اندازد و راهی محله های خلاف می شود. هر کودکی نیز متوجه است که در بهترین حالت، دومین مشتری، خفتش می کند.

امتیاز: کم!

قصیده گاو سفید، بهتاش صناعی ها

لاگ لاین: یک قاضی حکم اعدام اشتباه می دهد و برای جبران، ناشناس به سراغ همسر متوفی می رود و در این میان، زن دلبسته او می شود.

درباره فیلم: یک ایده بالقوه جذاب تباه شده. برگ برنده نویسندگان را در همان ابتدا حدس میزنیم و لذا حدود نیم ساعت از فیلم جلوتریم. این قابل اغماض ترین گاف دراماتیک است. ایراد اصلی جایی است که چیزی به نام بسط و گسترش داستان وجود ندارد و می شود چرت قیلوله ای زد، بیدار شد بدون آنکه چیزی از دست برود؛ نه در داستان و نه در حال و هوا. آن پتانسیل نهفته؛ یعنی زنی که ناخواسته مشتاق است به آغوش قاتل همسرش بغلطد، مانند نارنجکی است که پس از خوردن بر زمین فقط می گوید: پیسسس!

امتیاز: یک از پنج